نقد آلبوم «لحظه‌ای کوتاه»

آلبوم لحظه ای کوتاه
آلبوم لحظه ای کوتاه

نقد آلبوم «لحظه‌ای کوتاه»
محمدجواد احمدزاده

موسیقی‌ای در مرز تئوری و تامل
«لحظه‌ای کوتاه» آلبومی‌ست که به‌جای اغراق در بیان یا وسوسه‌ی اثربخشی سریع، آرام و با طمأنینه پیش می‌رود. محمدجواد احمدزاده در این مجموعه، برخلاف رویکرد غالب نوازندگان سازهای ایرانی، از مسیر ملودی‌پردازی خطی عبور نمی‌کند، بلکه فرمی مبتنی بر ریتم‌های پیچیده، تنفس‌های کش‌دار و مکث‌های معنا‌دار می‌آفریند. در این فضا، سه‌تار تبدیل می‌شود به راوی‌ خاموشِ یک اندیشه‌ی پیچیده.
اجرای احمدزاده دقیق، کنترل‌شده و بدون میل به نمایش مهارت است. شخصیت موسیقایی او در این اثر بر پایه‌ی نوعی خودمهاری بنا شده: انتخاب‌ها به‌ظاهر ساده‌اند، اما پشت هر جمله‌ی موسیقایی، محاسبه‌ای درونی از فضا، نوانس و ریتم نهفته است. ریتم در این آلبوم، فقط بستر همراهی نیست بلکه در ساختار چندلایه‌اش، نوعی کنش مستقل دارد. حضور میلاد قریشی و حسام عظیمی به‌عنوان نوازندگان سازهای کوبه‌ای، بیش از همراهی صرف است: این دو با احمدزاده دیالوگی پنهان و چندسطحی برقرار می‌کنند که در لحظاتی از آلبوم، مرکز ثقل شنیداری را از ملودی به ضرب منتقل می‌کند.
نقاط قوت آلبوم را باید در همین هماهنگی فکری و بیانی جُست. نه تنها در سطح نوازندگی، بلکه در طراحی کلی اثر: استفاده از الگوهای تکرارشونده‌ی ایقاعی، یادآور ساختارهای سنتی خاورمیانه است، اما با نگاهی معاصر و کمتر وابسته به حس نوستالژی. فضای صوتی شفاف، صداگیری گرم، و پرهیز از اغراق در افکت‌گذاری نیز به حفظ بیان عریان موسیقی کمک کرده‌اند.
با این‌حال، آلبوم در برخی بخش‌ها از یکنواختی در بیان رنج می‌برد. فاصله‌ی میان قطعات از نظر رنگ و انرژی آن‌چنان زیاد نیست، و همین می‌تواند برای شنونده‌ای که با زبان اثر خو نگرفته، موجب خستگی شنیداری شود. نبودِ تنش‌های دراماتیک یا لحظات انفجاری، بخشی از فلسفه‌ی اثر است، اما در عین حال می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.
در مجموع، «لحظه‌ای کوتاه» بیش از آن‌که بخواهد شنیده شود، قصد دارد تجربه شود. اثری‌ست که مخاطب جدی می‌طلبد، کسی که وقت می‌گذارد، گوش می‌سپارد، و میان ضربه‌های آرام و سکوت‌ها، معنا را بازمی‌جوید. آلبومی برای خلوت‌های درونی، نه برای شلوغی‌ها.

نوشته سعید رهنما