نقد فیلم زیبا صدایم کن

فیلم زیبا صدایم کن
فیلم زیبا صدایم کن

نقد فیلم: زیبا صدایم کن

کارگردان: رسول صدرعاملی

روایت بازگشت پدری فراموش‌شده؛ قصه‌ای برای دل‌های تنها

فیلم «زیبا صدایم کن» پس از مدتی سکوت، نشانی از بازگشت رسول صدرعاملی به دغدغه‌های قدیمی‌اش دارد؛ همان فضاهایی که در آن، رابطه میان والدین و فرزندان، در بستری آرام اما حساس بازخوانی می‌شود. این‌بار، قصه درباره پدری‌ست که بعد از سال‌ها دوری و بستری‌بودن در آسایشگاه روانی، تصمیم می‌گیرد در روز تولد شانزده‌سالگی دخترش، دوباره وارد زندگی او شود. فیلم‌نامه بر اساس رمانی از فرهاد حسن‌زاده نوشته شده و تلاش دارد تجربه‌های نوجوانی را با روایتی آرام و انسانی به تصویر بکشد.
این فیلم از همان ابتدا مخاطب را با فضایی ساده اما صمیمی مواجه می‌کند. بدون فریاد، بدون پیچ‌وخم‌های دراماتیک اضافی، قصه‌اش را در لایه‌های عاطفی و سکوت‌ها روایت می‌کند. این انتخاب، گاهی به نفع حس درونی فیلم است، و گاهی هم موجب کندی ضرب‌آهنگ آن می‌شود. اما به‌طور کلی، «زیبا صدایم کن» بیش از آن‌که درباره حادثه باشد، درباره رابطه است؛ درباره تلاشی خجولانه برای بازسازی پیوندی که سال‌هاست شکسته شده.

فیلم‌نامه و روایت | آرام، صادق و گاه بیش از حد ساکت

فیلم‌نامه با تمرکز روی روابط خانوادگی شکل گرفته و از اغراق دوری می‌کند. نویسندگان تلاش کرده‌اند زندگی را همان‌گونه که هست نشان دهند: با تأخیرها، با حرف‌هایی که گفته نمی‌شوند، و با نگاه‌هایی که گاهی از هزار کلمه گویاترند. داستان بیشتر از آن‌که بر گره‌افکنی و تعلیق بنا شود، بر تعاملات انسانی و حس تنهایی درونی شخصیت‌ها استوار است.
با این حال، برخی صحنه‌ها بیش از اندازه طولانی می‌شوند. ریتم فیلم به‌خصوص در نیمه میانی، به آرامی می‌خزد و اگرچه برای برخی مخاطبان این ویژگی بخشی از لطافت فیلم تلقی می‌شود، اما برای دیگران ممکن است ایجاد فاصله کند. با وجود این، پایان‌بندی فیلم و گفت‌وگوی نهایی پدر و دختر، به خوبی می‌تواند آن حس گمشده همدلی را به مخاطب بازگرداند.

بازیگری | حضوری آرام اما عمیق از امین حیایی

امین حیایی در نقش پدر، یکی از بهترین بازی‌های سال‌های اخیر خود را ارائه می‌دهد. او نه با اغراق، بلکه با سکوت، با نگاه و با لرزش خفیف صدا، نقش مردی را ایفا می‌کند که در تلاش برای جبران گذشته است. تماشای او در این نقش، تجربه‌ای آرام و در عین حال تأثیرگذار است. حیایی در لحظه‌هایی که هیچ دیالوگی ندارد، تنها با ایستادن در قاب، حس گم‌گشتگی و امید را هم‌زمان به تصویر می‌کشد.
ژولیت رضاعی در نقش زیبا نیز بازی قابل قبولی دارد. او با ترکیب نوجوانی، سرکشی خاموش و نیاز به محبت، نقش خود را باورپذیر ساخته و شیمی بین او و امین حیایی به شکل ملموسی برقرار است. ستاره پسیانی و دیگر بازیگران فرعی هم در کنار این دو بازی اصلی، فضای خانوادگی فیلم را کامل می‌کنند، هرچند فرصت چندانی برای درخشش ندارند.

کارگردانی و فرم | بازگشتی شاعرانه با امضای آشنا

رسول صدرعاملی در این فیلم از شلوغی و ترفندهای بصری پرهیز کرده و به همان زبان ساده و شاعرانه‌ای برگشته که از او در فیلم‌هایی مثل «دختری با کفش‌های کتانی» به یاد داریم. قاب‌بندی‌ها منظم، نورپردازی ملایم، و استفاده به‌جا از موسیقی، به شکل‌گیری فضای احساسی فیلم کمک کرده‌اند. در عین حال، کارگردان تلاش کرده موقعیت‌ها را طبیعی نگه دارد و از هیجان‌زدگی دوری کند.
تدوین و میزانسن در خدمت سادگی روایت هستند، اما گاه ریتم کند تدوین باعث می‌شود حس درونی فیلم به نقطه‌ای نزدیک به سکون برسد. با این وجود، این انتخاب‌ها با فضای کلی فیلم هماهنگ است و بیننده‌ای که صبوری کند، پاداش احساسی قابل قبولی خواهد گرفت.

نگاه انتقادی | زیبایی در سادگی، ضعف در ریتم

فیلم در ایجاد فضایی انسانی و صادق موفق است. رابطه پدر و دختر، بدون شعار و بزرگ‌نمایی، به مرور ساخته می‌شود و این روند طبیعی‌بودن فیلم را حفظ می‌کند. نقطه قوت اصلی، بازی حساب‌شده امین حیایی و طراحی صحنه‌های ساده اما اثرگذار است. اما فیلم در نگه‌داشتن تمرکز مخاطب به‌خصوص در میانه راه دچار مشکل می‌شود. برخی صحنه‌ها می‌توانستند کوتاه‌تر یا عمیق‌تر باشند تا کشش فیلم حفظ شود.

امتیازات :

بازیگری | ۸ از ۱۰
فیلم‌نامه | ۷ از ۱۰
کارگردانی | ۸.۵ از ۱۰
تأثیرگذاری کلی | ۸ از ۱۰

نوشته سعید رهنما | راوی مرزهای ناپیدای اجرا

پ.ن : «زیبا صدایم کن» فیلمی است برای کسانی که به روایت‌های آرام، صادق و بی‌ادعا علاقه دارند. تجربه‌ای انسانی درباره عشق پدرانه، بخشش، و تلاشی آرام برای بازسازی اعتماد. و در این میان، امین حیایی با بازی‌ای دقیق و درونی، مهم‌ترین دلیل برای تماشای این فیلم است؛ مردی که سکوتش بلندتر از هر فریادی شنیده می‌شود.