نقد فیلم وحشی

فیلم وحشی
فیلم وحشی

نقد فیلم: وحشی

کارگردان: شراره سروش

روایت | دردِ بی‌صدا، رنجِ بی‌روایت

فیلم «وحشی» با روایت زندگی زنی در آستانه‌ی فروپاشی، قدم در مسیر دشواری می‌گذارد. شراره سروش تلاش کرده با دوری از خط روایت سنتی، به فضایی شخصی و شاعرانه برسد که در آن صداهای سرکوب‌شده‌ی زنان شنیده شود. اما همین تلاش برای خلق فرمی استعاری، به پاشنه آشیل روایت بدل می‌شود. آن‌چه باید تماشاگر را درگیر کند، بیشتر در تار و پود نمادها گم می‌شود. فیلم بارها روایت را در آستانه‌ی بیان نگه می‌دارد اما هر بار عقب‌نشینی می‌کند، گویی از بیان مستقیم شرم دارد.
در نتیجه، نه قصه‌ای کامل ساخته می‌شود، نه تأثیری ماندگار. تلاش فیلم‌نامه برای ایستادن بر مرز واقعیت و ذهن، ستودنی‌ست اما نتیجه‌ی نهایی نه یک تجربه‌ی سینمایی کامل بلکه تمرینی بر حضور در تاریکی‌ست، بی‌آن‌که تماشاگر راهی به نور داشته باشد.

بازیگری | الهام کردا، ستون فروریخته‌ی زن بودن

تردیدی نیست که فیلم بر شانه‌های الهام کردا استوار است؛ بازیگری که بار روانی و فیزیکی نقش را با چنان دقتی حمل می‌کند که هر لرزش دست، هر نگاه، هر مکث، تبدیل به بخشی از جهان شخصیت می‌شود. کردا نقش زنی را بازی می‌کند که پیش از آن‌که حرفی بزند، بدنش حقیقت را فریاد می‌زند. بازی او، نمونه‌ای نادر از فروتنی بازیگر در برابر درد شخصیت است.
در کنار او، رویا نونهالی حضوری کم‌رنگ و کنترل‌شده دارد که نه به برجستگی می‌رسد و نه آزاردهنده می‌شود. سایر بازیگران، صرفاً ابزاری‌اند برای تکمیل فضای روانی کاراکتر اصلی؛ نه شخصیت دارند، نه کنش.

فرم و اجرا | سکوت‌های خوش‌ساخت اما نابرآورده

شراره سروش در نخستین فیلم بلند خود نشان داده که دغدغه‌ی فرم دارد. فیلم در بسیاری از صحنه‌ها با زبان تصویر، موسیقی کمینه و طراحی میزانسن‌ دقیق کار می‌کند. اما فرم، زمانی مؤثر است که در خدمت یک روایت پویا و معناگر قرار گیرد. در «وحشی» این پیوند گسسته است. قاب‌ها زیبا هستند اما رنجی که باید از آن‌ها بچکد، بیشتر به سکون و رکود می‌ماند.

فیلم‌برداری و طراحی صحنه به خوبی تنهایی، بی‌پناهی و اضطراب روانی شخصیت را منتقل می‌کنند اما در غیاب ضرباهنگ مناسب و تدوینی روان، فیلم تبدیل به فضایی خفقان‌آور می‌شود که تماشاگر را نه درگیر بلکه دور نگه می‌دارد. جایی که استعاره از معنا تهی می‌شود و نمادها، به جای کمک، مسیر درک را سد می‌کنند.

نسبت با مخاطب | تجربه‌ای فروبسته و کم‌دسترس

فیلم «وحشی» نه در پی سرگرم‌کردن است، نه در جست‌وجوی همدلی فوری. این انتخاب اگرچه جسورانه است، اما در شیوه‌ی اجرا، باعث شده تجربه‌ی مخاطب مخدوش شود. اثر برای مخاطب خاص‌پسند ساخته شده، اما حتی در همین قلمرو محدود هم بیش از حد بسته و رمزآلود باقی می‌ماند. این‌همه فاصله‌گذاری میان شخصیت و مخاطب، سبب شده که حتی با وجود درد عمیق شخصیت زن، هم‌دلی پایداری شکل نگیرد.

با این حال، نباید انکار کرد که فیلم در گستره‌ی سینمای زنانه‌ی ایران، حضوری قابل توجه است. نه از آن‌رو که حرفی تازه دارد، بلکه چون تلاش می‌کند تجربه‌ی زیستی زن را از منظر درون روایت کند، نه از بیرون.

نقاط قوت و ضعف

فیلم بر پایه‌ی عملکرد الهام کردا و جسارت فرمی کارگردان ایستاده، اما با تکیه بر ضعف‌های بنیادین در روایت و برقراری ارتباط مؤثر، از رسیدن به یک اثر درخشان بازمی‌ماند.

نقاط قوت:
فیلم دارای اتمسفری غنی و کنترل‌شده است که با بازی درخشان کردا به سطحی از واقعیت احساسی نزدیک می‌شود. انتخاب زبان بصری مستقل نیز از سلیقه و جسارت کارگردان خبر می‌دهد.

نقاط ضعف:
بزرگ‌ترین ضعف فیلم، روایت گسسته، فرمالیستی و عدم ارتباط با مخاطب است. در فیلم نه کشمکشی جدی شکل می‌گیرد، نه ضرب‌آهنگی که شخصیت را به پیش ببرد. بسیاری از سکانس‌ها بیش از حد کش‌دار و تکراری‌اند، بدون آن‌که چیز تازه‌ای بیفزایند.

امتیازدهی نهایی:

بازیگری | 8 از 10
فیلمنامه | 6 از 10
کارگردانی | 5.5 از 10
تاثیرگذاری کلی | 5.5 از 10

نوشته سعید رهنما | راوی مرزهای ناپیدای اجرا

پ.ن : در پایان باید گفت: «وحشی» فیلمی‌ست با نیت نیک، اما مسیری دشوار. اگرچه در اجرا لغزش‌هایی جدی دارد، اما نمی‌توان از جسارت کارگردان و کیفیت بازیگر اصلی چشم پوشید. تجربه‌ای ناتمام اما قابل احترام؛ از آن‌گونه فیلم‌ها که راه را برای ساخت‌های بعدی باز می‌کنند، نه آن‌که خود پایان راه باشند.