جایی برای نگاه دقیق به فناوری، سینما، تئاتر، کتاب و موسیقی. من سعید رهنِما با نگاهی مستقل و تحلیلی، فراتر از ظاهر، از تجربه و فرم مینویسم؛ برای مخاطب جدی و دقیق
نقد نمایش صلح عباس آباد

نمایش: صلح عباس آباد
کارگردانان: پارسا امیریزاد و سینا عتیق
نویسندگان: مجید فرهنگ و وحید منتظری
نوشته : سعید رهنما
روایتِ مأنوسِ خانواده ای در همهمه ی طنز و تلخی
صلح عباس آباد نمایشی است که با نگاهی ریزبینانه و گاه طنزی تلخ، به زندگی خانواده ای در طبقه متوسط می پردازد. خانواده ای که در ظاهر بر محور موضوعی ساده و پیش پاافتاده درگیر می شوند، اما همین موضوع، پرده از انبوهی از تنش ها، ناگفته ها و فاصله های عاطفی برمی دارد. متن مجید فرهنگ و وحید منتظری تلاش می کند این تضاد میان خنده و بغض را در لحظه های روزمره بیابد، و همین انتخاب به نمایش لحنی خاص می بخشد. خنده ای که بیش از آن که سبک بال باشد، باری از تلخی در خود دارد. شاید از همین روست که اثر بارها به یادمان می آورد که در روزگار امروز، خنداندن دشوارتر از گریاندن است.
کارگردانی امیریزاد و عتیق بر مبنای تمرکز بر موقعیت شکل گرفته است. تماشاخانه ملک با دکور ساده و نورپردازی مینیمال، صحنه ای را فراهم کرده که توجه را به متن و دیالوگ ها هدایت می کند. ریتم نمایش در نیمه نخست پرکشش است، اما در نیمه دوم گاه به یکنواختی می رسد و تماشاگر را در انتظار غافلگیری های تازه رها می کند. با این همه، کارگردانان در وفاداری به موقعیت موفق اند و می دانند چگونه اجازه دهند سکوت به اندازه کلام کارکرد داشته باشد. طراحی صحنه و میزانسن ها در خدمت روایت اند، هرچند در لحظاتی به تکرار می افتند و از تنوع لازم دور می شوند.
آنچه بیش از هر چیز به نمایش جان می دهد، بازی ها و تلاش بازیگران است. با وجود همه نقدهایی که خواندم، نفس بازغی در نقش مهسا با سکوت ها و نگاه های کوتاهش، عمقی از واقعیت را به نقش می بخشد که فراتر از اغراق های مرسوم در کمدی است.(البته که خوب می داند هنوز تا پختگی راه زیادی است) پویا نوروزی، سحر لطفی، مجید فرهنگ، مرصاد فیضی و رضا عموزاد نیز با اجرای طبیعی و به دور از نمایشگریِ بی دلیل، به ساختن فضایی باورپذیر یاری می رسانند. همین حس هماهنگی جمعی بازیگران است که به نمایش قدرتی می بخشد فراتر از متن و کارگردانی، و مخاطب را به دل موقعیت می کشاند.(با این که هنوز نیاز به هماهنگی بیشتر و انرژی بالاتر احساس می شود)
تماشاگر در طول نمایش بارها با لحظه هایی روبه رو می شود که شبیه تجربه های شخصی اش است: دعواهای کوچک خانوادگی، شکاف های نسلی، و جملات و واکنش های اعضای خانواده نسبت به هم و تغییر لحظه ای نظراتشان و ... . این پیوند میان صحنه و زندگی روزمره، همان چیزی است که صلح عباس آباد را به تجربه ای ماندگار بدل می کند، تجربه ای که اگرچه شاید در سطح فرم یا روایت بی نقص نباشد، اما در انتقال حس صادق است. خنده ای که تماشاگر با آن سالن را ترک می کند، نه خنده ای سبک سرانه بلکه یادآور سنگینی همان تلخی های آشناست.
نقاط قوت نمایش در متنی موقعیت محور، بازی های کنترل شده و توانایی در پیوند با تجربه زیسته مخاطب نهفته است. ضعف های آن بیشتر در افت ریتم نیمه دوم، یکنواختی طراحی صحنه و کمبود غافلگیری های اجرایی دیده می شود.
امتیازدهی نهایی
بازیگری | 7.5 از 10
متن نمایش | 7.5 از 10
کارگردانی و فرم | 7 از 10
تاثیرگذاری کلی | 7 از 10
پ.ن: صلح عباس آباد نمایشی است که با جسارت از دل روزمرگی خانواده ای ایرانی، خنده ای می سازد که بیش از آن که سبک باشد، یادآور زخم های خاموش است. اثری که ضعف های اجرایی اش مانع از درخشش کامل آن شده، اما صمیمیت و صداقتی که در متن و بازی ها جاری است، جایگاه ویژه ای برایش در میان آثار اجتماعی این روزگار رقم می زند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد تئاتر «ایرج، زهره، منوچهر»
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم زیبا صدایم کن
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد فیلم قیف