مهسا رهنما
جهان با من برقص، فیلمی که باید بارها دید
جهان با من برقص از آن دست فیلم هایی است که با یکبار دیدن شوق نوشتن را در فرد شکوفا می کند. فیلمی که در تمام طول مسیرِ سینما تا خانه تو را همراهی می کند. پس از ترک سالن سینما، با برخورد هوای سرد زمستان به صورتت، مشاهده اولین تکه از آسمان، اولین درخت و شنیدن صدای ضعیف اولین پرنده میان هیاهوی شهر احساس می کنی که زندگی و دنیا را با همه مزخرفاتش چقدر دوست داری...
رویکرد فیلم
در واقع جهان با من برقص از یک نگاه حال و هوای فیلم «باغ های کندلوس» را در یاد زنده می کند. روایت چند دوست قدیمی در مواجهه با رنج و اجتناب ناپذیرترین حقیقت زندگی، مرگ؛ آن هم در مناظر شمال کشور. اما روایت جهان با من برقص، برگرفته از همین امروز ماست، از همین لحظاتی که نشسته ایم و در ابزاری هوشمند مشغول مطالعه این مطلب یا پُست هستیم. برگرفته از معضلات امروز ما، عادات و رفتارهای ما، دغدغه ها و نگرانی هایمان...
گویا نشستن های مداوم در تاکسی برای نوشتن تاکسی نوشت، آنچنان نگاه جامع و کاملی از دغدغه های روحی جامعه امروز به سروش صحت بخشیده که به زیبایی هرچه تمام تر ما را با رنج های زندگی از دیدگاه کمدی (رویکرد فلسفه مدرن) و نه تراژدی مواجه می کند. تراژدی معمولاً آرمانگرا، درگیر جدیت، بی نظم و قهرمان پرور است. کمدی اما عمل گرا، بازیگوش، منظم و ضد قهرمان است. جهان با من برقص نمونه بارز رویکرد کمدی به رنج است.
جهان با من برقص فیلمی سراسر هوشمندانه است که با ظرافت، لطافت و طنازی خاصی انسان را با پدیده هایی همچون رنج از دست دادن عزیزان، کنار نیامدن با اتفاقات تلخ گذشته، مرگ، طلاق، پدیده شوگر ددی، عشق های جوانی، ترس از ازدواج، ترس از تنهایی، وجدان و همه دغدغه های روحی روانی که یک انسان مدرن در حال دست و پنجه نرم کردن با آن است، مواجه می کند و با نشاندن لبخندی بر گوشه لب مخاطب، از کنار تک تک آنها می گذرد.
عناصر فیلم
سروش صحت، برخلاف خودش که به گفته مهران مدیری، فردی بی نظم و پلشت است، اما در اثر خود آنچنان نظمی روا داشته که مخاطب از ابتدا تا انتها بدلیل احترامی که به شعورش گذاشته شده، او را ستایش می کند. همه پیام فیلم در دیالوگ گنجاده نمی شود و با رفتار یا نشانه ها می توان پی به نکات مختلف برد. در واقع هیچ دیالوگ یا صحنه ای در فیلم بی هدف و بی پیام نیست. فیلم سرشار از نشانه است بطوریکه دلت می خواهد بارها و بارها آن را ببینی و کالبد شکافی اش کنی. کادرها هوشمندانه بسته شده و هر کدام را می توان از چند جنبه بررسی کرد از جهت وارد شدن بازیگر به کادر گرفته تا آخر. شخصیتی در فیلم اضافه نیست و هر شخصیت پیام یا مفهومی دارد. همچنین هیچ شخصیتی در فیلم سفید یا سیاه نیست. شخصیت ها خاکستری اند. در عین حال هیچ چیز پیچیده نیست و روح سادگی بر فیلم حکمفرماست.
فیلم سرشار از تکه های طنزی است که پس از معرفی شخصیت ها، در راستای مواجهه با یکی از حقایق تلخ زندگی بکار برده می شود. هربار که حقیقتی تلخ مانند اجتناب ناپذیری مرگ، یادآوری می شود، صدای خنده نیز در سالن سینما می پیچد و این چیزی نیست جز نبوغ و هوش سروش و همکارش.
سروش صحت، اهل پایان باز نیست، او قصه دوست دارد و هر قصه پایانی دارد. بنابراین قصه را تمام می کند اما داستان از ابتدا به گونه ای هوشمندانه روایت می شود که پایان قصه، پایان ماجرا نیست. در واقع قصه های سروش صحت همچون خودش انقدر جاری و روان هستند که مخاطب یادش می رود این فقط یک قصه بود و بر این باور است که شخصیت های داستان نیز همچون بینندگان از دل قصه بیرون آمده و به زندگی ادامه می دهند.
ارتباط با عناصر طبیعت، حیوانات، دریا و... همچنین حضور موسیقی بعنوان یکی از اصلی ترین عناصر فیلم، از دیگر جذابیت های جهان با من برقص است. موسیقی روح سیال بر این فیلم است و زندگی جهان را می نوازد.
بازیگران نیز انگار هرکدام بهترین خود را تا به امروز ارائه می دهند. براستی که بازی ها همه ستودنی است و با هیچ شخصیتی احساس بیگانگی نمی کنی.
امضای سروش صحت نیز در فیلم بسیار ظریف و زیبا گنجانده شده، اجرای قطعه ای موسیقی با لهجه اصفهانی.
پیام فیلم
سروش صحت با این فیلم پیام صلح می دهد. نه به جهان و نه به دیگر کشورها بلکه به نسل ها. به نسلی که نمی تواند با پلنگ ها، رپر ها، شاخ های اینستا و به قولی هیولاهای بی هویت، پررو و عجول ارتباط بگیرد. در این فیلم به شکلی ریز و زیرپوستی نشان می دهد این نسل صریح و بی پروا که صراحتش ادب را زیر سوال می برد هم نسلی سیاه یا سفید نیست. بلکه او هم نسلی خاکستری است که شاید حرف هایی برای گفتن داشته باشد و بتوان با او حرف زد. نگاهی به زندگی دارد که خیلی هم بی معنا نیست. در جستجوی شادی است، بر اساس باور اشتباهی که خودمان به او دادیم. در جستجوی لذت است، بر اساس آموزش های نادرست روانشناسی در قرن اخیر. اگر سطحی می بیند، اگر سطحی حرف می زند ناشی از خوراک فکری است که رسانه ها و خودمان به خورد او داده ایم. شاید وقتش رسیده که دریابیم انسان برای یافتن شادی آفریده نشده است. رنج و شادی در کنار هم معنا پیدا می کند. به گفته مارک منسون، «آنچه موفقیت شما را تعیین می کند این پرسش نیست که «می خواهید از چه چیزی لذت ببرید؟»، بلکه پرسش درست این است که «می خواهید چه رنجی را تحمل کنید؟». راه شادکامی راهی پر از خراب کردن و سرافکندگی و شرمساری است. »
قطعا فیلم جهان با من برقص خالی از اشکال نیست. اما نقاط قوت فیلم آنچنان پررنگ است که پس از یکبار دیدن آن را ستایش خواهید کرد.
پیام اصلی فیلم در مواجهه با مرگ به چند جمله پایانی باز می گردد.
شاید مرگ را دوست نداشته باشم اما دیگر از آن نمی ترسم...
زمانی برای خانه ام پولی از دوستی قرض کردم، وقتی خواستم پولش را برگردانم گفت: این قرض توست برای دیگری...
جهان با من برقص را ببینید
در پایان، اگر می خواهید کتابی بخوانید که حالتان را خوب کند، جهان با من برقص را ببینید.
اگر می خواهید فیلمی ببینید که پس از بلند شدن از صندلی تان، شما را به وجد بیاورد و با لبخندی شما را تا خانه همراهی کند، جهان با من برقص را ببینید.
اگر می خواهید با رنج هایتان مواجه شوید، اما نمی دانید چگونه، جهان با من برقص را ببینید.
و اگر دلتان گرفته و فکر می کنید این فقط شما هستید که نمی توانید با برخی از مسائل کنار بیایید، جهان با من برقص را ببینید.
جهان با من برقص را ببینید و با دیدگاه فلسفه مدرن، آشنا شوید. رویکرد کمدی به رنج.
مهسا رهنما
#جهان_با_من_برقص
مطلبی دیگر از این انتشارات
ژان والژان و ژاورِ درون خود را بشناسیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد،حواشی، بازیگران و اکران فیلم سینمایی مطرب
مطلبی دیگر از این انتشارات
متری شیش و نیم