یک آدم معمولی و کنجکاو، همین
سُلشایر یا سُلشر، مسئله این است
امروز قصد دارم در مورد پادکستهای فوتبالی که گوش میکنم، صحبت کنم، پادکستهای فوتبالی برای من خیلی جنبهی آموزشی دارن، از این لحاظ که بنده زمانی هم که به موضوع فوتبال علاقهمند بودم، زیاد در بند اخبار و بازیها نبودم، تنها دنبال توپ دویدن رو دوست داشتم، همین.
اما گوش دادن به این پادکستها به من کمک میکنه که بیشتر از این صنعت اطلاع داشته باشم و کمی هم اون دوران قدیم و فوتبالی رو برای من زنده میکنه. البته که الان من کفشهامو آویزون کردم (اصطلاح فوتبالیش همینه دیگه؟) و سمت فوتبال نمیرم، اما میشه از این ورزش حتی بدون بازی کردن هم لذت بُرد.
از دیرباز دوستانی داشتم که فوتبال رو دنبال میکردند، اغلب هم فوتبال ایران رو دنبال میکردند، عشقشون برنامه نود بود و تحلیلهاشون در مورد بازیهای لیگ همیشه بارم جالب بود. خیلی کم در مورد لیگهای خارجی صحبت میکردند و خُب ما هم به عنوان شنونده، هر اطلاعاتی که لازم بوده رو از ایشان دریافت میکردیم و جایی هم که بحث فوتبالی میشد، از همون شنیدهها بهرهبرداری کافی و وافی میکردیم و کارمون هم راه میافتاد.
اما حالا چی؟ حالا دوستانم هیچکدام اهل فوتبال نیستند و بحثهای سنگین فوتبالی تنها در کار پیش میآد، بحثهایی که دیگه با دانستههای قبلی نمیشه بهشون وارد شد و با لبخند غرورآمیز ازشون خارج شد. یه بار جوانی کردم به یکی از همکارانم که به نظرم رسیده بود اهل فوتباله گفتم: قرمز یا آبی؟ لعنتی برگشت گفت فوتبال ایران ارزش دیدن نداره. به غرور ملیم برخورد و خواستم بحث کنم که دیدم در این زمینه چیزی توی چنته ندارم، برای همین سوت زدم، سقف رو نگاه کردم و به راهم ادامه دادم.
همیشه هم در بحثهای این چنینی کم آوردم و تنها موندم. همین همکاران عزیز، قبل از جام جهانی که با "محمد صلاح" دهنمون رو صاف کرده بودن، یکی از بچهها لیورپولی بود، (لازمه که تاکید کنم که اهل لیورپول نیست، تنها طرفدار این تیمه؟) همه رو داشت صاف میکرد با همین صلاح، به نظر من اون بحث چیزی از جنگهای صلیبی کم نداشت. ما هم اون وسط مونده بودیم و گاهی یه تیکه از بحث که فوتبالی نبود رو دستمون میگرفتیم، مثل این: بچهها با هم رفیق باشید، حالا این تیما اینقدرا هم مهم نیستنا .... چشم غرهی دوستان، در کسری از ثانیه، بنده رو به محاق میکشوند.
اصلاً نمیفهمم چطور یه نفر اینجا و در ایران طرفدار لیورپول شده، مثلاً آرسنال با منچستر براش چه فرقی داره؟ همین دیروز داشتم برای اولین بار جوکاتوره (دربارهی یونتوس و فوتبال ایتالیا) رو گوش میدادم و یکی توی پنل گفتگو گفت که طرفدار لاتزیوه! واقعاً درک نمیکنم چطور یه نفر به لاتزیو به عنوان تیم مورد علاقهاش میرسه، تیمهایی مثل یوه و رئال و بارسا و غیره به خاطر ستارهها و معروف بودنشون تا حدی قابل درکه ولی لاتزیو آخه؟ تازه این وسط تیم محبوبشون رو "تیم ما" صدا میکردند و من گیج میشدم که الان این لاتزیو رو گفت یا یونتوس رو گفت!
با این حال هر بار که پادکست فوتبالی گوش میکنم، اشتیاقم برای تماشای فوتبال هم زیاد میشه. مثلاً همون دیروز که جوکاتوره رو گوش کردم، رفتم ورزش سه و دیدم که دو تا بازی لیگ جزیره توی تایمی هست که میتونم ببینم. حالا درسته که قبلش پادکستی با موضوع سریآ گوش داده بودم، منتها کلاً اشتیاقم رو برای تماشای فوتبال زیاد کرده بود. برای همین نشستم و بازی منچستر سیتی و آرسنال رو تماشا کردم. فکر کن تا دیروز سطح تماشای فوتبال من جام ملتها بود و امروز داشتم بازی لیگ جزیره تماشا میکردم. رسماً کف کرده بودم، سرعت و هیجان بازی حتی بیشتر از بازیهای ملی بود. لعنتی.
این تماشای لیگ جزیره یه خوبی هم داره، برای دو تا پادکست دیگه هم آماده میشم. دو تا پادکست دیگهای که با موضوع فوتبالی گوش میکنم، فوتباللب و رادیو آفساید هست. هر کدوم هم سیستم خودشون رو دارن. یه سوتی بزرگی که موقع گوش دادن به فوتباللب گرفتارش شدم این بود که من نمیدونستم سُلشایر اسم یه آدمه، در طول پادکست اونقدر اسم گفته بودن که توجه من به اسامی کم شده بود. بعد توی یه بخشی از پادکست یکی از دوستان سعی میکنه استفاده از تلفظ صحیح رو به سایر دوستان تذکر بده و از اسم همین سُلشایر استفاده میکنه، منتها با تلفظ اشتباه، یعنی این طوری گفت: آقا سُلشر نگید. این تاکیدش روی سُلشر بنده و مغز منحرفم رو به اشتباه انداخت که این عبارت بدل از لفظی استفاده میکنن که با "شعر" تموم میشه. با خودم میگفتم این دوستان چقدر با هم (و ایضا با شنوندگانشون) ندارن! خدا رو شکر چیزی نبود که ازش استفاده کنم و به معنی واقعی کلمه نابود بشم، ولی خُب وقتی فهمیدم موضوع چی بوده، خودم در درون خودم از خجالت آب شدم. حالا که فهمیدید چقدر از مرحله پرت بودم، به ادامهی بررسی تخصصیم دعوتتون میکنم.
رادیو آفساید کمی با فوتبال لب و جوکاتوره فرق داره، مثل دوتای دیگه گفتگو محور هست، منتها توی هر اپیزود یه پرونده هم داره که به نظرم اون پرونده خیلی خیلی خوبه، مثلاً پروندهی اخیرشون در مورد یه دوره طلائی از رئال بود که به موسیقی هم ربط داشت و خیلی خوب بود، یا اپیزود قبلیش در مورد فوتبال زنان ایران و گفتگویی با "کتایون خسرویار" بود که خیلی باهاش حال کردم و متوجه شدم چه ظرفیتهایی در این بخش از فوتبال هست که عملاً ازش خبر نداریم و احتمالاً هیچ وقت هم نمیتونیم ببینمشون. تمام دیالوگهای اپیزودهای جام ملتهاشون رو حفظ کرده بودم و به یکی از همکاران کیروشدوستم تحویل میدادم، کفشون بریده بود از نقدهای دقیق و اصولی بنده. (شکلک دستها گره کرده در بالای سر و افتخار کردن)
این سه تا پادکست فوتبالی خیلی خوب و صمیمی هستند و من از هر سه تا چیزهای خوبی یاد گرفتم که بعضی از اونها در بالا اشاره کردم. (شکلک خنده با عرق شرم بر پیشانی) منتها به نظرم باید پادکستی هم باشه که در مورد لیگ برتر خودمون هم صحبت کنه، اون پادکست علاوه بر جنبهی سرگرمی، میتونه تاثیرگذار هم باشه. به هر حال این در حد یک پیشنهاد هست و چه بسا چنین پادکستی هم وجود داشته باشه و من بیاطلاع باشم.
در کل شاید آدم مناسبی برای معرفی یه پادکست فوتبالی خوب نباشم، اما اشتراک تجربیات پادکست فوتبالی گوش دادنم شاید برای دوستانی که شبیه من هستند، کمی مفید باشه و موجبات شادی دوستان خفن فوتبالی رو فراهم کنه.
پ.ن: یه کار خوبی که فوتباللب کرده، استفاده از مجری و گویندهی خانم در اپیزودهاش هست، آقا این کار خیلی پسندیده است و از این سیبلو بودن پادکستهای فوتبالی کم میکنه، والا.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمک سبز پانزدهم - بازگشت اژدها
مطلبی دیگر از این انتشارات
مثل کشتی در بندر
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمک سبز چهاردهم - عید آمد و عید آمد