کتاب پوست در بازی

نسیم نیکولاس طالب؛ همین اسم کافیه تا برای خوندنِ کتابش مشتاق بشی. کتابِ " پوست در بازی" از اون کتاب ها نیست که هر وقت و هر ساعتی که دوست داشتی بگیری دستت و بخونیش! واقعا باید روی خط به خط کتاب تمرکز کنی تا بتونی مفهوم رو به صورت کامل درک کنی. مطالب کتاب سنگینه اما فوق العاده زیباست. خودِ آقای طالب یه جایی از کتاب میگه:

این کتاب پس از لاس زدن عمیق و بدون برنامه با ریاضیات حاصل شده است.

اول کتاب مترجم کلی برات توضیح میده که چرا اسم کتاب رو اینطوری ترجمه کرده و بعد با یک مقدمه طولانی مواجه میشی. فصول کتاب تقریبا از هم تفکیک شده است و بدون رعایت اولویت میشه مطالب رو خوند. اوایل کتاب یکمی سخته که باهاش ارتباط برقرار کنی (حداقل برای من اینجوری بود) اما اواسط کتاب خیلی علاقه‌مند میشی که قصه رو بدون وقفه دنبال کنی، حقیقتش آخرآی کتاب خسته شدم و هی با خودم میگفتم پس چرا یکدفعه اینطوری شد؟ اگه بخوام به یه جمع بندی برسم میگم خوندنِ این کتاب خوبه و عمده نظر نویسنده اینه که عدالت، شرافت و فداکاری که بزرگترین چیزهای وابسته به زندگی انسان ها است را برای ما توضیح بده. همیشه خوندن یه کتاب بهتر از نخوندنشه!!

بریده هایی از این کتاب:

کسی که ریسکی را نمی‌پذیرد نباید در فرآیند تصمیم گیری دخالتی داشته باشد.

بوروکراسی ساختاری است که شخص به راحتی از عواقب اقداماتش جدا میشود.

چرند گویی در مقیاس بزرگ بسیار ساده تر از چرندگویی در مقیاس کوچک است.

نفرین مدرنیته باعث شده که جمعیت ما روز به روز پر میشود از افرادی که در توضیح دادن بهتر از فهمیدن هستند.

رفتار ثابت با کل جهان روی کاغذ عالی است، در عمل فاجعه است.

ما در عمل کردن بسیار بهتر از درک کردن هستیم.

وقتی پیش بینی شما ارزشی ندارد پس هزینه ای هم برای آن پرداخت نمی‌شود.

افرادی که حرف میزنند باید عمل کنند و تنها افرادی که عمل میکنند باید حرف بزنند.

قانون ایده آل انسان هاست اما با تعدد قاضی های فاسد چه کنیم؟

قوانین در حال گذرند، این اخلاقیات هستند که پابرجا می‌مانند.

اگر توزیع فضایی یکسان باشد اقلیت خود را بر اکثریت تحمیل خواهد کرد.

هرچقدر طرف کافر تر باشد، ذهنش هوشمندتر شده و قابلیت وی برای کنترل نکات و ابهام ها افزایش خواهد یافت.

قانون اقلیت میگوید یک اقلیت متعصب میتواند دموکراسی را کنترل و نابود کند.

انقلاب ها همیشه توسط اقلیتِ دارای فکر قوی هدایت میشود.

اگر افراد را تحت یک ساختار خوب تنها بگذارید خودشان از پس کارها بر می‌آیند.

کسی که برای مدتی تحت استخدام بوده شواهد پررنگی از سرسپردگی را نشان میدهد.

بهترین برده کسی است که حقوقی بیشتر از حدش به او می‌دهید و خودش هم این موضوع را میداند و به همین دلیل همیشه کابوس از دست رفتن این شرایط را دارد.

کارآمد نیستی مگر برای کاری که میکنی ریسک کنی.

جامعه دوست دارد قدیس ها و قهرمانان همیشه مجرد باشند.

جای تعجب نیست که شرکت های بزرگ افراد خانواده دار را ترجیح میدهند، تحت اختیار گرفتن این افراد که ریسک از دست دادن دارند بسیار ساده تر است.

منشا حسادت مردم فقیر نیستند که نگران بهبود شرایط خودشان باشند، بلکه این فقر در طبقه کارمندی و دفتری شکل میگیرد.

هیزم های قدیمی را بسوزانید، شراب قدیمی را بنوشید، کتاب های قدیمی را بخوانید. دوستان قدیمی را نگه دارید.

فکت ها درست هستند و اخبار جعلی می‌باشند.

ایستادگی پای حقیقت در حالی که حقیقت منفور است فضیلت بسیار مهمی است زیرا برایتان هزینه دارد.

عشق بدون ایثار دزدی است.

میزان اعتقاد شما به یک چیز می‌تواند تنها از طریق میزان ریسک پذیری شما برای آن نشان داده شود.

همه چیزهایی که رخ میدهند دارای دلیل خاصی نیستند اما هرچه بقا می یابد بنا به دلیل خاصی بقا یافته است.