»نیلوفر زینلیان علاقمند به دیجیتال مارکتینگ و سوشال مدیا مارکتینگ«
بازاریابی سنتی در حال مرگ است ؟؟
دیجیتال مارکتینگ و تبلیغات آنلاین این روزها، بیش از هر وقت دیگری زنده و سرشار از زندگی است. اما بازاریابی سنتی در حال مرگ است، و مرگی آهسته، دردناک و بسیار عمومی را تجربه میکند.
دلیلش ساده است: مشتریان میخواهند، و انتظار دارند صدایشان شنیده شود. متاسفانه بازاریابی سنتی قابلیت ارتباطی دوسویه بین تبلیغ و مشتریان را ندارد چون بر اساس پیش فرض پخش و اشاعه پیش میرود: پارادایم یک به هزار. و این یعنی تنها تبلیغ کننده است که میتواند از طریق صحبت با مشتریان تاثیرگذار باشد و یا توجهات را به خودجلب کند حالا به هر روشی، تبلیغات چاپی، رادیو، تلویزیون و حتی برخی از روشهای دیجیتالی. به این ترتیب مشتری نمیتواند ارتباط متقابلی با تبلیغ کننده برقرار کند و به همین دلیل است که بازاریابی سنتی در حال مرگ است.
مرگ بازاریابی سنتی و حضور شبکههای اجتماعی
این روزها مشتریان و تبلیغ کنندگان میتوانند در مکالمههای جذاب و تعاملی شرکت کنند که ارتباطی دوسویه را امکانپذیر میسازد. به این ترتیب، شبکههای اجتماعی مقیاسی برای تبلیغات دهان به دهان محسوب میشوند و در نهایت، مشتریان به تبلیغات دهان به دهان بیش از هر نوع رسانه بازاریابی اعتماد دارند.
حالا برندها میتوانند به مشتریان وفادارشان، هواداران موثر برند، تکیه کنند تا پیام رسانی را تعیین کنند که به بهترین صورت در فضای شبکههای اجتماعی عمل میکنند. در صورتی که توئیتی بین هواداران بارها تکرار شود، برند میتواند بودجه بازاریابی برای تسهیل اشتراک گذاری آن در بین مشتریان استفاده و آن را برای ایجاد فروش بیشتر تقویت کند. مثلا کمپینی که مشتریان را تشویق میکند با اشتراک هرچه بیشتر هشتگ کمپین، شانس خود را برای برد ماشین افزایش دهند.
تبلیغات بومی محجوبانه:
این نوع تبلیغات به صورت یکپارچه شکل و عملکرد تجربه کاربرهایی را دنبال میکند که محصولی مخصوص آنها طراحی شده است، این نوع تبلیغات بسیار موثرتر از تبلیغات سنتی هستند از این لحاظ که تعامل بین مشتری و تبلیغ را تسهیل میکنند، چون مشتریان از اینکه بازاریابی شوند، متنفرند و چون آنها خواستار تبلیغاتی هستند که محتوا و تجربه کالا یا خدماتی را با هم ترکیب کنند که آنها در حال مصرف و یا استفادهاش هستند. و وقتی این نوع تبلیغات در بستر شبکههای اجتماعی دیده میشود، تبلیغات بومی بسیار قویتر ظاهر میشوند و برای برندها بهترین فرصت را به منظور ارتباطی دوسویه با مشتری فراهم میکنند که امروزه بسیار برای مکالمات فروش ضروری به نظر میرسد.
شبکههای اجتماعی به دو دلیل خاص موثر هستند. یک، برندها میتوانند محتوای ارگانیک موجود را برای خلق آگهیهای اسپانسر شده استفاده کنند و دوم اینکه انها میتوانند محتوایی را خلق و پخش کنند که دقیقا به صورت ارگانیک از محتوایی پیروی میکند که پیشتر موفق ظاهر شده بود. گرچه، هنوز چالشهای بسیاری بر سر راه است.
اولین و مهمترین این چالشها این است که برندها باید مانند مشتریان بیندیشند و حتما باید اینگونه اندیشیدن را شروع و درک کنند که مشتریانشان چگونه در حال اشتراک و مصرف محتوا هستند.
خلق تبلیغات سنتی نیازمند بازاریابان، هنرمندان، طراحان و کپی رایترهای توانمند و با استعدادی است که در دفاترشان مینشینند و از هوش و مهارتشان برای پیشبینی بعضی از عوامل تقویت بازار هدف استفاده میکنند. اما اکنون با وجود شبکههای اجتماعی، تبلیغکنندگان میتوانند از گفتگوهای مداوم و موجود بین مخاطبانشان استفاده کنند تا به این ترتیب بفهمند چه موارد و عواملی در تبلیغ کالا و خدماتشان برای جذب مشتری مفید و موثر هستند و دوباره تبلیغ را بررسی کنند تا کاملا آن را با ویژگیهای برند تطبیق دهند. گرچه، درنهایت فرایند خلاقانه تبلیغ و آگهی به مشتری ختم نمیشود بلکه از مشتریان آغاز میشود.
با این وجود، برندها برای موفقیت در این نوع استراتژی باید خود را در در نقش ناشر ببینند، و این همان نکته کلیدی است. اگر برندها خود را به جای تبلیغ کننده، ناشر تصور کنند، آنها باید خلق محتوایی را آغاز کنند که برای گفتگو آغاز شده است نه برای پخش و انتشار در رسانهها.
از آنجا که سخن و کلام مشتریان قویترین راه افزایش فروش است و شبکههای اجتماعی این فرآیند را نیز در بر میگیرند، برندها باید تمام تلاش و تمرکز خود را بر روی تسهیل ایجاد این نوع گفتگوهای اساسی بگذارند. اما برندها، برای اینکه در این نوع تبلیغات واقعا موفق و تاثیرگذار باشند، باید کاملا پتانسیال توسعه را درک کنند، و آن دسته از محتوای ارگانیک را شناسایی کنند که تاثیرگذاری آن ثابت شده است و سپس پخش این محتوا را افزایش دهند.
یکی از راههای اجرای این ایده، جستجو و یافتن تمام محتوای تولیدشده توسط کاربران و انتشارشان از طریق کانالهای شبکههای اجتماعی و نمایش نمونههای آن در سایر داراییهای دیجیتال است، به عبارت دیگر ایجاد نوعی تبلیغات کلامی به شیوهای برند دار شده، بستهبندی شده و کلی که به نیازهای برند دسترسی دارند.
بهترین بخش بازاریابی مدرن این است که واقعا به سود مشتری بوده و این مسئله در طول تاریخ بازاریابی بینظیر است. زیرا بازاریابی دیگر آن بازاریابی قدیمی که ما با آن آشنا بودیم، نیست بلکه بازاریابی مدرن را میتوان تعامل [مشتری و تبلیغ کننده] در [خلق] محتوای مطلوب و ارگانیک دانست. و این به روشنی مرگ بازاریابی سنتی را رقم میزند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
صحبت کردن با فرزند
مطلبی دیگر از این انتشارات
دلایل شکست در سوشال مدیا مارکتینگ SMM
مطلبی دیگر از این انتشارات
پائیز