صحبت کردن با فرزند

داره کتک می خوره، ولی می گه اشکال نداره، محکم تر هم زدی، اصلا مهم نیست.

بعد از این که حسابی کتک خورد، می گه دستت درد نکنه، امروز خیلی عالی بود.

وقتی هم می خواد از در بره بیرون می گه: می دونم فردا تعطیله، اما اگر اشکال نداره، فردا هم می آم، دوباره من رو بزنی.

این داستان کسی است که می خواهد در مسابقات بوکس شرکت کنه و مربی خصوصی گرفته و مربی کلی او را می زند تا آماده بشود برای مسابقات.

یعنی از این که کتک می خورد، ناراحت که نمی شود،هیچ،

کلی هم کیف می کند و در نهایت از مربی که او را کتک زده تشکر می کند.

هنگامی هم که می خواهد از مربی اش جدا شود، مربی کلی به او امر و نهی می کند.

یعنی می گوید: از فردا، این غذاها را نخور، این ساعت باید بخوابی و کلی دستورات دیگر.

اما اگر همین فرد را به همان شکل کتک بزنند، ولی علت کتک خوردنش را نداند، از این کتک خوردن لذتی که نمی برد، هیچ، کلی هم احساس حقارت و بدبختی و شکست می کند.

یعنی در یک اتفاق مشابه، فردی چون علت کتک خوردنش را می داند، کلی پیشرفت می کند و همان فرد اگر علت کتک خوردنش را نداند، کلی عقب می افتد.

در مورد تربیت فرزند هم همین گونه است.

یعنی اگر قرار است فرزندتان را تنبیه (البته نه بدنی) کنید، خواهشا علت تنبیه را واضح و دقیق به او بگویید.

یعنی دقیقا بداند که چه کار اشتباهی کرده.

یعنی قبل از تنبیه کردن، فکر کنید که چه توضیحاتی باید به او بدهید.

این که ما وارد منزل بشویم و شروع کنیم به داد و بیداد کردن و فرزند ما نداند که بابت چه رفتاری دارد تنبیه می شود،

اثر مثبت که ندارد، هیچ، اثر منفی هم دارد.

(نکته: البته قرار نیست بابت هر رفتاری که فرزندمان می کند او را تنبیه کنیم.

بسیاری از این شیطنت ها جزو خصلت کودکان است و باعث پیشرفت آن ها می شود)

در ضمن وقتی که تنبیه تمام شد، خواسته ها و توقعاتتان را و این که باید چه کارهایی را انجام دهد و چه کارهایی را نه، به او بگویید.

(در ضمن، خودتان عامل باشید)

*اگر در مورد این نوشته نظری دارید، ممنون می شم، بفرمایید*

پیش به سوی جامعه ی آرمانی