هوشنگ ابتهاج(سایه)، صاحب خانه ارغوان که بود؟

هوشنگ ابتهاج شب گذشته ۱۹ مردادماه ۱۴۰۱ در سن ۹۴ سالگی در شهر کلن آلمان به علت نارسایی کلیه درگذشت. خبر درگذشت او توسط دخترش، یلدا ابتهاج منتشر شد.

امیر هوشنگ ابتهاج، متخلص به سایه، زاده ششم اسفند ۱۳۰۶ در رشت، از مهم‌ترین و مشهورترین شاعران معاصر ایرانی بود. نخستین اثر او مجموعه شعری به نام «نخستین نغمه‌ها» بود که در سال ۱۳۲۵ منتشر شد.

از آثار معروف دیگر او می‌توان به تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) اشاره کرد.

ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی در رشت به نام گالیا بود و این عشق، انگیزه‌ی او برای نوشتن اشعار عاشقانه‌ در دوران دبیرستان و مجموعه شعر نخستین نغمه‌ها شد.

درباره شعر سایه

از مهم‌ترین آثار هوشنگ ابتهاج، تصحیح او از غزل‌های حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» برای نخستین بار در سال ۱۳۷۲ منتشر شد.

سایه بعدها اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعه «چند برگ از یلدا» مسیر تازه‌ای در شعر معاصر بود.

تعدادی از غزل‌ها، تصنیف‌ها و اشعار او را موسیقی دانان بزرگی چون محمدرضا شجریان، علیرضا افتخاری، شهرام ناظری، حسین قوامی، علیرضا قربانی و محمد اصفهانی اجرا کرده‌اند.

خانه هوشنگ ابتهاج، خانه ارغوان

خانه هوشنگ ابتهاج، خانه‌ای دو طبقه با آجرهای قرمز رنگ، با نام خانه ارغوان به عنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شده است.

این خانه توسط خود ابتهاج و با نظارت او در دوره پهلوی دوم ساخته شد.

خانه ارغوان در تهران، خیابان فردوسی، خیابان شهید تقوی (کوشک)، کوچه شهید انوشیروانی، پلاک ۲۲ واقع شده است.

نام خانه ارغوان به دلیل درخت ارغوان در حیاط این خانه است که هوشنگ ابتهاج، شعر معروف ارغوان را برای آن سروده‌است.

درخت ارغوان درخت خشکیده‌ای در حیاط خانه هوشنگ ابتهاج است که ابتهاج برخلاف توصیه دیگران به قطع کردن آن، از درخت مراقبت کرده است تا دوباره جان بگیرد. ابتهاج در خاطره‌ای نقل کرده است که در زمان فروش خانه به دلیل مهاجرت، پس از آنکه چشمش به درخت افتاده، از آن خجالت کشیده و سوی دیگری نگاه کرده است. او در کتاب خاطرات پیر پرنیان‌اندیش نیز از عشقش به این درخت نوشته است.

درخت ارغوان در خانه ابتهاج
درخت ارغوان در خانه ابتهاج

ارغوان،

شاخه همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

آفتابی ست هوا؟

یا گرفته است هنوز؟

من در این گوشه که از جهان بیرون است

آفتابی به سرم نیست

از بهاران خبرم نیست

آنچه می بینم دیوار است

آه این سخت سیاه

آن چنان نزدیک است

که چو بر می کشم از سینه نفس

نفسم را بر می گرداند

ره چنان بسته که پرواز نگه

در همین یک قدمی می ماند

کورسویی ز چراغی رنجور

قصه پرداز شب ظلمانی ست

نفسم می گیرد

که هوا هم اینجا زندانی ست

هر چه با من اینجاست

رنگ رخ باخته است

آفتابی هرگز

گوشه چشمی هم

بر فراموشی این دخمه نینداخته است.

اندر این گوشه خاموش فراموش شده

کز دم سردش هر شمعی خاموش شده

باد رنگینی در خاطرمن

گریه می انگیزد

ارغوانم آنجاست

ارغوانم تنهاست

ارغوانم دارد می گرید...

چون دل من که چنین خون آلود

هر دم از دیده فرو می ریزد

ارغوان

این چه رازی ست که هر بار بهار

با عزای دل ما می آید؟

که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است

وین چنین بر جگر سوختگان

داغ بر داغ می افزاید؟

ارغوان پنجه خونین زمین

دامن صبح بگیر

وز سواران خرامنده خورشید بپرس

کی بر این درۀ غم می گذرند؟

ارغوان خوشه خون

بامدادان که کبوترها

بر لب پنجره باز سحر غلغله می شروعند

جان گل رنگ مرا

بر سر دست بگیر

به تماشاگه پرواز ببر

آه بشتاب که هم پروازان

نگران غم هم پروازند

ارغوان بیرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار منی

یاد رنگین رفیقانم را

بر زبان داشته باش؛

تو بخوان نغمه ناخوانده من

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من...




این خانه زمانی محفل شاعران بود؛ هوشنگ ابتهاج زمانی که شنید برای بازدید از خانه ارغوان مبلغی را از مردم دریافت می‌کنند، ناراحتی خود را با سرودن شعر زیر نشان داد:

ارغوان می‌بینی؟

به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند

مانده‌ایم تا ببینیم نبودن را

آخر قصه شنودن را

پشت این پنجره بسته هنوز

عطر آواز بنان مانده است

شهریار اینجا

شعر نقاشش را خوانده است

آن شب افشاری

با کسایی و قوامی و ادیب

تا قرایی و فرود

وان درآمد از اوج

شجریان، لطفی

چه شبی بود دریغ

زندگی روی از این غمکده گردانیده ست

ارغوان

در و دیوار غریب‌افتاده چه تماشا دارد؟


آثار هوشنگ ابتهاج

  • نخستین نغمه‌ها، ۱۳۲۵
  • سراب، ۱۳۳۰
  • سیاه مشق، ۱۳۳۲
  • شبگیر، ۱۳۳۲
  • زمین، ۱۳۳۴
  • چند برگ از یلدا، ۱۳۴۴
  • حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)
  • تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)
  • بانگ نی

ابتهاج که به خاطر سرودن غزل‌های ناب، به او لقب حافظ دوران را داده بودند، بی‌شک از چهره‌های ماندگار ادبیات فارسی خواهد بود و نام‌ و یادش هرگز فراموش نخواهد شد. هنوز جزئیات دقیقی در خصوص زمان و مکان خاکسپاری هوشنگ ابتهاج وجود ندارد، اما احتمال دارد پیکر او برای خاکسپاری به ایران منتقل شود.