توسعه دهنده وب با اندکی دانش برنامه نویسی، مشاور شرکت ها در زمینه تجارت و کسب و کار دیجیتال و فناوری اطلاعات، معلم طراحی سایت و عاشق آموزش و یادگیری همزمان - https://taha.one
آینده بشریت و ربات ها، ترس و حقیقت...
آینده ی نقش و اهمیت بشریت، در دنیای ربات ها، خیال پردازی، خلاقیت و استراتژی است.
موضوعی که بحثی روی اون نیست اینه که بالاخره تکنولوژی شغل های ما رو تصرف میکنه. صنایع کمی باقی خواهند موند که یا اثر کمی از تکنولوژی بپذیرند یا دست نخورده باقی بمونن.
انسان های باهوش از این واقعه فرار نمیکنند. اخیرا مدیر عامل Deutsche Bank پیش بینی کرده حدود نیمی از 97 هزار کارمند این شرکت در آینده با ربات جایگزین خواهند شد. در یک تحقیق، به این موضوع اشاره شده که در 10 سال آینده 39% شغل های حقوقی میتونن خودکار و اتومات بشن و با هوش مصنوعی یا ربات قابل انجام خواهند بود، همچنین حدود 95% شغل های حسابداری توسط سیستم های اتوماسیون و هوشمند اشغال خواهند شد. (در واقع یکی از سوالاتی که مطرح میشود این است که چرا با این وجود، شاهد گسترش رجوع به شغل های حسابداری و حقوق هستیم؟ و یا از حسابداری و شغل های مشابه به عنوان شغل های آینده دار و مناسب یاد میشه؟ خوشحال میشم نظرتون رو بگید)
در صنایع تولیدی و صنعتی، این اتفاق زودتر رخ خواهد داد. الگوریتم های یادگیری ماشین هم جایگزین افراد خواهند شد و وظایفی چون "ساخت قطعات دقیق و حساس، کنترل کیفیت خودکار، تشخیص خرابی و بهبود بهره وری و کارایی"بر عهده خواهند گرفت. خیلی سادست، ماشین ها در انجام کار ها بهتر عمل میکنند؛ سازمان ملی استاندار آمریکا اعلام کرده که یادگیری ماشین حجم تولید را تا 20% و ضایعات مواد خام را تا 4% کاهش میدهد. (برای مطالعه بیشتر پیشنهاد میکنم مقاله "چرا همه باید Machine Learning یاد بگیرن؟" را مطالعه کنید.)
کار بسیار ساده ای که در اینترنت بگردید و گزارشات و پیش بینی هایی که از دست دادن 5 تا 10 میلیون شغل آمریکاییان را تنها به خاطر یادگیری ماشین پیش بینی و گزارش کردن رو مشاهده کنید. اخیرا، غول بزرگ فضا و ماشین? ایلان ماسک، در گفت و گویی اعلام کرده بودید که بزرگترین تهدید کنونی که بشریت را به خطر می اندازد، قدرت گرفتن ماشین ها بر آدم ها است. شاید این شبیه مقدمه یک داستان علمی تخیلی باشه اما این برای مدیران و رهبران یک فاجعه و عقب ماندگی محسوب میشه که آینده کارگران و کارمندان و مردم را بدون در نظر گرفتن هوش مصنوعی و ماشین ها تحلیل کنن و اثرات اونها بر مردم رو در نظر نگیرن. در ادامه 4 راه و روش رو باهاتون در میون میگذارم که از کاروان تکنولوژی عقب نمونید یا دیگران رو با تکنولوژی همراه کنید.
مدل فکری جادوگر شهر اوز! (The Wizard of Oz)
در شهر اوز(بعضی ها آشنا هستن) جادوگری بود که با استفاده از یک ماشین هوشمند و مخوف در پشت پرده ها، شهر و حکومت رو اداره میکرد. خیلی از مدیران خودشون رو مثل جادوگر شهر اوز میدونن؛ این ایده رو در ذهنشون پرورش میدن که با کمک تکنولوژی های هوش مصنوعی میتونن از میلیون ها دلار هزینه کارگران و کارمندان فرار کنن و این هزینه ها رو کاهش بدن، تصور اکثر این مدیران اینه که یک شرکت خوب یا شاید بهترین شرکت، شرکتیه که یک مدیر و تعداد اندکی کارمند داره اما شهری از ربات ها و هوش مصنوعی هاست.
با این وجود، مدیر عامل و بنیان گذار شرکت Fetch Robotics، ملونی وایز، درباره طرز تفکر بالا محتاطانه رفتار کرده و میگوید:
برای هر رباتی که در دنیا داریم و مشغول فعالیت است، باید حتما یک نفر را داشته باشید تا از اون نگهداری کنه و اون رو بهبود ببخشه و تعمیر کنه
نقطه نظر او درباره پیشرفت این جنس از تکنولوژی اینه که این نوع پیشرفت باعث رشد خلاقیت میشه و باعث کاهش تعداد کارمندان و کارگران نمیشه! در واقع به شکل دیگری روی هزینه ها و درآمد ها موثره.
انسان ها استراتژیست های زمین بازی و ربات ها تاکتیک های اونها
مکنزی در مطالعه ای این موضوع رو بررسی کرده که بهترین جایگاه و کاری که ربات ها میتونن انجام بدن چیه. به این نتیجه رسیدن که هر چه کار فنی تر باشه، تکنولوژی، هوش مصنوعی و ماشین بهتر میتونه انجامش بده. در واقع ماشین ها میتونن کارهای تاکتیکی و استراتژی های از قبل تعریف شده رو انجام بدن.
در طرف دیگر ماجرا، کاری که به قوه تخیل، خلاقیت و تحلیل خلاقانه و روشن فکرانه، تفکر استراتژیک نیاز داره به سختی میتونه خودکار و برپایه ماشین بشه. مکنزی اینطور توصیف میکنه:
سخت ترین کاری که یک ماشین با تکنولوژی کنونی میتونه انجام بده، کار هایی است به مدیریت و توسعه تیم ها و افراد مربوطه (9 درصد پتانسیل شناخته شده ماشین ها) یا کارهایی مثل تصمیم گیری، برنامه ریزی و فعالیت های خلاقانه (18 درصد پتانسیل).
کامپیوتر ها و ماشین ها در بهینه کردن و شناسایی راه های بهتر مناسب هستن ولی اصلا به عنوان تعیین کننده های اهداف یا تصمیم گیرندگان نهایی خوب عمل نمیکنند.
ادغام شدن با تکنولوژی های جدید روی احساسات هم موثره
وقتی که تکنولوژی های جدید از یک در کارخانه میان و از در دیگه کارگران خارج میشن، حس ترسی و ناامنی خاصی در کارگران دیگه رخ میده. برای این افراد طبیعیه که بپرسن، "نفر بعدی منم؟ حداکثر چند روز در این شغل باقی خواهم موند؟". یکی از سرمایه گذاران بزرگ، بروس گیبنی این موضوع رو به نحو دیگه ای توضیح میده:
شاید شغل و کار، در ظاهر یک نیاز وجودی به نظر نیاد اما واقعا هست، وقتی مردم نتونن با شغلشون خودشون رو از زندگی راضی کنن -فارغ از اینکه کارشون رو مفید بدونن یا دوستش داشته باشن- قطعا تحمل یک تغییر اساسی و بزرگ در شغلشون رو ندارن. هر انقلابی یک انقلاب خوب نیست، این رو تاریخ اروپا قشنگ ثابت کرده. انقلاب هایی که با عناوین مختلف رخ دادن و البته گاهی نتایجی که این انقلاب ها به دنبالشون بودن هیچوقت رخ نداد. شغل و کار، برای یک آدم، حس آسایش مادی و هم رضایت روانی ایجاد میکنه و وقتی این عامل مثبت، یعنی شغل، ناپدید بشه، قطعا مردم آزرده میشن و براشون راحت نیست.
قطعا یک مدیر خردمند این رو میفهمه که تکنولوژی های آینده، چه ترس ها و خطراتی داره، دو سوال مهم اینجا مطرح میشه که:
1.چطور تکنولوژی ها و فناوری های نوین رو با فرآیند های کاری تطابق بدیم؟ (آیا باید از پیشرفت سریع تکنولوژی بترسیم؟)
2.چطور با این حس برخورد کنیم که فناوری های نوین به نوعی دشمن ما نیستن؟
اگر پاسخ درستی برای این دو سوال نداشته باشیم و به درستی باهاشون برخورد نکنیم، حتی خودکار ترین و هوشمند ترین فضاهای کاری هم میتونه عصبانیت یا استرس و احساس ناامنی ایجاد کنه.
درباره اینکه نیروی کارتون چه کاری میتونه انجام بده تجدید نظر کنید!
فناوری های نوین برخی از شغل ها رو تصرف میکنه، ولی قطعا جایگزین "آدم" ها نیستن. اقتصاددان، جیمز بِسِن میگه:
مشکل اینه که مردم دارن شغل هاشون رو از دست میدن و ما در این موضوع که، بهشون یاد بدیم و کمک کنیم تا مهارت ها و دانش لازم رو کسب کنن تا در جایگاه بهتر و شغل دیگری مشغول به کار بشن، به درستی عمل نکردیم.
برای مثال در یک تحقیق که در استرالیا انجام شده، به یک موضوع جالب اشاره کرده که ارتباط و جایگزینی و تطابق با تکنولوژی رو به خوبی بیان میکنه:
با وجودی که ATM ها یا خودپرداز ها بسیاری از کارهای متصدی بانک ها و کارمندان بانک رو انجام میدن، فرصتی هم به کارمندان و متصدیان بانک میدن تا مهارت هاشون رو بهبود ببخشن و گسترش بدن و در عرصه و گستره بیشتری از خدمات بانکی ماهر بشن.
همینطور در این تحقیق به این موضوع اشاره شده که با پیشرفت تکنولوژی، فرصت های شغلی بیشتری ایجاد میشه مثل تحلیل گران داده، تحلیل گران پشتیبانی از تصمیم (decision support analysts)، اپراتور های کنترل از راه دور ماشین ها، متخصصان تجربه مشتریان و بازاریابی هوشمند، دستیاران خصوصی سلامت و همینطور همراهان آنلاین (شغلی برای همراهی پیرمرد ها یا مریضان و نظارت و کنترل روی فعالیت های آنها). مدیریت آنلاین ریسک ها و خطرات، مثل تشخیص دزدی، صدمه آبرویی یا شخصیتی، تمسخر و تحقیر مجازی، تهدید مجازی، خطرات امنیتی و امنیت شخصی و از این قبیل فعالیت ها شاید بخش اندکی از شغل های بسیاری باشه که به مرور در حال ظهور هستن. شاید این شغل ها و فعالیت ها با مهارت های شما یا شرایطتون و فضای کاریتون سازگار نباشه ولی قطعا به شما این فرصت رو میده تا در شخصیتتون، مهارت ها و تجربتون و فضا و شرایط اطرافتون تجدید نظر کنید و در جهت پیشرفت تکنولوژی قدم بگذارید و باهاش همراه بشید. این نوع تفکر باعث میشه تا برنامه و زمینه های تخصصی جدیدی در حوزه مدیریت منابع انسانی ایجاد بشه که یحتمل در آن بر ظرفیت های ذاتی انسانی و ویژگی های خاص و منحصر به فرد ذاتی افراد توجه بشه، در واقع سیاست های جدیدی که موفقیت رو در ارائه راهکار ها و استراتژی های جدید توسط انسان ها و اجرا و بهینه سازی توسط ماشین ها میبینه.
همونطور که یک متخصص ربات شناسی و طراحی ماشین یکبار اشاره کرده بود که تکنولوژی به خودی خود یک ابزاره، ابزاری که مدیران میتونن ازش در مواقع ضروری و مناسب استفاده کنن. ما میتونیم هوش مصنوعی و یادگیری ماشین و از این قبیل تکنولوژی ها رو جایگزین شغل ها و جایگاه های آدم ها بکنیم، یا میتونیم از اونها برای تقویت نیرو های انسانی استفاده کنیم.
کامپیوتر تو، تو رو از کار بیکار نمیکنه، ربات یا ماشینی که زیر دستته، تو رو از زندگی کردن محروم نمیکنه، شرکت هایی که این نوع تکنولوژی ها و امکانات رو دارن، تلاش میکنن تا قوانین اجتماعی و کاری جدیدی رو تنظیم کنن تا شرایط کاری رو در جهت استراتژیست شدن افراد و ابزار شدن تکنولوژی پیش ببرن. صنعتی که مغز متفکرش و استراتژیست هایش انسان ها و بازوان و دستانش ربات ها هستند.
منبع: سایت رشد دانشگاه کسب و کار هاروارد(HBR Ascend)، مقاله ای از پروفسور Joseph Pistrui استاد کارآفرینی، با عنوان The Future of Human Work Is Imagination, Creativity, and Strategy
ترجمه: طاها معینی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اقتصاد مشارکتی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا همه باید Machine Learning یاد بگیرن؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور از دور، دور هم باشیم؟ (جلسه مجازی خوب)