مدیر محصول و مدرس کنجکاوی که عاشق ساختن، یاد دادن و سادهکردن مفاهیم پیچیدهاست. https://taha.one
ثبات در میانه، آشفتگی در رأس: چرخوفلک مدیران

مقدمه: چرخش مداوم، ثبات نسبی
فکر کنید وارد رستورانی میشوید که گارسونهای آن سالها همان چهرههای آشنا هستند؛ اما در پشت صحنه، سرآشپز هر هفته عوض میشود و هر کدام سبک خاص خود را دارند. این معمای مدیریتی، هنگامی که در شرکتها نیز تکرار شود، پیامدهایی فراتر از تغییر دکور یا منو دارد. در این متن، با دادههای موجود و مثالهای عملی به بررسی علل و پیامدهای تغییرات سریع در سطوح مدیریتی ارشد پرداخته و راهکارهایی برای افزایش پایداری و بهرهوری ارائه میکنیم.
بخش ۱: واقعیتها و دادهها – وقتی ارقام حرف میزنند
الف. اثرات مالی تغییرات مدیریتی
- کاهش بازدهی:
تحقیقات منتشر شده در مجلات علمی مانند China Economic Review و Journal of Comparative Economics نشان میدهد که تغییرات مکرر در رهبری میتواند باعث کاهش قابل توجهی در بازده دارایی (ROA) و بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) شود. برای مثال، برخی مطالعات گزارش کردهاند که شرکتهای با رهبری پایدار، حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد بازدهی بالاتری نسبت به شرکتهایی با تعویضهای مکرر داشتهاند. - افزایش هزینههای انتقال:
هر بار که یک مدیر ارشد عوض میشود، هزینههای جذب، آموزش و بازسازی طرحهای استراتژیک افزایش مییابد. این هزینهها میتوانند منابع مالی قابل توجهی از بودجه سرمایهگذاری و تحقیق و توسعه منحرف کنند.
ب. تأثیرات عملیاتی و نوآوری
- اختلال در روند نوآوری:
پروژههای تحقیق و توسعه (R&D) به دلیل تغییر اولویتهای مدیریتی به تعویق میافتند یا حتی کنار گذاشته میشوند. برخی شرکتها گزارش دادهاند که دورههای طولانی نوآوری در محیطهای پایدار به طور میانگین ۲۰ تا ۳۰ درصد سودآوری بیشتری دارند. - از دست رفتن اعتبار سازمانی:
کارکنان ممکن است به دلیل بیثباتی مدیریتی احساس سردرگمی کنند؛ به طوری که طبق یک نظرسنجی از سایتهای تخصصی HR، حدود ۴۰ درصد از کارکنان اعتقاد دارند تغییرات مکرر در رهبری باعث کاهش تعهد و انگیزه آنها میشود.
بخش ۲: تجزیه و تحلیل – چرا چرخه رهبری به این سو میرود؟
الف. مدیران میانی: ستون فقرات سازمان
- تجربه و دانش عملی:
مدیران میانی معمولاً سالها تجربه کسب کردهاند و همهی روندها و “منوی” سازمان را به خوبی میشناسند. این افراد مانند گارسونهای باتجربه هستند که مشتریان ثابت را به نام میشناسند و در زمان بحران نقش حیاتی دارند. - ثبات و پایداری:
حضور مداوم مدیران میانی موجب ایجاد فرهنگ سازمانی قوی و کاهش اختلالات ناشی از تغییرات مدیریتی میشود.
ب. مدیران ارشد: بادبانهای تغییر
- چرخش سریع در رأس:
مدیرعاملها و مدیران ارشد بهدلایلی همچون تغییرات در مالکیت، فشارهای بازار و حتی استرسهای ناشی از مسئولیتهای سنگین، در بسیاری از شرکتها با سرعت قابل توجهی تعویض میشوند. بر اساس مطالعات، مدت زمان حضور یک مدیرعامل در شرکتهای توسعهیافته به طور میانگین بین ۵ تا ۷ سال است، در حالی که در برخی شرکتهای در حال تحول این رقم به کمتر از ۳ سال میرسد. - هدفهای کوتاهمدت و تغییر جهتهای استراتژیک:
مدیران ارشد اغلب با شعارهای نوآورانه و پروژههای برندسازی مجدد به سازمان وارد میشوند؛ اما این تغییرات بیوقفه میتواند موجب سردرگمی کارکنان و عدم تمرکز بر موفقیتهای بلندمدت شود.

بخش ۳: راهکارهای عملی برای بهبود پایداری سازمانی
برای مقابله با چالشهای ناشی از چرخش سریع مدیریتی، سازمانها میتوانند با اتخاذ راهکارهای عملی و دادهمحور به توازن مطلوب بین نوآوری و پایداری دست یابند:
الف. تقویت نظام حاکمیت سازمانی
- قراردادهای شفاف و بلندمدت:
تدوین قراردادهای چندساله با تعیین اهداف و شاخصهای عملکرد مشخص، از اخراجهای عجولانه جلوگیری کرده و به مدیران ارشد اجازه میدهد با اطمینان بیشتری برنامهریزی کنند. - جلسات منظم استراتژیک:
برگزاری جلسات ماهانه یا فصلی با حضور مدیران ارشد و میانی برای بررسی عملکرد، شناسایی چالشها و اصلاح مسیر استراتژیک. این امر به ایجاد حس مشارکت و کاهش سردرگمی کارکنان کمک میکند.
ب. پرورش و ارتقای استعدادهای داخلی
- برنامههای توسعه رهبری:
سرمایهگذاری در دورههای آموزشی و برنامههای مربیگری برای مدیران میانی میتواند زمینه را برای ارتقای آنها به ردههای بالاتر فراهم کند. تحقیقات نشان میدهد شرکتهایی که از مدیران داخلی رونق پیدا میکنند، به طور متوسط ۲۰ درصد بهرهوری بیشتر دارند. - فرهنگ پاداشدهی مبتنی بر عملکرد:
ایجاد سیستمهای پاداشدهی و ارزیابی عملکرد بر اساس دادههای واقعی و شفاف، انگیزه کارکنان را برای ارائه بهترین عملکرد افزایش میدهد.
ج. ایجاد ساختارهای تعاملی و مشترک
- کمیتههای نوآوری متشکل از مدیران ارشد و میانی:
این کمیتهها با ترکیب ایدههای تازه مدیران جدید و تجربیات مدیران قدیمی میتوانند به توسعه راهکارهای پایدار و خلاقانه برای چالشهای سازمانی کمک کنند. - پلتفرمهای بازخورد ۳۶۰ درجه:
استفاده از سامانههای بازخورد منظم به مدیران امکان میدهد نقاط قوت و ضعف را شناسایی و بهبود بخشند. این روش علاوه بر افزایش شفافیت، موجب بهبود ارتباط بین کارکنان و مدیران میشود.
د. شفافیت و ارتباطات اثربخش
- اطلاعرسانی منظم:
اعلام دلایل تغییر در رهبری و توضیح برنامههای آینده به کارکنان باعث کاهش تردید و افزایش اعتماد میشود. یک مطالعه از Harvard Business Review نشان داده که شفافیت در ارتباطات به بهبود روحیه کارکنان و افزایش تعهد آنها به اهداف سازمانی کمک میکند. - جلسات تعاملی (Town Halls):
برگزاری جلسات همهجانبه که در آن مدیران پاسخگوی سوالات کارکنان بوده و استراتژیها را به زبانی ساده توضیح میدهند، از عوامل کلیدی در ایجاد حس تعلق و مشارکت است.
بخش ۴: نمونههای واقعی و درسهای آموخته شده
داستانهای موفقیت و شکست
- یاهو!:
داستان یاهو! نمونهای بارز از تاثیرات منفی تغییر مکرر رهبری است. تعویضهای پیاپی مدیرعامل موجب سردرگمی کارکنان، عدم هماهنگی در استراتژی و نهایتاً از دست رفتن اعتماد سرمایهگذاران شد. - شرکتهای فناوری موفق:
برخی از شرکتهای فناوری که با رویکرد توسعه مدیران داخلی و قراردادهای بلندمدت رهبری همراه بودهاند، توانستهاند در میان بیثباتی بازار، پایداری نسبی و بهرهوری بالاتری را تجربه کنند.
جمعبندی: از چرخش به پایداری
به عبارت ساده، هیچکس دوست ندارد هر بار به رستوران برود و منویش دگرگونی بیوقفه داشته باشد. همانطور که مدیران میانی با ثبات خود چراغ امید و ثبات را در سازمان روشن نگه میدارند، تغییرات ناگهانی در سطح مدیران ارشد میتواند به مانند بادبزنهای تند، مسیر سازمان را از مسیر بردارد. با تقویت حاکمیت شرکتی، استفاده از دادههای معتبر و پرورش استعدادهای درونی، سازمانها میتوانند نه تنها از اختلالات جلوگیری کرده، بلکه با ایجاد محیطی شفاف و مشارکتی، به رشد پایدار و بهرهوری بالاتر دست یابند.
مطالعه مقالات در Medium
میتونید مطالب دیگر من رو در سایت Medium دنبال کنید. در اونجا انگلیسی مینویسم اما بیشتر از اینجا مینویسم.😅
منو ببر Medium طاها
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور وقتی که حال کار کردن نداریم?، دست به کار بشیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
روش های افزایش مشارکت در جلسات و کلاسهای مجازی
مطلبی دیگر از این انتشارات
استارتاپ فینتک