از سیاره پروکسیما تا حرم امام رضا


صدای من را از سیاره پرو کسیما می شنوی با این تفاوت که نمیدانم می توانم تا آخرین مرحله از این دوره پر پیچ و خم توحید محتوا را طی کنم یا نه؟

من اعظم محمدی هستم متولد خرداد64 از یکی از روستاهای اطراف نائین به سیاره پروکسیما آمدم تا تولید محتوا را یاد بگیرم آمده ام تجربیات خود را با شما به اشتراک بگذارم تا اگر خوشتان آمد به سیاره پروکسیما ملحق شوید.

من گوشه نشین حرم امام رضا یم

در یکی از روستاهای اطراف نائین متولد شدم بعد از حدود یکسال پدر و مادرم متوجه تفاوتهایی در من شدند وقتی که همه کودکان شروع به راه رفتن می کنند و من نتوانستم روی پاهای خودم را بروم پدرم مرا نذر امام رضا کرد و به مشهد برد پس از چند مدت توانستم چند قدمی بردارم.

رفتن به مدرسه با شرایط سخت

از روزی که چشم به جهان گشودم و همچون نوزادی که به گفته جان لاک لوح سفید است نمی دانستم که با دیگران تفاوتهایی دارم تا اینکه وقتی به سن هفت سالگی رسیدم و برای ثبت نام کلاس اول به مدرسه رفتم ناظم مدرسه از من سوال کرد دوست داری درس بخوانی گفتم بله وقتی به کلاس پنجم رسیدم پس از سختی های فراوان در یک روز بارانی با لباسهای پر از گل به مدرسه رفتم خانم کریمی که معلم من بود گفت چرا امروز به مدرسه آمدی و دیگر روزهای برفی و بارانی به مدرسه نیا و مرا راهی خانه کرد مسیر خود را با تلاش و اراده فراوان طی کردم تا وارد دانشگاه شدم و تحصیلات خو درا در رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی به پایان رساندم و مدرک کارشناسی خو درا دریافت کردم.

سوابق و پیشینه من

پس از اینکه تحصیلات را به اتمام رسانم و مدرک کارشناسی خود را دریافت کردم برای جستجوی کار راهی کاریابی ها شدم به دلیل وجود معلولیت جسمی و حرکتی هیچ کس مرا به عنوان کارمند قبول نمی کرد برای کار راهی بهزیستی شدم و در آنجا به مدت شش ماه کار آموز دبیرخانه بودم.

آشنایی با رعد

پس از گذشت چند سال با مجموعه رعد آشنا شدم و به صورت غیر حضوری در کلاس این مجموعه شرکت کردم از جمله ای کلاسها تولید محتوا بود که خیلی مشتاق بودم یاد بگیرم و بتوانم چیزهای جدید خلق کنم.

علاقه مندی های من

یکی از علاقه مندی های من تولید محتواست که بتوانم ایده های که در ذهنم تداعی می شود را روی کاغذ بیاورم کاغذهای که گاهی مچاله می شوند تا بتوانم چیزهای جدید خلق کنم.

رابطه من با زبان

صحبت کردن من دارای لهجه است و کودک که بودم فکر میکردم زبان فارسی را بلدم پس از اینکه به مدرسه رفتم متوجه شدم این کافی نیست و باید برای نوشتن خوب باید زبان فارسی را یاد بگیرم.

استعداد و تولید محتوا

افراد از بدو تولد نویسنده نیستند و بدون تمرین و تکرار مطالعه نمی توانند زیبا بنویسند ضرب امثال معروفی داریم کار نیکو کردن از پر کردن است.

من هم اوایل فکر میکردم استعداد تولید محتوا ندارم ولی بعد متوجه شدم مهارت نوشتن هست مهارتی که همه می توانند یاد بگیرند از طریق آشنایی با اصول نویسندگی از آنجایی که به تولید محتوا علاقمند بودم تصمیم گرفتم کمبود استعداد در نوشتن را کنار بگذارم و بنویسم و به خود ایمان و اعتماد داشته باشم تا در این مسیر به موفقیت برسم.


خواب و رویای من

یک شب خواب دیدم صدایی به من میگوید شفای شما دست مادر این شهید است نزد مادرش برو و از او بخواه برایت دعا کند و از خواب بیدار شدم آن شب گذشت و من در طول یک هفته یک شب در میان این خواب را دیدم و فکرم مشغول شده بود تا اینکه آخر هفته پدر آن شهید به خانه ما آمد و گفت من دیشب خواب فرزندم را دیدم و دقیقا همان خوابی را بیان کرد که من دیده بودم وحشت تمام وجود را فرا گرفت و به پدر شهید گفتم من نیز چنین خواب دیدم پدر شهید گفت خوابت را برای کسی بازگو نکن.

سوال خلاقانه من

اگه می تونستی کتاب بنویسی دوست داشتی درباره چی بنویسی؟

من فراز و نشیب های زندگی خودم را از بدو تولد تا بزرگسالی و مسیرهای طی شده شادی ها و تلخی های را بروی کاغذ می آوردم نه برای اینکه دیگران برایم دلسوزی و از روی ترحم رفتار کنند بلکه برای اینکه به زندگی با شرایط سخت امیدوار شوند چرا که در هر شرایطی محکم به امیدواری هستیم.

از کجا بفهمم به نویسندگی علاقه دارم من را چه به نویسندگی من حتی به خواندن کتابهای دوران تحصیلی علاقه ای نداشتم اما نوشتن از زمانی برایم جدی شد که متوجه شدم به تولید محتوا و خلق چیزهای جدید علاقمند هستم پس شروع به نوشتن یادداشت های روزانه و دفتر خاطرات کردم فهمیدم نوشتن صرفا یک وسیله نیست و می تواند هدف من باشد.

اینترنت

عشق

باران

طبیعت

هم رفیق

پدر

مادر

امید

خدا

خودم و زندگی

می خواهم طوری لبخند بزنم که گویی هیچ چیز اشتباه نیست چنان صحبت کنم انگار همه چیز عالی ست آن چنان عمل کنم که رویایی است تمامش وانمود کنم هیچ چیز آزرده ام نمی کند.

یادداشت روزانه من

صبح بعد از نماز و راز و نیاز با خدا برای طی کردن مراحل سلول درمانی راهی تهران شدم و به بیمارستان مرکز طبی کودکان رفتم بیمارستان خیلی شلوغ بود من که از قبل نوبت داشتم دکتر مرا ویزیت کرد و از من خواست یک ام ار ای کامل بگیرم بعد از تشکیل پرونده زمانی که کارم به اتمام رسید به خانه یکی از نزدیکان رفتم و درآنجا به استراحت پرداختم.

خاطرات من

زمانی که دانش آموز ابتدایی بودم به همراه خواهرم به مدسه می رفتیم من که به دلیل وجود معلولیت جسمی و حرکتی توان راه رفتن نداشتم خواهرم مرا با صندلی چرخدار به مدرسه می برد بین خانه ما تا مدرسه جوی آبی بود که ما هر روز رد می شدیم در یکی از روزها وقتی از مدرسه به خانه برمیگشتیم به جوی پر از آب که رسیدیم ناگهان صندلی چرخدار نزدیک بود داخل جوی آب افتد و ما نیز به داخل جوی آب سقوط کنیم.

آشنایی من با کار آموزش تولید محتوا

یک روز درون اتاق شخصی خو نشسته بودم و واتس آپ خود را چک می کردم دیدم خواهرم یک پست با عنوان کا آموزش نشستن کی محتوا برایم فرستاده با خوشحالی رفتم و ثبت نام کردم آزمون اولیه را شرکت کردم و پس از مصاحبه به اولین ایستگاه پروکسیما وارد شدم.

در مسیر پروکسیما

اولین مجوز ورود من به پروکسیما جمله ای بود با عنوان خوشحالم از اینکه اسمتون را برای حضور در کار آموزش نشستن کی دیدم.

اولین روز حضور در پروکسیما

ساعت هفت و سی دقیقه صبح از خواب بیدار شدم ساعت 8صبح جلو لپ تاپم نشسته بودم منتظر شروع کلاس ساعت 8.30 جلسه آغاز شد و خانم منی تور توضیحاتی ارائه کرد و سپس تکلیفی را داد تا انجام دهیم سپس من چند ساعتی را مشغول انجام دادن تکالیف بودم.

دید من قبل از شرکت در پروکسیما

یک ترم تولید محتوا شرکت کردم و به نظر می رسید آموزش ما خلاقیت ایده پردازی موبایل گرافی و بازاریابی محتوا باشد پس از شرکت در پروکسیما متوجه شدم دوره در باره آموزش مقاله نویسی است خیلی خوشحال شدم و سر از پا نمی شناختم هدفم این بود یاد بگیرم تا پایان نامه خو درا به مقاله تبدیل کنم و بتوانم در دوره کارشناسی ارشد که آرزوی دیرینه من است شرکت کنم.

آینده من

من زمانی در این دوره حاضر شدم به همراه منی توری که هدایت می کند اهدافی داریم همیشه دوست داشتم چیزی را خلق کنم امیدوارم بتوانم کلیه مراحل را به خوبی طی کنم و به پایان برسانم و بتوانم نوشتن و نویسندگی را آغاز کنم.

نگران هیچ چیز نیستم چون میدانم و باور دارم روزهای خوب خواهند آمد به زودی زود چون خدای من با من است من به هدفی که دارم می رسم اینو با تمام وجود احساس می کنم خدایا شکرت.

توصیه به خودم و شما

من زمانی که می خواستم در دوره تولید محتوا شرکت کنم اطرافیان گفتند: شما را با این شرایط هیچ جا برای کار پذیرش نمی کنند وقت خود را هدر نده اما من مقاومت کردم ودر دوره شرکت کردم به امید فردایی بهتر.

به خود و توانمندی هامان ایمان و اعتماد داشته باشیم در سایه تلاش و اراده خود می توانیم در هر سیاره ساکن شویم.

خوشحال میشم تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

#پروکسیما

#حرم امام_ رضا