زهره یا ظهره!
پدرم اسم عولیا را برایم انتخاب کرده بود اما انتخاب نهایی جمع زهره بود، پس من الان زهره میرزائی فارغالتحصیل رشته اقتصاد از دانشکاه قم و دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تجارت الکترونیک در دانشگاه علامه طباطبائی هستم.
8 بهمن 1375 حدود ساعت 2 شب در خانوادهای 6 نفره با 1 برادر و 2 خواهر به دنیا آمدم. بعدها صاحب خواهری دیگر شدم و خانواده ما به جمعی 7 نفره تبدیل شد. همیشه خود را با نام ظهره معرفی میکنم و دوست دارم مثل معنی اسمم همیشه بدرخشم.
دوران دلچسب در مدرسه!
دانشآموز درس خوانی بودم و همیشه شاگرد ممتاز بودم و در تمامی کلاسها دانشآموز مورد علاقه معلمان بودم. سر کلاس انشا همیشه جزو بهترینها بودم و با توجه به اینکه پدرم قلمی در نوشتن دارد مرا تشویق به نوشتن میکرد اما من به ورزش علاقه داشتم و در مسابقات دو میدانی و والیبال شرکت میکردم برای همین تصمیم گرفتم باشگاه خود را به صورت حرفهای دنبال کنم و آیندهام را در این را بسازم. سال پیش دانشگاهی که همه درگیر رد و بدل کردن جزوهها و تلاش برای آوردن رتبه برتر هستند من در مسابقات لیگ استان تهران شرکت کردم و بازیکن برتر استان تهران در آن دوره از مسابقات شدم اما به دلیل اصرار بیش از حد پدرم بعد از آن ورزش را کنار گذاشتم و درس خواندن را جدیتر دنبال کردم.
شروع مسیری جدید برای زندگی من!
در دبیرستان رشته ریاضی خوانده بودم ولی در سال 1394 با اتفاقاتی که در کنکور رخ داد و رتبه فضائی که آوردم، به اجبار و ناچارا و کاملا بدون علاقه رشته اقتصاد در شهری به جز تهران را انتخاب کردم. تنها هدفم برای ادامه زندگی در آن دانشگاه و شهر این بود که در تیم والیبال دانشگاه عضو شوم تا بتوانم برای اهدافی که از قبل داشتم بجنگم و تا تیم ملی والیبال بانوان پیش بروم. این طور هم شد و در تیم دانشکاه پذیرفته شدم و در مسابقات دانشجویان بسیار خوش درخشیدم اما در سال 1397 برایم اتفاق بدی افتاد، زمانی که فقط یک سال از تحصیلم بیشتر باقی نماینده بود در یک تصادف دست راستم دچار آسیبی جزئی شد و از آن روز جامعه معلولین مرا در جمع خانواده خود پذیرفت. اتفاق سنگینی بود چون هدف خود یعنی والیبال را باید رها میکردم اما آن را پذیرفتم و با شرایط جدیدی زندگی خود را ادامه دادم.
شیوع کرونا، شروع موفقیت!
البته که این ایراد جزئی باعث نشد که من از مسیر خود پا پس بکشم و در سال 1398 درس خود را به اتمام رساندم. چون کار کردن را دوست داشتم در هولدینگ کشت و صنعت اشراق با سمت حسابداری مشغول به کار شدم اما بعد از یک ماه با توجه به عدم علاقهام به ادامه کار تصمیم به مطالعه دروس خود در کنار کار شدم و با توجه به کرونا و عقب افتادن آزمون کنکور توانستم اسم خود را ثبت نام کنم تا بتوانم در کنکور سال 1399 شانس خود را محک بزنم. تنها علاقهام رشته تجارت الکترونیک بود، البته با توجه به وقت کمی که برای مطالعه دروس داشتم و با توجه به اینکه فقط در سه دانشگاه این رشته تدریس میشد امید چندانی به قبولی نداشتم. با بهترین دوست دوران لیسانسم، درس خواندن را شروع کردیم تا شانس خود را محک بزنیم.
شاید فقط در خواب چنین روزی را میدیدم!
شب نتایج، سره سفره شام بودم که تلفنم زنگ خورد مائده بود (بهترین دوستم که باهم شروع به درس خواندن کرده بودیم). وقتی گفت نتایج آمده و رشته تجارتالکترونیک قبول شده برایش بسیار خوشحال شدم ولی نگران برای خودم، وقتی نتیجه خودم را هم دیدم از هیجان زیاد جیغ بلندی کشیدم. زهره میرزائی قبولی در رشته تجارتالکترونیک دانشکاه علامه طباطبائی.
روند خوشحالیمان دوام چندانی نداشت و در اواسط ترم یک متوجه شدم که برای رشد و پیشرفت در این رشته به دروس دانشگاه نمیتوانم اکتفا کنم و باید خودم دست به کار شوم. در کانال دانشگاهی با پوستر یک وبینار با موضوع طراحی ایده مواجه شدم و در آن شرکت کردم تا با یکسری از مفاهیم پایه آشنا بشوم. بعد از آن علاقه زیادی به فعالیت در زمینه استارتاپها و دیجیتالمارکتینگ پیدا کردم و فهمیدم که باید به سراغ چه چیزی بروم. برای یکی از دروس داشنگاهی ارائه خود را با موضوع استارتاپ انتخاب کردم و طبق مطالعاتی که برای جمعآوری مطالب آن داشتم فهمیدم که علاقه ام در چه زمینهای است و دوست دارم در چه محیطی فعالیت کنم. من بر این باورم که فضای کار اشتراکی استارتاپها بسیار محیط جذابی برای رشد و یادگیری است.
قدم اول برای موفقیت
وبسیما را نمیشناختم و برای اولین بار دوستم پوستر مربوط به دوره کارآموزی نشستنکی تولید محتوا را فرستاد و با خودم گفتم: «اینجا جاییه که میتونم برای رسیدن به هدفایی که دارم تلاش کنم و شانس خودم رو امتحان کنم.» البته که امید چندانی نداشتم چون طی بررسیهای که کرده بودم یکی از بهترین موسسات در این زمینه میباشد اما با امید کم ثبت نام خود را به پایان رساندم و منتظر ماندم. بعد از اعلام نتایح بسیار خوشحال بودم و دوست داشتم با وجود تمام سختیها با توجه به داشتن دروس و پایاننامه تمام تلاش خود را انجام دهم و اهدافم را دنبال کنم.
یاد گرفتن را خیلی دوست دارم و تنها چیزی که آزارم میدهد این است که بعد از گذشت یک زمان رشد و پیشرفت خود را نبینم. برای همین دوست دارم کار کنم و یاد بگیرم و سمتهای شغلی جدیدی را تجربه کنم، دوست دارم که روزی بتوانم ایده خود را با تیمی راه بیاندازم، بتوانم در تیمی خلاق شکوفا شوم. امید دارم که روزی با جست و جوی اسم زهره میرزائی در موتورهای جست و جو دست آوردهای قابل ملاحظهای داشته باشم. امیدوارم که روزی بتوانم از مدیران ارشد دیجیتال مارکتینگ در سطح دنیا باشم.
بسیار جذاب میشود اگر بتوانم با وجود سختیها و چالشهای پیش رو به کسانی که علاقهمند به فعالیت در این زمینه هستند کمک کنم تا مسیر خود را پیدا کرده و باهم در این مسیر پیش برویم.
امید دارم که با هدفهای جدیدم با روی بد زندگی بجنگم و عقبنشینی نکنم :))
.
ممنون میشم اگر تجربه مشابهی داشتید با من در میون بگذارید.
نقطه طلائی زندگی شما کجاست؟ شما همچین تجربیاتی داشتید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
از الگوریتم های گوگل چه می دانید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
اول دیو بودم، بعد آدمیزاد شدم حالا آدم فضایی، اونم تو سیاره پروکسیما
مطلبی دیگر از این انتشارات
پروکسیما نزدیکترین سیاره فراخورشیدی به زمین