گروه کسب و کار فانو در حوزه خدمات آموزش و مشاوره با موضوع تحول دیجیتال فعاله. در آغاز کار روی مبحث "اجتماعسازی برای کسب و کار" تمرکز کردیم. ضمنا با سازمان مدیریت صنعتی هم تو همین زمینه همکاری داریم.
آیا یک کسب و کار میتونه کامیونیتی داشته باشه؟
بی مقدمه میشه گفت که نه فقط جواب این سوال مثبته بلکه رفته رفته کسب و کارها ناچارن برای بقاء و توسعه خودشون Community Building یا -به زبان فارسی- اجتماع سازی کنن! در واقع اگه از این فرصت استفاده نکنن خیلی زود بازی رو به رقبا خواهد باخت.
چه اتفاقی داره میفته؟
در دوران تحول دیجیتال (که ما نسل اولی این دوره هستیم) دسترسی به ابزارهای تولید بخصوص در صنایع دیجیتال، هم خیلی زیاد شده و هم خیلی ارزون! تا جایی که حتی فقط با گوشی موبایل میتونی بخشی از یک کسب و کار باشی و یا خودت یک کسب و کار بنا کنی.
مثل آقای Gem Hounter که یک دانشجوی ایرانی است و از طریق فروش سیگنال (محتوای تحلیلی/خبری) در کانال VIP به تنهایی تونسته بازار داغی در زمینه رمزارز ایجاد کنه.
به قول آلوین تافلر با پدیده تولیصرف کننده (Prosumer) روبرو هستیم. یعنی اون دسته از مشتریانی که فقط مصرف کننده نیستن، بلکه میتونن تو بخشی از فرآیند تولید کمک کنن. عبارت Prosumer ترکیبی از دو واژه Consumer و Producer هست.
تو همین ادبیات هست که اپل برخلاف سایر رقبا بجای اینکه بخش Help desk رو به هندیا برونسپاری کنه میاد و یه کامیونیتی از خود مشتریان محصولات اپل تشکیل میده. یعنی هر وقت خودشون با مشکل مواجه شدن با مکانیزم و سیستم مشخصی این مشکل مطرح و حل میشه.
با عینک فرآیندی و سیستمی بخوایم به این قضیه نگاه کنیم، در واقع بخش مهمی از زنجیره کسب و کار اپل از داخل مرزهای شرکت به بیرون و به میان مشتریان منتقل شده. در عین منجر به بهبود نرخ پاسخگویی و پشتیبانی و در نهایت کاهش هزینه ها شد.
باشگاه مشتریان چه فرقی با کامیونیتی داره؟
علیرغم اینکه مقایسه این دو با هم اساسا کار اشتباهیه، ولی اولین تفاوت فاحش در اینه که تو کامیونیتی شاهد اتفاق Together و Collaboration بین کاربران هستیم ولی تو باشگاه مشتریان یک شرکت اومده و عدهای از مشتریان رو با هدف فروش بیشتر دائم بهشون نوتیف میفرسته و ... .
هدف باشگاه مشتریان در بهترین حالت، ایجاد وفاداری و حفظ مشتریان فعلی است؛ پس هنوز هم شرکت داره به مشتریان خود بعنوان یک مصرف کننده صرف نگاه میکنه. در حالی که در اجتماعسازی به دنبال درگیر کردن مشتریان و سایر ذینفعان در بخشهای مختلف زنجیره شرکت هستیم. هدف اجتماعسازی، استفاده از پتانسیل و قدرت مشتریان در راستای اهداف شرکت (اهداف مشترک) است.
اول کسب و کار بوجود میاد یا اول کامیونیتی؟
جواب این سوال باشه طلب شما تا بعدا بهش بپردازیم و همچنین بهانهای باشه برای حضورتون در رویداد هفته بعدمون (سه شنبه 11 تیر) که در محل سازمان مدیریت صنعتی برگزار میشه. این رویداد رایگان هست و از طریق لینک زیر می تونید ثبت نام کنید:
لینک ثبت نام در رویداد بیزکام
داستان عکس اول متن چیه؟
عکس مربوط به اجتماع کسب و کاری موتورسواران هارلی دیویدسون تحت عنوان H-O-G است. این اجتماع با بیش از یک میلیون عضو در 1400 نقطه از جهان نمونه ای موفق و پایدار از اجتماع سازی برای کسب و کار است.
با شنیدن داستان و جزئیات مربوط به این کامیونیتی به ابعاد بیشتری از چیستی Business Community Building پی می بریم. اما خب پرداختن به این کیس نیاز به زمان و فرصت مفصل داره که طبق برنامه قراره در رویداد بیزکام سه شنبه درباره ش صحبت کنیم.
درباره بیزفانو
بیزفانو فقط اون چیزی نیست که در پروفایل ویرگول نوشته شده. بلکه مهمتر از این موارد گفته شده، بیزفانو قراره یک کامیونیتی باشه ... ما را در ساختن این کامیونیتی همراهی کنید! در صفحات اجتماعی منتظر حضور گرمتون هستیم. آیدی ما در اینستا، تلگرام، لینکدین و توئیتر یکسان بوده و با عبارت @bizfano در دسترس هست.
سوال اصلی که منجر به نوشتن این مطلب شد رو به شکل دیگه ای از شما میپرسم. آیا یک کسب و کار ایرانی میتونه کامیونیتی (اجتماع کسب و کاری) داشته باشه؟ یا اینکه فقط در حد باشگاه مشتریان متوقف شدن؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی استارتاپ پیپینگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
خسته از اکوسیستم مریض استارت اپی ایران
مطلبی دیگر از این انتشارات
ایده آل، مثل مدیر عامل Microsoft در هنگکنگ