یه نفر که سعی میکنه یجور دیگه مسائل رو ببینه، به شما هم بگه! همین.
«بیدود» یا «با پول»؟
اسم و نماد «بیدود» حدود 2 سال است که شروع به فعالیت کرده آنهم با هدف ترویج فرهنگ دوچرخهسواری و کاهش آلودگی شهری با شعار بازگشت پروانهها به شهر و با کمک خود مردم. اما در هر حرکت مفیدی یا بهظاهر مفیدی هم میتوان نیات شخصی داشت و این خودخواهی و برای رضای خدا موش نگرفتن را نیز «آدام اسمیت» موجه کرده است ولی در اینجا چند نکته قابل بررسی میماند.
«بیدود» ایستگاههای دوچرخه زیادی را با کنترل بالا در نقاط مختلف شهر قرار داده است ولی قابلتوجهترین نکته این است که در شهری آلوده و در نقاطی که استعداد هوای ناسالم در آنها بالاتر است افراد را به دوچرخهسواری دعوت میکند. ایراد اینجاست که توجه به آلودگی اولیه شهر و بعد ترویج یک ورزش هوازی مدنظر واقع نبوده است.
شما یک دوچرخه از بیدود اجاره میکنید و در نقاط آلوده شهر شروع به یک تمرین هوازی میکنید پس ادعای افزایش سلامتی در این مرحله زیر سؤال میرود. شما در آلودگی بسیار اقدام به دوچرخهسواری میکنید و آنهم در آلودهترین نقاط شهر.
آیا این قضیه در افزایش سلامتی شما مؤثر است یا مصرف آلایندهها را در شما بیشتر میکند؟ این درحالی است که آمارها نشان دهنده مصرف بیشتر هوا برای ورزش دوچرخه سواری نسبت به پیادهروی است.
از طرفی تمام دوچرخهها یکسان و با ارگونومی یکشکل برای همه افراد در نظر گرفته شده که این خود سلامت شما را تهدید میکند. زانو و ستون فقرات شما با استفاده از این دوچرخهها در خطر درازمدت قرار میگیرند.
حال کمی هم محاسبه عددی بکنیم؛
به فرض «بیدود» 10هزار دوچرخه دارد که از این تعداد به فرض 5هزار دوچرخه فعال هستند، با احتساب 190هزار تومان ودیعه برای 5هزار دوچرخه رقم 950میلیون تومان استحصال میشود و از طرفی به ازای هر نیم ساعت استفاده هزار و پانصد تومان بهحساب «بیدود» واریز میشود که اگر در روز فقط 2 ساعت استفاده شود روزانه 30میلیون تومان و به ازای ماهیانه 900میلیون بهحساب «بیدود» واریز میشود که در سال رقمی حدود 10 میلیارد در سال عاید «بیدود» شده است.
اگر فقط نصف این ارقام در بانک دچار سود شوند ماهیانه حدود 80 میلیون نیز از سود برخوردار میشوند که خود در سال حدود 1 میلیارد تومان است.
حال قیمت دوچرخهها برای «بیدود» به فرض خرید از کف بازار حدود 2 میلیون تومان تمام شود پس حدود 20 میلیارد تومان هزینه دوچرخه شده است که با احتساب عواید در بالا بازگشت سرمایه در حدود سال رخ میدهد.
مصرفکنندگان در مواجهه با « بیدود» در تبلیغ فرهنگ دوچرخهسواری و کاهش آلودگی توجهی به نکات بالا نمیکنند و حتی نمیبینند که حملونقل عمومی هم بهصرفهتر است و هم سلامتی آنها را بیشتر و در درازمدت پایدارتر حفظ میکند و متأسفانه درگیر یک سانتیمانتالیسم تبلیغاتی میشوند.
«بیدود» برای مثال میتوانست موتورها و دوچرخههای برقی را ابتدا با کم کردن سود و بیشتر کردن زمان برگشت سرمایه خود و بهصورت محدودتر وارد چرخه کند تا هم آلودگی بهصورت پایدار و مطمئن کم شود و هم صرفه اقتصادی خدمت به هزینه برای مردم توجیه شود و بهصرفهتر فرض شود.
از طرفی در کشور ما ثبات قانونی برای یک فعالیت خدماتی اجتماعی وجود ندارد. ما شاهد استفاده عام بانوان از خدمات بیدود هستیم و این در حالی است که قانون صریحی علیه استفاده بانوان از موتور و دوچرخه وجود ندارد و همین عدم وجود قانون دست نهادهایی مانند پلیس را برای برخورد سلیقهای و ... باز میگذارد. بیدود برای شروع میتوانست با کمک حقوقدانان به راحتی به دنبال شفافیت قانونی برای بخش دوچرخه سواری باشد و بعد استارتاپ خود را تاسیس کند ولی با وجود این شرایط به راحتی میتوان بیدود را معلق کرد و اگر فعالیت بیدود معلق شود تکلیف هزینهها و ودیعهها و کارکنان چه میشود؟
خلاصه اینکه مردم طی یک توهم زیبای تبلیغاتی تنفس حین دوچرخهسواری بدون ارگونومی مناسب را باقیمت «نابصرفه» انجام میدهند و در این میان کلیه ادعاهای «بیدود» و تبلیغات این استارتاپ زیر سؤال میرود چون اثرات درازمدت مخرب آن بیشتر از اثرات مفید آن برای مردم است ولی قطعاً سود خوبی برای سرمایهگذاران «بیدود» دارد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
استارتاپ ها یا کسب و کارهای نوپا
مطلبی دیگر از این انتشارات
تصمیم با خودمونه مذاکره کنیم یا مبارزه!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
۵ نکته برای ساخت یک تیم قدرتمند