اینجا یه بوکستاگرامر که عاشق کتابه و مارکتینگ خونده ساکنه :) instagram: fafa_nzi
تجربه شرکت در کمپ!
کمپ زمستانی مارکتینگ یه رویداد 5 روزه تو زمینه مارکتینگ بود که هفته اول و دوم بهمن 1397 توسط مارکتینگ کمپ برگزار شد.
تجربه خودم از شرکت تو این رویداد و مواجهه با چالشهاش رو باهاتون به اشتراک میذارم :)
این کمپ (به قول خودمون کمپِ ترکِ ندانستههامون راجع به مارکتینگ) حدود 30 نفر شرکت کننده داشت که به گروههای 5-6 نفره تقسیم شدیم و هر تیم کاغذ یه استارتاپ رو از قرعه کشی بیرون آورد، تا کل دوره کمپ رو روی اون استارتاپ کار کنه. قرعه فال تیم ما رو هم به نام دیجی استایل زدن!
بقیه تیم ها روی بیمهبازار، الوپیک، اسنپ تریپ، ریحون و دکترمن کار میکردن.
روز اول رویداد دربارهی مبانی مارکتینگ صحبت شد که مدرسش حامد وثوقی بود ولی انقدر مطلب زیاد بود که نتونستیم کامل راجع به مارکتینگ پلن صحبت کنیم. چالش روز اول نوشتن مارکتینگ پلن استارتآپهای هدفمون بود. ولی انقدر موضوع گسترده بود و زمان کم، که نرسیدیم کامل انجامش بدیم ولی خیلی چیزها راجع به تاریخچه صنعت، کمپانی، رقبا و ... به دست آوردیم.
روز دوم رو با انرژی فوقالعادهی حورا وکیلی شروع کردیم! و کل خستگی دیروز رو شست!! خیلی چیزا از حورا یاد گرفتم. با اینکه گفت اسلایدها و مطالب اونجور که دلخواهش باشه نیست ولی با این حال بازهم خیلی خوب درخشید و مطالب بینظیری راجع به تولید محتوا و کمپین نویسی بهمون یاد داد. چالش های زیادی برای روز دوم داشتیم. باید داستان خودمون و کسب و کارهای هدفمون رو مینوشتیم (storytelling) و براشون کمپین تعریف میکردیم!
به نظرم خیلی خوب تونستیم از پس داستان نویسی بربیایم ولی امان از کمپین نویسی!
اولین بار بود که به این صورت میخواستم برای کسب و کاری که کامل نمیشناسمش کمپین بنویسم. حورا برای کمپین نویسی بهمون تا هفته بعد و قبل از شروع روز سوم کمپ مهلت داد، با این حال بازهم کار سختی بود!!
چون دیجی استایل تنوع محصول بالایی داره تصمیم گرفتیم روی بخش لباس شب کار کنیم و ما هدف کمپینمون رو آگاهی برند انتخاب کردیم. کمپین ما تو شبکه اجتماعی اینستاگرام به این شکل اجرا میشد که افراد شرکت کننده لباس شبشون به همراه اکسسوری، کیف، کفش و ... رو باهم ست میکردن و با هشتک #شیکم (شیک هستم) با شرایط مد نظر ما به اشتراک میذاشتن.
این هشتک رو به خاطر چالشی بودنش انتخاب کردیم به این امید که طعنهای زده باشیم به موضوع سلامت جسمی بانوان و بعدها دربارهی ورزش و سلامت جسمی مطالبی رو منتشر کنیم؛ تا مسئولیت اجتماعی خودمون رو هم به این شکل انجام داده باشیم.
روز سوم کمپ رو با محمد سمیعی و مینا جهانی عزیز گذروندیم و دربارهی کمپینهای دیجیتال و دیجیتال مارکتینگ (آنالیز و ...) یاد گرفتیم. مینا به شدت روی مطالب اشراف داشت و با تسلط کامل و بیان خیلی خوب مطالب رو منتقل میکرد. یکی از چیزهایی که دربارهی مینا برای من جالب و قابل احترام بود این بود که اگه جواب دقیق سوالی رو نمیدونست میگفت که "نمیدونم! الآن مطمئن نیستم و براتون پیداش میکنم." جوابی که متاسفانه خیلی از ما نمیتونیم بگیم.
چالش مینا نوشتن پرسونای برند مورد نظرمون بود و انقدر خوب و با جزئیات این موضوع رو توضیح داده بود که همهی تیمها به خوبی از پس نوشتن پرسونا براومدن. محمد سمیعی کنار همهی تیمها نشست و دربارهی کمپینی که نوشته بودیم راهنماییمون کرد. وای ما یادمون رفته بود بحث مالی و زمانی رو برای کمپینمون درنظر بگیریم!!!
روز چهارم میلاد فکوریان تجربهاش به عنوان یک طراح گرافیک و هویت بصری رو به ما گفت. اولین بار بود کلاسی با این محتوا برگزار میشد؛ که مارکتینگیها چطور زبان طراحها رو بفهمند! راجع به برند بوک، شعار و هویت برند و خیلی از مفاهیم طراحی بهمون گفت و من تازه تونستم الفبای حرف زدن با گرافیست ها رو کمی بفهمم!
ما شروع کردیم به ساختن یک صفحه اینستاگرام و امتحان کردن کمپینی که نوشته بودیم. مسلماً نتیجه خوبی در عرض یک روز دریافت نکردیم و نتونستیم افراد رو ترغیب به شرکت تو کمپین کنیم.
همچنین شروع کردیم به تهیه یه پرسشنامه تا اون رو با افرادی که شبیه به پرسونای مخاطب ما بودند به اشتراک بذاریم تا بهتر بفهمیم که مخاطب ما چی میخواد.
و بعد از جمع آوری اطلاعات متوجه شدیم که اشتباه کردیم!
کمپین ما به درد نمیخورد!!
مخاطبان تمایل نداشتند لباس شب رو به صورت آنلاین بخرن! بیشتر اونها میگفتند که از کیفیت لباس مطمئن نیستند و میترسن لباسی که به دستشون میرسه به خوبی عکسهاش نباشه.
دیجی استایل بیشتر از آگاهی برند نیاز به اطمینان خاطر دادن به مشتریهاش بابت کیفیت خوب لباسهاش داشت. البته این اطمینان رو به مخاطبش داده بود و نوشته بود که اصالت کالاهارو تضمین میکنه و مخاطب میتونه کالا رو پس بده، ولی هنوز هم افراد از خرید لباسهای شب که قیمت نسبتا بالایی دارن میترسیدن!
پس چی کار باید می کردیم؟
در واقع به نظر من کمپین ما باید از استراتژیهای کاهش ریسک استفاده میکرد تا مخاطب رو تحریک کنه محصول رو بخره و امتحان کنه. هیچ چیز بهتر از یه تجربه خوب نمی تونست برای ما مشتری وفادار و به دنبالهی اون آگاهی برند ایجاد کنه.
ولی خب برای تغییر خیلی دیر بود و ما همون کمپین رو ادامه دادیم.
و بالاخره روز پنجم! روز سرنوشت سازی که تیم برنده کمپ مشخص میشد... امتیازها خیلی نزدیک هم بود و تیمها رقابت سختی با هم داشتن. محمد سمیعی دربارهی پرفورمنس مارکتینگ برامون صحبت کرد و تجربه خودش رو با زبانی ساده در اختیار ما گذاشت. راجع به پرسونا (نیلوفر سعیدی)، کمپینهاشون، اینفلوئنسر مارکتینگ و ... شرکت ریحون صحبت کرد.
و در آخر تمام چالشهایی که تو این چند روز تجربه کرده بودیم رو به داورای رویداد ارائه دادیم و همچنین در یک گپ صمیمی پای حرفها و تجربههاشون نشستیم.
تیم ما توی این رویداد دوم شد ولی بیشتر از جنبهی مسابقه، ما دنبال یادگیری و پیدا کردن دوستان خوب بودیم و تونستیم به هدفمون برسیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه مطمئن شوید برای یک جلسه هیئت مدیره غوغا میکنید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرمایه گذار ها روی بیسوادها و احمق ها سرمایه گذاری نمی کنند !
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگاهی به «تله بنیانگذار» در سازمان های بزرگ و تاثیر آن بر فعالیت ها