این روزها در تلاشم زباله کمتری تولید کنم...
دستهاتو با لباست خشک کن
بخشی از زمان من در نویسش، به رتق و فتق امور مربوط با زبالهها میگذرد. از روزی که راجع به زندگی بیزباله در نویسش صحبت کردم، دوستان در نویسش نسبت به زبالهها حساستر شدهاند. به ندرت زبالههای خشک و تر در سطل اشتباهی دیده میشوند. کار خشک کردن زبالهها هم به همین خاطر راحتتر شده است.
مرحله بعدی برای زمینه کاهش پسماند در نویسش، کاهش مصرف دستمال کاغذی است.
یک قاعده کلی که هنگام مصرف هر چیزی باید در نظر داشته باشیم این است که تا حد امکان، از کالاهایی که تنها یک بار قابلیت مصرف دارند، بپرهیزیم.
ما به اشتباه فکر میکنیم محصولات سلولزی چون تجزیه میشوند، پسماندهای آنها چندان به محیط زیست آسیب نمیزند.
متاسفانه اینطور نیست.
بیشتر دستمالهایی که ما مصرف میکنیم بازیافتی نیستند و به طور مستقیم از قطع درختان به دست آمدهاند. درختانی که برای رشد آنها آب زیادی مصرف شده است. علاوه بر این فرآیند تولید دستمال کاغذی از چوب درخت هم، به انرژی و آب نیاز دارد. ممکن است در این میان مواد شیمیایی هم پایشان به ماجرا باز شود.
به نظر میرسد هزینه کمی که برای دستمال کاغذی از جیبمان میپردازیم، مانع توجه به هزینه زیادی است محیط زیست برای تولید آن پرداخت میکند.
عادت کردهایم که رولها و جعبههای دستمال کاغذی را دم دست خود قرار دهیم. این کار باعث میشود مدام یک دستمال کاغذی را از جعبه بیرون بکشیم و سریع روانه سطل زباله کنیم.
چند دلیل رایج مصرف دستمال کاغذی
بیشتر ما ناخودآگاه سراغ جعبه دستمال کاغذی میرویم. رایجترین بهانهها برای بیرون کشیدن یک دستمال از جعبه این موارد هستند:
- خشک کردن دست
- خشک کردن آب روی کابینت
- تمیز کردن لکه روی کابینت یا میز
- جمع کردن زباله یا چیزی که روی زمین ریخته
در بیشتر مواردی که سراغ دستمال کاغذی میرویم، بدون آن هم کارمان راه میفتد. مثل بسیاری از چیزهای دیگر، نیاز به دستمال کاغذی هم از آن نیازهای غیر ضروری است. کافی است مدتی دستمال کاغذی را از جلوی چشم برداریم، زود متوجه میشویم که بدون دستمال کاغذی هم زندگیمان چیزی کم ندارد.
بعد از اینکه از دوستان نویسشی خواهش کردم (خواهش به این صورت که قول دادم که اگر یک بسته دستمال کاغذی تا آخر دی ماه تمام نشود، شیرینی خواهم داد!) که دستمال کاغذی کمتری مصرف کنند، چند بار این سوال پیش آمد که دستمان را با چی خشک کنیم؟
جواب این بود که با لباس!
البته چند روز پیش زهرا لطف کرد و برای هر کدام از ما، یک دستمال حولهای کوچک تهیه کرد. از آن روز لااقل برای خشک کردن دست، کسی سراغ دستمال نمیرود.
در واقع به عنوان کسی که تلاش میکند پسماند خود را کاهش دهد، مدت کوتاهی صبر کردن برای خشک شدن دست، چندان طاقت فرسا نیست.
با هر بار مصرف دستمال کاغذی، تمام انرژی و منابعی که برای تولید آن مصرف شده، روانه سطل زباله میشود و این پایان ماجرا نیست.
پسماندها هم هزینه دارند.
از هزینه و سوختی که برای جابجایی پسماندها صرف میشود که بگذریم، به مرحله تجمیع پسماندها میرسیم.
ما تا حد امکان زبالهها را از محل زندگی خود دور میکنیم. زبالههایی که ما روزانه تولید میکنیم شانس کمی برای بازیافت دارند. بیشتر آنها جایی دور از شهرها و روستاها دفن میشوند یا سوزانده میشوند.
سوزاندن زبالهها باعث آلودگی هوا میشود. شیرابه ناشی از زبالهها نیز وارد خاک و آبهای زیرزمینی میشود.
اینها هم هزینههایی است که ما برای مصرف دستمال کاغذی پرداخت میکنیم.
البته دستمال کاغذی شاید سهم کمی از این هزینهها را داشته باشد، اما کاری که از دست ما بر میآید، همین کاهش اندک زبالههاست.
امیر از امید حرف زده بود. راستش من هنوز به زندگی روی کره زمین امید دارم. برای همین سعی میکنم تا جایی که از دستم بر میآید، زمین را برای نسلهای بعدی قابل سکونت نگه دارم.
کاری که این روزها از دستم بر میآید در حد کاهش مصرف دستمال کاغذی است. شاید نتیجه آن چندان بزرگ نباشد ولی باز هم به از نشستن باطل است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تماشای آدمها و کشف روایتها
مطلبی دیگر از این انتشارات
اینجا/آنجا
مطلبی دیگر از این انتشارات
«نویسش»: کارخانهی هیولاها!