من علی زارع هستم. یک محقق در حوزه روابطعمومی و علاقهمند به کسب و کارها. اینجام تا با افراد جدید آشنا بشم.
رمزهای موفقیت یک کمپین ویروسی
در دنیای پرهیاهوی عصر اطلاعات، جلب توجه مخاطبان کار آسانی نیست. سیل اخبار و تبلیغات مداوم، توجه انسان را به یک کالای کمیاب تبدیل کرده است. در چنین شرایطی، برندها برای برقراری ارتباط موثر با مخاطبان خود باید خلاقیت و نوآوری بیشتری به خرج دهند و ایجاد ارتباط با مخاطب چالش بزرگی برای کسبوکارها بودهاست. یکی از جدیدترین نمونههای این نوع خلاقیت، پرواز دادن یک سفینه سبز بر فراز آسمان تهران بود. سفینهای که نه تنها توجه مخاطبان را به خود جلب کرد، بلکه برای مدتی به یک موضوع داغ در فضای مجازی تبدیل شد و سر از صفحات خارجی درآورد.
بازاریابی سنتی جای خود را به نوآوری داده است
اسفند ماه سال گذشته، بیتپین با درک تغییرات عمده در سطح توجهات مردم به تبلیغات، برای آغاز کردن کمپین پینفینیتی رویکردی متفاوت نسبت به کمپینهای موجود در مارکت را در پیش گرفت. اینبار بهجای تبلیغات و پروموشنهای متنوع، پای خلق یک داستان جذاب و باورپذیر در میان بود. داستان یک سفینه سبز که بر فراز آسمان تهران پرواز میکرد داستانی بود که مخاطبان را به خود مشغول میکرد و باعث ایجاد گفتگو و تعامل بین آنها میشد. در واقع این سفینه سبز رنگ، احتمالا بانی موقعیتی شود که انسانهای زیادی فرصت گفتگو در خصوص پدیدهای را داشته باشند که از کودکی در خصوص آن شنیدهاند و آن را در فیلمهای تخیلی دیدهاند اما هرگز و هرگز فرصت تجربه یک مکالمه پرهیجان در خصوص اینکه آن را در ایران دیدهاند نداشتند. در واقع دست گذاشتن بر موضوعی خاص که شاید کمتر انسانی در طول زندگی خود فرصت تجربه آن را دارد، سبب شد تا فاز تیز مارکتینگ کمپین پینفینیتی موفقیتی کمنظیر را تجربه کند.
چرا این کمپین تا این حد موفق بود؟
- ایجاد یک رویداد غیرمنتظره: موفقیت سفینه سبز در وهله اول به دلیل ایجاد یک رویداد غیرمنتظره و خاص بود. پرواز یک سفینه فضایی برفراز آسمان تهران، ایدهای بود که نه تنها از واقعیت روزمره فاصله داشت بلکه به نوعی با تخیل عمیق مردم پیوند خورد. سفینه سبز به عنوان یک رویداد ناگهانی و نادر توانست توجه مردم را جلب کند و به موضوعی بدل شود که بهسرعت در فضای عمومی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. رویدادهایی که بهطور غیرمنتظرهای جذاب و نوآورانه هستند، قدرت زیادی در جذب مخاطب و ایجاد آگاهی از برند دارند، چرا که ذهن افراد معمولاً به دنبال چیزهایی است که متفاوت و خاص هستند. در دنیایی که پر از پیامهای تبلیغاتی تکراری است، یک ایده خلاقانه و غیرمنتظره میتواند فرصتی طلایی برای جلب توجه باشد.
- ایجاد گفتگو و تعامل: یکی از عوامل مهم موفقیت این کمپین، ایجاد گفتگو و تعامل در میان مخاطبان بود. مردم ذاتاً تمایل دارند درباره موضوعات غیر معمول و جدید صحبت کنند. در اینجا، پرواز سفینه سبز نه تنها تعجب و کنجکاوی را در مخاطبان برانگیخت، بلکه فضایی را برای اشتراکگذاری نظرات و تجربههای فردی فراهم کرد. کاربران در شبکههای اجتماعی شروع به بحث درباره واقعیت یا غیرواقعی بودن این رویداد کردند، و همین امر به شکلگیری مکالمههای پرشور و جذاب کمک کرد.
- ویروسی شدن در سطح جهانی: سفینه سبز به سرعت از مرزهای داخلی عبور کرد و در سطح جهانی نیز توجه رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرد. ویروسی شدن این ویدیو در خارج از مرزها نشان از جذابیت جهانی این ایده و تاثیرگذاری آن داشت.
- تلفیق واقعیت و تخیل: یکی از جذابیتهای این سبک ویدیو، تلفیق هوشمندانه واقعیت و تخیل بود. داستان سفینه سبز به گونهای طراحی شده بود که مردم را در مرز بین واقعیت و تخیل نگه دارد و همین امر باعث شد مخاطبان احساس نزدیکی بیشتری به داستان پیدا کنند. استفاده از تخیل بهعنوان ابزار مارکتینگی به برند اجازه داد تا تجربهای متفاوت و خلاقانه ارائه دهد که نه تنها باعث کنجکاوی افراد شد، بلکه احساسات آنها را برانگیخت.
سفینه سبز کمپین پینفینیتی نشان داد که با استفاده از خلاقیت، نوآوری و روایتگری جذاب میتوان حتی در دنیای پرهیاهوی امروز، توجه مخاطبان را به خود جلب کرد و یک برند را در ذهن آنها ماندگار ساخت. این کمپین بار دیگر به ما یادآوری کرد که برای موفقیت در دنیای بازاریابی، باید به جای تکرار روشهای قدیمی، به دنبال ایدههای جدید و متفاوت باشیم. این موفقیت به دلیل ایجاد گفتگو و تعامل، تلفیق واقعیت و تخیل و ایجاد یک رویداد نادر و جذاب بود. بیتپین با بهرهگیری از این عناصر توانست از یک رویداد محلی، یک کمپین جهانی بسازد و برند خود را در سطح بینالمللی مطرح کند.
اگر کمپین موفقی مدنظر دارید که مایلید تحلیلش کنیم و دربارهاش صحبت کنیم، خوشحال میشم در بخش نظرات مطرح کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اشتراک تجربه کمپین کریپتو وینتر اکسبیتو
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه به نفر اول حوزه تخصصی خود تبدیل شویم
مطلبی دیگر از این انتشارات
فرق معماری میکروسرویس و مونولیتیک: چگونه باید انتخاب کنیم؟