شش خطای مرگبار در مدیریت مارکتینگ



1️⃣خطای فرضیه‌سازی

?وقتی مرتکب این خطا می‌شویم که بر اساس اطلاعات نادرست یا ناقص تصمیم‌ می‌گیریم. برای مثال، واحد فروش به ما گزارش می‌دهد «فروش‌مان 5 درصد افزایش یافته است» و ما هم بر اساس این گزارش فرض می‌کنیم عملکرد واحد فروش‌مان مطلوب است

?اما بعد از مدتی متوجه می‌شویم که صنعتی که در آن حضور داریم، 10 درصد رشد کرده است. در این شرایط، بدیهی است که عملکرد واحد فروش‌مان مطلوب نبوده و نتوانسته هم‌پای صنعت رشد کند

?پس تا جای ممکن باید اطلاعات دریافتی از بازار را از جنبه‌های گوناگون بررسی کنیم

2️⃣خطای فرض‌های تاریخی

?این خطا ریشه در تاریخ دارد. در گذشته، انسان‌ها تصور می‌کردند که زمین مسطح است و در نتیجه، از سفر کردن به نقاط دور دست می‌ترسیدند چون فکر می‌کردند اگر به لبه زمین برسند، از آنجا پرت می‌شوند

?این خطا هنوز هم در ذات بشر وجود دارد و بر اساس فرضیه‌ها و باورهای قدیمی رایج، تصمیم‌گیری و رفتار می‌کند

?برای مثال، بسیاری از شرکت‌ها تصور می‌کنند به هیچ وجه نمی‌توان یک رقیب بزرگ را شکست داد، چون منابع بیشتری از ما دارد. ولی بررسی تاریخ مارکتینگ نشان می‌دهد اتفاقا بسیاری از شرکت‌های بزرگ، از شرکت‌های کوچک و تازه وارد شکست خورده‌اند

?برای همین، اگر می‌خواهیم رشد کنیم، ابتدا باید تمام فرض‌ها و باورهای تاریخی رایج در شرکت و بازار هدف‌مان را نقض کنیم

3️⃣خطای توهم توانایی

?زمانی مرتکب این خطا می‌شویم که تصور می‌کنیم به دلیل توانمندی‌های شخصی‌مان، موفق شده‌ایم

?برای مثال، فروش‌مان افزایش می‌یابد و تصور می‌کنیم «چه محصول و تیم مارکتینگ خوبی داریم». اما بعد از مدتی مشخص می‌شود که برای مثال کیفیت محصول رقیب کاهش یافته و در نتیجه، فروش ما افزایش یافته است

?پس برای شناخت درست دلایل موفقیت‌مان در بازار، علاوه بر توانمندی‌ خودمان باید وضعیت رقبا و شرایط بازار را هم به درستی تحلیل کنیم

4️⃣خطای تصمیم‌گیری مبتنی بر اطلاعات

?این واقعیت که «برای تصمیم‌گیری درست باید اطلاعات درست جمع‌آوری کنیم» باعث شده تا بسیاری از مدیران مارکتینگ و فروش برای هر تصمیم‌گیری، مقدار زیادی اطلاعات جمع‌آوری کنند

?این رفتار هم ما را گیج می‌کند، هم وقت‌مان را می‌گیرد و هم جرأت تصمیم‌گیری را از ما سلب می‌کند

?مدیران حرفه‌ای بسیاری اوقات بر اساس تشخیص و تجربه شخصی‌‌شان تصمیم‌گیری می‌کنند، سپس تصمیم‌شان را در ابعاد کوچک اجرا و بعد آن را اصلاح می‌کنند و پس از آن، تصمیم اصلاح شده را در ابعاد بزرگ‌تر اجرا می‌کنند

5️⃣خطای غفلت از جزئیات حیاتی

?برخی از مدیران مارکتینگ و فروش برای پرهیز از خطای تصمیم‌گیری مبتنی بر اطلاعات، دچار خطای غفلت از جزئیات حیاتی می‌شوند و آن قدر سریع و بدون بررسی جوانب مختلف، تصمیم‌گیری می‌کنند که جزئیات مهم را مدنظر قرار نمی‌دهند

?برای مثال، احتمالا داستان آب معدنی الموت را شنیده‌اید که با همین نام وارد بازار کشورهای عربی شد. این شرکت دچار خطای غفلت از جزئیات حیاتی شده بود چون حتی به این موضوع پیش‌پا افتاده دقت نکرد که معنای الموت در زبان عربی یعنی «مرگ»

6️⃣خطای کنترل کیفیت محصول نهایی

?تمام شرکت‌ها فرایند مشخصی را برای کنترل کیفیت دارند، اما مشکل اینجاست که این فرایندها عموما بر کنترل کیفیت محصول نهایی متمرکز است

?وقتی روی کنترل کیفیت محصول نهایی‌مان تمرکز می‌کنیم، با دو ریسک بزرگ مواجه می‌شویم: اول، اگر محصولات نهایی مشکل داشته باشمد، هزینه‌هایی که بابت تولید کرده‌ایم، عموما هدر می‌رود یا مجبور می‌شویم برای اصلاح محصولات تولید شده، مجددا هزینه کنیم. دوم، اگر متوجه عیب محصولات نهایی نشویم و آنها را به بازار عرضه کنیم، با خطر آبروریزی، شکایت از شرکت و غیره مواجه می‌شویم

?به همین دلیل، شرکت‌های حرفه‌ای به جای کنترل کیفیت محصول نهایی، فرایند تولید محصول را کنترل می‌کنند



#marketing #marketing_manager #marketingstrategy #advertising #sales #sales_manager #b2bsales #marketingplan #business_model #digitalamarketing #advertising #branding #business_consulting #مارکتینگ #مدیر_بازاریابی #مدیر_مارکتینگ #فروش_سازمانی #استراتژی_مارکتینگ #مارکتینگ_پلن #برندینگ #بیزینس_مدل #بازاریابی #بازاریابی_سازمانی #مشاور_کسب_و_کار #مشاور_مارکتینگ #مشاور_بازاریابی