هکر رشد و عاشق دیجیتال مارکتینگ؛ با استارتاپ ها زندگی می کنم و از نوشتن برای کسب وکارها لذت می برم/نوشتن کار نیست یک جور سبک زندگیستhttps://chalak.digital/
شکار پروژههای فریلنسری|+100پروژه دیجیتال مارکتینگ
من اولین آموزش دیجیتال مارکتینگی که دیدم سال 94 بود! از اون موقع تا الان که این مطلب رو مینویسم نزدیک 7 سال میگذره و سالهای زیادیه که دارم توی حوزه دیجیتال مارکتینگ کار میکنم.
تقریباً با اکثر ابزارها، مدلها و استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ کار کردم، از کارشناس تولید محتوا تا متخصص سئو. در این هفت سال فعالیت در این حوزه برای برندهای مختلف کار کردم و سعی کردم ارزشآفرینی کنم.
نکته مهم در مورد من اینه که من 80 درصد فعالیتهام به صورت فریلنسری و دورکاری بوده، بهجز سال 1401 که آژانس دیجیتال مارکتینگ ژرفا رو راه اندازی کردم و با یه حساب سرانگشتی میتونم بگم که بیش از 100 پروژه مختلف رو به صورت کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت در حوزه دیجیتال مارکتینگ انجام دادم.
یکی از نقطه قوتهای کار من حضور در صنایع مختلف بوده. من تقریباً در تمامی صنایع مهم ایران کار کردم و برندهای مختلفی از خدمات دیجیتال مارکتینگ من استفاده کردهاند.
اوایل سال 95 با صنعت آموزش مهارتی شروع کردم، بعد وارد گردشگری و کشاورزی شدم، در حوزه فاوا کار کردم و بعدها در صنایع ایکامرس، هوش مصنوعی، بازاریابی، صادرات و... تجربه کسب کردم. در تصویر زیر لیستی از کسبوکارهایی که باهاشون کار کردم رو میتونید ببینید.
در این دو سال اخیر علاوه بر اجرای استراتژیهای بازاریابی دیجیتال، به صورت پاره وقت وارد حوزه آموزش و مشاوره شدهام و با برندهای مختلف به عنوان مشاوره همکاری داشتهام.
در همین حد بهتون بگم که بیش از 5 هزار فراگیر در وبینارهای رایگان، غیر رایگان و دورههای سازمانی من شرکت کردهاند و در این سالها هم یاد دادم، هم یادگرفتم و هم سعی کردم شبکه ارتباطی خودم رو توسعه بدم!
محصول من: دوره فریلنسری دیجیتال مارکتینگ
نکته تجربه محور: آموزش و مشاوره در کنار درآمد به شبکهسازی خیلی کمک میکنه! در واقع من در دوران فریلنسری و حتی الان که آژانس دیجیتال مارکتینگ دارم، بخش زیادی از پروژه های فریلنسری خودم رو از شبکه ارتباطی خودم گرفتم.
این مقدمه کوتاه رو گفتم که بدونید پیشینه کاری من از کجاست و چرا میخوام در مورد تجربه خودم بهتون بگم! من از درآمد صفر به درآمد بالای 35 میلیون در ماه رسیدم. در حال حاضر سهامدار شرکتهایی هستم که چندین میلیارد دارایی فیزیکی و دیجیتال دارند و تونستم در چندین بازار مختلف سرمایه گذاری کنم.
به خاطر همین پیشنهاد میکنم تا انتها این مطلب رو بخونی و همراهم باشی تا چیزایی رو بهت بگم که هفت سال تلاش پشت اون خوابیده و برای رسیدن بهش روزانه حداقل 10 ساعت بدون تعطیلی کار کردم.
چرا فریلنسری خوبه؟
برای من فریلنسری خیلی گزینه خوبی بود، چون توی تهران یا کلان شهرها زندگی نمیکردم و کارمندی توی شهری که بودم جز اتلاف وقت چیزی نداشت! بهخصوص برای من که مهارتهای زیادی رو از سال 92 تا 95 یادگرفته بودم و طبیعتاً هزینه استخدام من به خاطر تنوع مهارتهایی که داشتم برای هر کارفرمایی مقدور نبود.
از طرفی هم فریلنسری برای من که مدیریت زمان رو خوب بلد بودم، حاشیه نداشتم و به دور از خانواده و فامیل بودم، بهتر بود، زمان خالی زیادی داشتم و میتونستم بخش زیادی از اون رو به کار و کسب تجربه اختصاص بدم.
این موارد باعث شد در سالهای 94 تا 99 بیشتر زمانم رو به فریلنسری اختصاص بدم و 70 درصد درآمدم از همین راه تأمین شد.
نکته عذاب آور!
من از سال 93 تا 96 درآمد خیلی بدی داشتم! کلی سختی کشیدم با این که دهها مهارت مختلف مثل تولید محتوا، برگزاری رویداد، فروش و.. داشتم اما بلد نبودم خدمات خودم رو خوب بفروشم و زندگی کردن در یک شهر به دور از خانواده برام هزاران چالش به وجود آورد!
این مسئله باعث شد امسال بخشی از بودجه هولدینگ ژرفا و زمان خودم رو صرف راهاندازی بنیاد توانمندسازی ژرفا کنم و با برگزاری وبینارهای رایگان، دورههای کارآموزی و محصولات آموزشی مختلف به بقیه کمک کنم که اشتباهات من رو مرتکب نشن!
نکته: هر کسی که سیس درآمد و موفقیت گرفت قطعا ًبدونید لحظات شکست و سختی زیادی رو باید طی کرده باشه و هزینه زیادی بابت دستاوردهای الانش پرداخت کرده است! در واقع هیچ دستاوردی بدون بها و پرداخت هزینه نیست، من برای الان کلی هزینه دادم و احتمالا برای آینده خودم باید آمادگی پرداخت بها باشم.
بازاریابی برای فریلنسرها
بازاریابی به نظر من خیلی مهمه! نه فقط برای اسنپ، دیجی کالا و آمازون، بلکه برای فریلنسرها، هنرمندها، کافهدارها، زنانخانه داری که هنری دارند و... هم مهمه، اگه ما نتونیم از بازاریابی استفاده کنیم و خودمون رو خوب معرفی کنیم چطور میتونیم پروژه بگیریم، فرصتهای شغلی خوب و در نهایت دستاوردهای چشمگیر داشته باشیم.
در این مورد من به پیتردراکر اقتدا میکنم و معتقدم:
بازاریابی همه چیز است و همه چیز بازاریابی است!
7+1 گام شکار پروژههای دیجیتال مارکتینگ
به خاطر همین من در 7 گام تجربه خودم رو از فرایندِ گرفتن پروژه باهاتون به اشتراک میذارم، معتقدم تجربههای من میتونه براتون کارگشا باشه!
در گام اول به سراغ برنامهریزی رفتم، توانایی خودم رو در کنار میزان زمان آزاد، نوع انجام کار، روش درست اون و تحلیل رقبا ارزیابی کردم، میخواستم بدونم در حال حاضر در چه موقعیتی هستم و پتانسیل من برای چه مدل پروژههایی مناسبه تا بعدها توی دردسر و بحران نیفتم.
بعد در گام دوم لیستی از مهارتهایی که داشتم رو بر اساس پارامتر کوتاهمدت، بلندمدت و میانمدت طبقهبندی کردم، هدف از این کار این بود بتونم پروژهها، درآمد و زمانی که دارم رو بر اساس اون تقسیمبندی کنم.
برای مثال پروژههای تولیدمحتوا، زمانی کمی رو میخوان ولی درآمد کمتری هم دارد اما هم پروژه زیاده و هم این که سریع نقد میشه!
در گام سوم پیشنیازهای یک پروژه فریلنسری رو بررسی کردم، چطوری مذاکره کنم، ساختار قیمت گذاریم به چه شکلی باشه، چطوری گزارش بدم، قرارداد رو چطوری ببندم؟ برای نمونه کار چیکار کنم؟
سعی کردم همه این موارد منسجم، مستند و آماده کنم تا در فرایند گرفتن پروژه بهتر عمل کنم و تمرکز به خاطر مسائل پایه از بین نره!
در گام چهارم شروع کردم شبکهسازی، فعالیت در شبکههای اجتماعی(اینستاگرام، تلگرام و لینکدین هم کمی) همچینین با پارکهای علمو فناوری و مراکز رشد هم تعاملات خودم رو آغاز کردم این اقدامات باعث شد به شبکه خوبی از مدیران ارشد کسبوکار دست پیدا کنم و نشان دهم برای انجام کارهای آنها به صورت فریلنسری آمادگی دارم.
در گام پنجم به سراغ سایتهای فریلنسری، استخدامی و کانالهای تلگرامی رفتم اما هرگز رزومه نفرستادم! بلکه توی اون سایتها برندها و بیزینسهایی که نیروی کار (فریلنسر یا ریموت کار) میخواستند رو پیدا میکردم، در مرحله بعد شبکههای اجتماعی مدیران و اون برند رو فالو میکردم و بعد از چند روز تعامل از طریق چتبات سایت یا دایرکت شبکههای اجتماعی ابراز تمایل برای همکاری میکردم.
درگام ششم سعی میکردم قبل از رفتن به جلسه مصاحبه اطلاعات کامل از کسبوکار و رقبای اون برند بهدست بیارم، ایدههای جذاب پیدا کنم و لیستی از فعالیتهای مرتبط که قبلاً انجام دادم تهیه کنم و در جلسه مصاحبه، طوری رفتار کنم که اگر من سکان این پروژه رو به عهده بگیرم نه تنها برنامه دارم بلکه بهتر از بقیه از پسِ کار برمیام!
در گام هفتم بعد از عقد قرارداد علاوه بر برنامهریزی دقیق، به صورت دورهای (هفتهای، ماهانه و فصلی) گزارشهای ساده یک صفحهای و گزارشهای تکمیلی آماده میکردم، مستمر با کارفرما جلسه میذاشتم و در فرایندهای کم حجم اون رو دخالت میدادم تا ارتباط نزدیک ما همیشه تازگی داشته باشه.
در گام آخر سیستمسازی کردم، برای هر تخصص یک تیم ساختم و از بین خودشون هم یک نفر را به عنوان مدیر واحد انتخابکردم، و در نهایت نحوهی تقسیم وظایف، ساختار گرفتن پروژه، نحوه مذاکر با کارفرما و فرایندهای استخدام نیروی کار را طراحی کردم.
در حال حاضر بیش از 25 نفر تولید کنند محتوا، گرافیست، سئوکار، طراح سایت وردپرس و... در کنار من کار میکنند و برای کسب و کارهای مختلف کار کرده ایم.
انتقال تجربه در گرفتن پروژه دیجیتال مارکتینگ
امسال تصمیم گرفتم تجربههای این چندسال فعالیت رو مستند و ضبط کنم و تمامی نکات خوبی که در زندگی من تأثیرداشته رو جمعآوری کنم به همین خاطر دوره شکار پروژههای دیجیتال مارکتینگ رو اردیبهشت 1402 رسماً عرضه کردم.
توی این دوره علاوه بر این که در مورد مکانیزمهای صنعت – درآمد و میزان درآمدزایی حوزههای مختلف صحبت کردم، تمامی موارد فوق را به صورت حرفهای با جزئیات و مثالهای مختلف آموزش دادم و سعی کردم در کنار آموزش، منتورینگ و مشاوره به طور کامل مسیر حرفهای شدن را طراحی کنم.
این دوره تعهد من برای یاد دادن مهارتها و نکاتی است که سالها برای آن زحمت کشیدم و تجربه کاری من در اجرای صدها پروژه مختلف دیجیتال مارکتینگ است، نمیخواستم اشتباهات و چالشهای من برسر راه بقیه قرار بگیرد، به همین خاطر توصیه میکنم در دوره من حتماً شرکت کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین زبان های برنامه نویسی سال 1402
مطلبی دیگر از این انتشارات
نحوه نوشتن پروپوزال مارکتینگ و دیجیتال مارکتینگ برای فروشگاه های اینترنتی
مطلبی دیگر از این انتشارات
9 خوراکی که هر مارکتر باید برای تقویت مغز خود مصرف کند..!