استارتاپ چیست؟

استارتاپ

Business Dictionary استارتاپ را نخستین مرحله در چرخۀ زندگی یک سازمان می‌داند که در آن کارآفرین از مرحلۀ «داشتن ایده» به مرحله‌ای می‌رسد که با داشتن گردش مالی و منابع مالی مطمئن، ساختار اصلی کسب و کار را چیده و شروع به درآمد زایی و ایجاد آن می‌کند.

از سوی دیگر Startup Commons استارتاپ را تیمی از کارآفرینان می‌داند که با «نوآوری» مشخص می‌شوند؛ قابلیت جذب سرمایه را دارند و می‌توانند «ارزشی» خلق کنند که به نوآوری منجر شود. علاوه بر این استارتاپ باید بر مبنای یک مدل کسب‌وکاری «مقیاس پذیر» که قابلیت رشد سریعی دارد متمرکز شده‌باشد.

نشریۀ Forbesبه نقل از Neil Bluementhal بنیانگذار و مدیر اجرایی Warby Parker تعریف استارتاپ را به تمرکز آن روی حل مشکل و ریسک‌پذیری معطوف کرده‌است: «استارتاپ سازمانی است که برای حل یک مشکل با راهکاری غیرمشخص و با ریسک بالا تشکیل شده‌است.»

Adora Cheung بنیان‌گذار Homejoy اما استارتاپ را نوعی «مدل ذهنی» می‌داند: «ذهنیتی که باعث می‌شود افراد روی دستاوردی با ریسک ‌بالا و قابلیت رشد سریع «امنیت کاری» خودشان را فدا کنند.»

از منظر معنایی و لغت شناسی نیز Merriam-Webster این واژه را به صورت «مرحله‌ای بسیار ابتدایی از یک شرکت تجاری» معنا کرده‌است.

از سوی دیگر Paul Grahamسرپرست شتاب‌دهندۀ معروف Y Combinator برای استارتاپ «شرط سنی» در نظر می‌گیرد: استارتاپ نهایتا تا 5 سال استارتاپ است. پس از 5 سال باید به حدی «رشد و افزایش مقیاس» داشته‌باشد که به اهداف تجاری دست یافته‌باشد.

دیکشنری Investopedia نیز تعریف استارتاپ را به «ابتکار و آغازی بودن» متمرکز می‌کند: «استارتاپ شرکتی جوان است که در مراحل آغازین رشد خود به سر می‌برد و محصول یا سرویسی ارائه می‌کند که معمولا در بازار وجود ندارد.»

BBVA مهم‌ترین عنصر در تعریف استارتاپ را بر «ریسک‌پذیری» و «قابلیت پاسخ‌دهی سریع به تغییرات محیطی» متمرکز می‌کند: «مهم‌ترین شاخصه‌ای که استارتاپ‌ها را مشخص می‌کند، روحیۀ ریسک‌پذیری و فرصت‌جویی آن‌هاست.»

در تمامی تعاریف بالا چند واژه به صورت مشترک به کار رفته‌اند؛ هر چند در تعاریف ارائه‌شده وزن آن‌ها با همدیگر کم و بیش متفاوت است.

این تعاریف بر اندازۀ کوچک، نوآوری، مقیاس‌پذیری، رشد سریع، حل مشکل از طریق ارزش‌آفرینی و در نهایت ریسک‌پذیری تأکید ضمنی دارند.

اما اگر بخواهیم عمیقا به تعریف استارتاپ وارد شویم، باید موارد متعددی را فهرست کنیم. موارد متعددی که تا حدی ناشناخته، غیرشفاف، و گاهی متضاد هم هستند. در واقع در تعریف استارتاپ باید گفت با یک «چتر مفهومی» طرفیم.

مهم‌ترین و پذیرفته شده‌ترین تعریف استارتاپ، معمولا متعلق به «اریک ریس» و کتاب مشهور «نوپای ناب» وی است: «استارتاپ سازمانی انسانی است که برای ساختن محصول یا سرویس جدید در شرایط پر خطر و پر ریسک به وجود آمده‌است.»

مفهوم فلسفی‌تری هم می‌توان به استارتاپ نسبت داد. مفهومی که Will Schroterبنیانگذار Startups.co از آن یاد می‌کند: «تجسم زنده‌ای از رؤیای بنیان‌گذارش، سفری است از مفهومی انتراعی به یک مفهوم دست‌یافتنی و واقعی. استارتاپ یک فرصت است. فرصتی نه برای تحقق رویای شخص شما، که برای تحقق رویایی که جهان پیرامونی‌تان را تکان خواهد داد.» (+)

در واقع این دو تعریف دو جنبۀ مختلف و متضاد استارتاپ را معنا می‌کنند: «تصویر کلان و تصویر خرد»

با این اوصاف، اگر بپرسیم «استارتاپ چیست» باید بگوییم: استارتاپ

  • بر رشد تمرکز می‌کند
  • برای حل مشکل به وجود آمده است
  • زندگی افراد درگیرش را تحت تأثیر خودش می‌گیرد
  • بار سؤالات همیشه بیشتر از جواب‌هاست
  • به دنبال هم‌خوان کردن محصول/بازار است
  • کمبود یا نبودی را در بازار نشانه گرفته است
  • روش برخورد و فهم ما از دنیا و روال‌های عادی آن را تغییر می‌دهد
  • از صفر شروع می‌شود
  • مرحلۀ بسیار نخست از هر شرکتی است
  • از موفقیت فاصلۀ بسیار زیادی دارد
  • محل تجمع انسان‌های قانون‌ شکن و چارچوب ناپذیر است
  • جمعی از احساسات متضاد و جمع اضداد است
  • تعداد و اعضای کمی دارد
  • برای هدف نوآورانۀ مشترکی می‌جنگد
  • سریع و ناب و انعطاف‌پذیر است
  • گسترۀ کاربر و مخاطب محدودی دارد
  • کاملا مستقل است
  • به دنبال مدلی کسب‌وکاری پایدار، مدل‌های مختلف را آزمایش و تجربه می‌کند
  • به دنبال تغییر جهان اطرافش است
  • شکل کوچکی از یک مفهوم بزرگ‌تر است

با هم به بررسی تک‌تک این موارد می‌پردازیم تا به پاسخ پرسش اصلی‌مان برسیم: «بالاخره استارتاپ چیست؟»

استارتاپ : تمرکز روی رشد

رشد مهم‌ترین و تقریبا تنها بخشی از تعریف استارتاپ است که تقریبا همگان روی آن توافق دارند. تفاوت استارتاپ با «سازمان کوچک» در این نکته است: استارتاپ روی رشد تمرکز می‌کند و قرار نیست تا ابد استارتاپ باقی بماند.

در واقع باید تأکید کنیم که هر استارتاپی ذاتا باید به صورت یک شرکت کوچک شروع به کار کند، اما هر شرکت کوچکی استارتاپ نیست. به باور Ian Wrightبنیانگذار Merchant Machine «مأموریت استارتاپ در واقع این است که در آینده استارتاپ باقی نماند، در حالی که صاحبان کسب‌وکارهای کوچک معمولا ترجیح می‌دهند در همان اندازه باقی بمانند.»

استارتاپ: حل مشکل

شاید بتوان هم‌چنان به این مسئله فکر کرد که بهترین توضیح برای یک مسئله، توضیحی است که آن را به کم‌ اطلاع‌ترین و ناآگاه‌ ترین فرد بدهیم. Jochem Wijnands برای پسر هشت ساله‌اش استارتاپ را به این صورت توضیح می‌دهد: «استارتاپ نوع امروزی‌تر مخترع است. کسانی که مشکلی را می‌بینند و با نبوغ خودشان در صدد رفعش بر می‌آیند. استارتاپ‌ها آمده‌اند که دنیا را بهتر کنند.»

مرز تعریف استارتاپ در واقع در «حل مشکل» قلمداد می‌شود: اگر استارتاپ شما «مشکلی» را حل نمی‌کند، صرفا یک «ایده» است. (Stephanie Caudle بنیانگذار Black Girl Group)

استارتاپ : معنای دقیق زندگی

درست است که استارتاپ در مراحل اولیه درآمدزایی چندانی ندارد، اما بیشتر فعالان این عرصه هیچ تصوری از نوع دیگری از زندگی برای خودشان ندارند.

ایده‌ آل‌ترین تصویر از استارتاپ سازمانی است که کاری را انجام می‌دهد که در نوع خودش بی‌نظیر است و البته استعداد «تغییر جهان» را دارد. اعداد و رشد و مابقی «صرفا» خروجی این ایده هستند که با استفاده از منابع درست «سرمایه انسانی و فکری، زمان و سرمایه مالی» به دست آمده‌اند.

استارتاپ: پرسش‌گری و کنجکاوی

یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های استارتاپ تلاش برای کشف ناشناخته‌ها و انجام‌ نشده‌هاست. اینجا دقیقا همان‌جایی است که «کنجکاوی» و «پرسش‌گری» بروز می‌کند. Xaio Wang، بنیانگذار Boundless موجودیت و ذات استارتاپ را در کنجکاوی خلاصه می‌کند: «استارتاپ، شرکتی است که همیشه در مورد مدل کسب‌وکار و پایداری‌اش پُر از سؤال است؛ هنوز دقیقا نمی‌داند باید چگونه خدمت مدنظرش را به مشتریانش برساند. تمام تمرکزش روی آزمودن است. آزمودن و آموختن از آزموده‌ها. ذات کنجکاوانۀ استارتاپ مستقل از تعداد کارکنان، گردش مالی و سایر مسائل است.»

کنجکاوی «ذات» استارتاپ است.

استارتاپ: فلک بازار را سقف شکافتن و طرحی مناسب در انداختن

بیشتر کسب‌وکارها محصول یا خدمتی را روانۀ بازار می‌کنند که به محصولات قبلی و شناخت‌شان از بازار مرتبط باشد.

اما استارتاپ به دنبال نقطه‌ای از بازار می‌گردد که هنوز کشف نشده‌است، پر از ماجراهای ناشناخته است و هنوز هیچ تعریفی از آن موجود نیست.

Joshua Feinberg رهبر فکری ارشد و هم‌ بنیان‌گذار SP Home Run Inc معتقد است: «استارتاپ به دنبال یافتن و یا «ساختن» مشتری ایده‌آل خودش است. به دنبال این است که بفهمد مشتریان ایده‌آلش چه چیزهایی می‌خرند، با چه قیمتی خرید می‌کنند و بازۀ زمانی خریدشان به چه صورتی است.

ذات جذب سرمایه استارتاپ باعث می‌شود بنیان‌گذاران همواره زمان زیادی برای کشف روش‌های ناشناخته برای ارتقای رابطه با مخاطب و مشتری ایده‌آلشان بگذارند و پارامتر‌هایی مثل «ارزش طول عمر مشتری، هزینۀ جذب مشتری و طول چرخۀ متوسط فروش» را افزایش دهند.

استارتاپ: پر کردن جای خالی در بازار

Nate Masterson مدیر بازاریابی Maple Hoslisticsتعریف استارتاپ را بر مبنای هدف آن که «پر کردن جای خالی چیزی در بازار است» متمرکز کرده‌است: «از منظر فنی، استارتاپ شرکتی جدید با رشد سریع است که هدف پر کردن جای خالی چیزی در بازار خودش است.»

استارتاپ: سودای تغییر و شکستن مرزهای معمول

استارتاپ ترکیبی از افراد جوان نیست؛ ترکیبی از ایده‌های جوان است. ایده‌هایی که دوست دارند مرزهای کهنه را بشکنند و تغییر دهند. به باور Mark Winkour بنیانگذار Workforce First Aid and Safetyواژه استارتاپ را باید با بسنده نکردنش به تعاریف معمول و موجود از جهان اطرافش معنا کرد.

«درست است که این واژه در کنار مفاهیمی نظیر هزارۀ سوم، تکنولوژی، جذب سرمایه و امثالهم معنا یافته‌است، اما از یاد نبریم که این مفاهیم تمام تعریف استارتاپ نیستند. برای مثال من کسی هستم که با 70 سال سن، استارتاپی در یک حوزۀ کاملا سنتی دارم.

بنیانگذاران استارتاپی که من می‌شناسم از همۀ سنین و همۀ رده‌های کاری و شغلی هستند. باور دارم که تنها یک عنصر مشترک بین همۀ آن‌ها وجود دارد: مأموریت یا هدفی برای ایجاد تغییر و شکستن باورهای معمول ما در هر صنعتی که در آن حضور دارند.»

استارتاپ: شروع از صفر صفر

اگر همین الان صاحب کسب‌وکاری هستید و از آن درآمد دارید، در تعریف استارتاپ نمی‌گنجید. در بهترین حالت شما جزو SME ها هستند. (کسب‌وکارهای کوچک و متوسط)

Geoff Roberts هم‌ بنیان‌گذار Outsetaاستارتاپ را حالتی از ارزش‌آفرینی می‌خواند که دقیقا بدون داشتن حتی یک ریال درآمد شروع به کار کرده‌باشد. «در واقع استارتاپ مرحله‌ای از بلوغ سازمانی است که در آن هنوز هیچ درآمدی حاصل نشده‌است، محصول ارائه شده با بازار مصرف همخوان نیست، مدل کسب‌وکاری و استراتژی‌های درآمد زایی هنوز چندان مشخص نشده‌است. زمانی که این مسائل برطرف شدند، آن کسب و کار دیگر استارتاپ نیست و وارد مرحلۀ مقیاس‌پذیری شده‌است.»

استارتاپ: نخستین گام‌های یک شرکت

پاسخ Scott W.Johnsonکارآفرین به سؤال «استارتاپ چیست» بسیار عملی است: «استارتاپ شرکتی است که در مراحل اولیۀ برندسازی، فروش و استخدام نفرات باشد.»

در واقع در هر استارتاپی، افراد تسک‌های متنوعی انجام می‌دهند، ابزارهای دقیقا مشخصی ندارند، شناخته شده نیستند، درآمد کمی دارند و در شرایط «غیر ممکن» کار می‌کنند.

استارتاپ : سازمانی که هنوز موفق نشده‌است

موفقیت همواره یک تعریف نسبی دارد.

برای یک نفر رسیدن به اهداف جهانی موفقیت است و برای دیگری غرق شدن در کار. اما به نظر Sarnen Steinbarth مؤسس و مدیر TurboTenant «موفق نبودن» یکی از شاخص‌های مهم تعریف استارتاپ‌ها است:

«استارتاپ مرحله‌ای از سازمان را نشان می‌دهد که هنوز نتوانسته است به موفقیت تعیین شده دست یابد؛ برای مثال Airbnb استارتاپی بود که رشد سریع و اهداف بلندپروازانه‌ای داشت. هم اکنون دیگر Airbnb استارتاپ نیست، چرا که موفقیت برای آن‌ها «مبهم» نیست.»

استارتاپ: محل تجمع دیوانگان!

تقریبا همه افراد اکوسیستم به این مسئله اعتقاد دارند که «تیم» اصلی‌ترین و مهم‌ترین بخش یک استارتاپ است. اما Chris Kaneهم‌بنیانگذار و مدیر MunchMoneyمعتقد است «تیم» تنها عنصری است که باید یک استارتاپ را تعریف کند.

«استارتاپ بزرگ‌ترین محل تجمع یاغیان، قانون شکنان و متفکران غیر معمولی است که می‌توانید بیابید: دیوانگانی که معتقدند می‌توانند تغییرات اساسی در جهان به وجود بیاورند. در واقع این افراد همان‌هایی هستند که استیو جابز آن‌ها را دیوانگان خوانده‌است. افرادی که دنیا را از زاویۀ متفاوتی می‌نگرند و از شکست نمی‌ترسند. از معمولی بودن فراتر می‌روند و زندگی‌شان را سر رسیدن به هدف می‌گذارند و از عجیب بودن نمی‌ترسند»

استارتاپ: احساسات متفاوت و متنوع

استارتاپ لحظه‌ای است که مواجهه با بزرگ‌ترین چالش زندگی‌تان را انتظار می‌کشید. استارتاپ احساس ترس و هیجان مواجهه به چالش در عین لذت‌ بردن از آن است.

اساسا تعریف و فلسفۀ استارتاپ سفری است که احساسات مختلف‌تان شما را با آن همراهی می‌کنند و در نهایت شما را به عنوان یک شرکت موفق معرفی می‌کنند.

استارتاپ: شرکتی با تعداد کارکنان کم

از نظر Stacy Caprioبنیان‌گذار Accelerated Growth Marketing تعریف استارتاپ کاملا با اعداد قابل تعریف است: «استارتاپ شرکتی است که زیر 100 نفر در آن کار می‌کنند و هنوز وارد عرصۀ تجارت عمومی هم نشده‌است. تنها شاخصه آن شاید فرهنگ سازمانی خاصی باشد که در آن جاری است و البته پیوندهایی که در پشت آن جاری است.»

Alex Winston بنیان‌گذار و مدیر اجرایی PPC Protectمعتقد به کم بودن تعداد کارکنان استارتاپ هست، اما عددی که ارائه می‌کند حتی از عدد Stacyهم کمتر است: «استارتاپ شرکتی است که به حل خلاقانۀ مسائل می‌پردازد؛ کمتر از دو سال سن شرکت و کمتر از 10 نفر نیرو دارد. هر چیزی بزرگ‌تر از این وارد تعریف SMEها شده است.»

استارتاپ: کار برای هدف مشترک خلاقانه

اگر به موضوع فیلسوفانه‌تر بنگریم، Alexandra Isenegger بنیانگذار و مدیر Linkilaw معتقد است باید تعریف استارتاپ را در اهداف تیمی یافت که برای یک هدف مشترک دور آن جمع شده‌اند: «استارتاپ سازمانی است که در آن افرادی برای دسترسی به یک هدف مشترک تلاش می‌کنند. دسترسی به هدف اما از خلاقانه‌ترین راه می‌گذرد. استارتاپ جایی نیست که همۀ اعضا از اصطلاحات تخصصی نظیر بلاک‌چین یا AIصحبت کنند.»

استارتاپ : ناب و تطبیق‌پذیر

از دیدگاه Jacob Fenuccioبنیانگذار و مدیر Fractal Solutions LLC معتقد است: «استارتاپ مجموعه‌ای از افراد جوان، جاه‌طلب و در حال رشدی است که حول یک ایده یا نوآوری جمع شده‌اند. رویکرد استارتاپ همواره ناب بودن و تطبیق‌پذیری است. استارتاپ را معمولا اجرا و نحوۀ اجرای آن تعریف می‌کند، نه ایده و هدف آن. استارتاپ هرگز به معنای صندلی‌های خواب و میز پینگ‌پنگ و دکور خلاقانه و این‌ها نیست. استارتاپ را چیزی جز خلاقیت‌های اجرایی ایده‌ها معنا نمی‌کند.»

استارتاپ : شرکتی با تعداد مشتری کم

از نظر Dary Merckens، مدیر ارشد فنی Gunner Technologyاستارتاپ شرکتی است که هنوز به بیشینه کاربرانش نرسیده است: «در واقع تا زمانی که اهداف رشد استارتاپ توسط چند نفر از بنیان‌گذارانش تأمین می‌شود، شرکت استارتاپ است. من استارتاپ را با دو فاکتور اصلی می‌شناسم:

  • تعداد کاربران هنوز آن‌قدر زیاد نشده است که محصول ارائه شده به کامل‌ترین شکل خود رسیده باشد.
  • تیم منسجمی پشت سر استارتاپ است که هدفش توسعه محصول است.

استارتاپ : کاملا مستقل

«استارتاپ راهی برای رسیدن به یک کسب‌وکار است.» این تعریف David Stephensonبنیانگذار Grafted Clothingاز آن است: «استارتاپ یک شرکت کاملا مستقل است که به هیچ شرکت استخوان‌دار دیگری تکیه ندارد. از همین رو استفاده از پلتفرم‌های کراودفاندینگ نظیر نیک‌استارتر برای شروع می‌تواند نقطۀ جذابی باشد. غیر از این «سرمایه‌گذاران فرشته» یا استفاده از پس‌انداز شخصی هم می‌توانند راهکارهای جایگزین باشند.

استارتاپ: به دنبال یک مدل بیزنس پایدار

یکی از بهترین تعاریف استارتاپ، متعلق به Steve Blank است. استیو معتقد است استارتاپ شرکتی است که در صدد رسیدن به یک مدل کسب و کاری پایدار و مقیاس پذیر است.

Steve Benson، بنیانگذار و مدیر عامل Badger Maps از این تعریف برای کامل‌تر کردن تعریف خودش از استارتاپ بهره می‌برد: «برای من استارتاپ یعنی زمانی که یک یا چند نفر برای جان‌بخشی به یک ایده و تبدیل آن به یک هدف، به یک کسب و کار پایدار تلاش کنند.»

در واقع مدل کسب و کار پایدار یعنی زمانی که می‌توانید بیش از آنچه کسب و کارتان برای زنده‌ماندن احتیاج دارد، درآمد کسب کنید. دقیقا زمانی که به این مرحله رسیدید، دیگر استارتاپ محسوب نمی‌شوید و باید روی افزایش و بهبود پارامترهای کلیدی نظیر درآمد و سود تمرکز کنید.

استارتاپ: به دنبال ایجاد تغییر

Ross Palmer، رهبر دیجیتال مارکتینگ Lab Societyمعتقد است: «تغییر از جنبه خاصی است. از جنبه ساختن چیزی که بتواند هم ارزش‌آفرین و هم ثروت‌آفرین باشد؛ چیزی که قبلا وجود نداشته است. در واقع ارز‌ش‌آفرینی مقیاسی صرفا فراتر از مردمانی دارد که آن را فهمیده‌اند: مقیاسش تمام جهان است.»

استارتاپ : ساختن نمونۀ اولیه از یک مفهوم

«استارتاپ یعنی ایده‌های خود را به جهانیان نشان دهید و از مخاطبان‌تان بازخورد بگیرید.» این نقل Jeff Hittner، بنیانگذار Your Project X از استارتاپ است.

«زمانی که برای آن صرف می‌کنید، استارتاپ شما را تعریف نمی‌کند. حتی میزان درآمدی که شما از آن دارید نیز استارتاپ را تعریف نمی‌کند. تنها مسئله مهم این است که شما یک مفهوم را به شکل یک نمونه اولیه درآورده و به جهان عرضه کنید.

در نهایت استارتاپ چیست؟

همانطوری که دیدیم استارتاپ تعریف بسیار گسترده‌ای دارد. از مفاهیم فلسفی، فنی و حتی عددی می‌توان برای تعریف آن بهره برد. برای جمع‌بندی ما از تعریف Ryan Rutanمدیر ارشد نوآوری Startups.co بهره می‌بریم:

«استارتاپ یعنی کشف راه و روشی نو. نه لزوما فناورانه، بلکه شرکتی کوچک که یک مدل تعریف‌شده را به خوبی دنبال می‌کند. برای مثال یک شرکت مشاوره حسابداری، شرکت کوچکی است. اما اگر همین شرکت بخواهد تلفن‌ها را به صورت اتوماتیک به مشاوران دیگر ارجاع دهد چه؟ بله درست است. آن وقت یک استارتاپ داریم.»