دیتاساینتیست
چرا و چگونه بنویسیم؟
قبلا یادم هست تو توئیتر قول داده بودم درباره اینکه چرا و چجوری بنویسیم هرچی بلدم رو بنویسم. خب الوعده وفا.
دلیل اینکه من به خودم جرات میدم که همچین مطلبی بنویسم برمیگرده به یک روز آفتابی :) که من داشتم دنبال یه عکس برای پروفایل یک گروه تلگرامی میگشتم. گروه مرتبط بود با کارای شرکت و منم دنبال یه چیزی تو مایه های ترافیک و یادگیری ماشین میگشتم. همین عبارت رو گوگل کردم:
اون عکس بالا سمت چپ توجه من رو جلب کرد. چقدر این آشناست؟! یکم فکر کردم و یادم اومد هفت هشت ماه پیش از همین عکس برای مطلبی با موضوع پیش بینی ترافیک و.. استفاده کردم. اون موقع که این عکس رو انتخاب میکردم بنظرم چیز جالبی نبود ولی از اینکه دیدم عکس مرتبطی بوده خیلی خوشم اومد. همینطوری بی هدف زدم رو عکس و وات د فاز؟ این عکس اصلا مال همون مطلب خودم بود :)
رفتم به صفحه اصلی گوگل و با حالت پرایوت چک کردم و دیدم مطلبم رنک اول گوگل هست تو این کلید واژه و کلید واژه های مرتبط. یه توییت زدم که ملت شما هم همینی که من میبینم رو میبینید؟ و انگار که میدیدن :)
این گذشت و فکر کنم ماه بعد کلمه دیتاساینتیست رو گوگل کردم. از دوباره وات د فاز؟ بازم مطلبم رنک خوبی داشت. برخی جاها اول و برخی مواقع دوم بود :)
بعد از اون رفتم و دیدم اساسا هرچی نوشتم بالاست. حتی مثلا تو عبارتی مثل درس دخترم هم مطلب من خیلی رنک بالایی داشت. این انتهای ماجرا نبود. وقتی من چیزی رو مینوشتم، تو کلید واژه های تخصصی در کمتر از ۲۴ ساعت میومد صفحه اول گوگل و بعد از چند ماه تو کلید واژه های عمومی تر هم بالا بود. مثلا یه مطلبی در باره استفاده از ماشین لرنینگ برای بهبود استراتژی های ترید تو فارکس نوشتم. همون روز اول تو تحلیل تکنیکال با هوش مصنوعی اومد بالا که خب خیلی هنر خاصی نبود. ولی همین الان که چک کردم دیدم تو تحلیل تکنیکال فارکس هم نتیجه پنجم هست.
جالبی ماجرا این بود که من هرگز حتی نصف صفحه هم درباره سئو چیزی نخونده بودم و اساسا هدفم این داستانا نبود. برام جالب شده بود که چطور میشه که اینطور میشه :) و خب یه چیزایی فهمیدم که خیلی زیاد نیستن ولی من خودم رعایتشون میکردم و میکنم. این همه داستان گفتم تا بگم چیزایی که میخوام بگم کاملا تجربی هست و از اونجا که خیلی قصد وقت تلف کنی ندارم تیتر هاشو میگم و اونایی که نیاز به توضیح داره رو بیشتر باز میکنم.
چرا بنویسیم؟
سرراست ترین پاسخ اینه که برای اینکه بقیه استفاده کنن. ولی نوشتن برای شما این امکان رو هم به وجود میاره که:
کاراتون دیده بشه.
با جوامع همفکرتون آشنا بشید.
دوست پیدا کنید.
گاهی ممکنه منجر به این بشه که کار پیدا کنید.
ایرادات تون برطرف میشه.
ازش به طور مستقیم پول در بیارید. مثلا تو کانتنت مارکتینگ و تولید محتوا و....
بقول حسین مرادی نیا : <<نوشتن درباره یک موضوع باعث میشه خود فرد هم بیشتر درون اون موضوع عمیق بشه و بهتر درکش کنه. چون شما زمانی میتونی مطلب خوبی درباره یک موضوع بنویسی که خودت کاملا بهش مسلط شده باشی و اون مطلب رو به درستی درک کرده باشیاگر هر کدوم از موارد بالا براتون مهم هست میرسیم به اینکه چجوری بنویسیم؟>>
چگونه بنویسیم؟
لحن و واژگان چجوری باشن؟
من دیدم برخی حتی سر اینکه لحن نوشته شون چجوری باشه مشکل دارن. اینکه چجوری بنویسیم رو حقیقتا جامعه هدف شما تعیین میکنه. یا شما مثل من یه حالت خالتوری تو نوشتن دارید و با همون فرمون میرید جلو و براتون صرفا مهمه که مفهوم رو درست بهش منتقل کنید که خب خودتون باشید و برید جلو. اگر نه که دقت کنید در نهایت کی میخواد بخونه؟ چقدر سواد داره؟ چقدر سر در میاره از ماجرا؟ نیاز به پیش زمینه داره؟ یا...
بقول این دوستان کار/ارزش آفرین یک پرسونا از اون مخاطب میتونه بهتون کمک کنه که چجوری بنویسید و از چیا بنویسید.در واقع نوشته لحن نداره. برای همین باید خیلی با دقت و وسواس نوشت. اینکه رسمی بنویسید یا یه جورایی شفاهی بنویسید و از چه فرهنگ لغتی استفاده میکنید رو واقعا مخاطب شما و موضوع نوشته شما است که تعیین میکنه.
چقدر بنویسید؟
بشخصه نوشته های کوتاه تر رو بیشتر ترجیح میدم. و البته طبق آمار، احتمال اینکه مشتری شما تا انتها مطلب رو دنبال کنه نسبت مستقیم داره با کوتاه بودن نوشته شما. حواستون باشه که این مورد باعث نشه شما یهو بپرید و از وسط ماجرا شروع کنید به نقل داستان. مختصر ولی کامل صحبت کنید.
عنوان نوشته رو چجوری انتخاب کنید؟
عنوان نوشته عملا مهم ترین بخش نوشته شماست. من خیلی محتوا های خوبی رو میبینم که عنوان واقعا جفنگی دارن. گاهی میبینم طرف چند صفحه مطلب نوشته و تو عنوان شوخی کرده یا مسخره بازی در اورده. این مدل عنوان زدن برای یه سلبریتی یا برای کسی که تو یه کاری خیلی مطرح هست ممکنه جواب بده ولی برای من و شما جواب نمیده. پس با این حرکت فاتحه کارتون رو نخونید. عنوان رو خیلی خیلی به دقت انتخاب کنید. در انتخاب عنوان یک نکته خیلی مهم وجود داره: میخواهید اگر طرف چی سرچ کرد شما رو بخونه؟ همون رو در عنوان ذکر کنید. ممکنه شما بخواهید مثلا تو چند تا کلید واژه بالا بیاید. خب مهمترین شون رو در عنوان به کار ببرید و الباقی رو یکجوری در اون توضیح مختصری که به خورد گوگل و سایر سرچ انجین ها میدید بیارید.
اصلا در مورد چی بنویسم؟
شما میتونید از شیر مرغ تا جون آدمیزاد بنویسید. هرچی زرد تر مشتری بیشتر. تو نوشته های فنی هم همینطوره. هرچی فنی تر مشتری ها کمترن. هرچیزی که عمومیت بیشتری داشته باشه بیشتر هم خونده میشه. ولی در لانگ ترم که به قضیه نگاه کنید اگر محتوای اختصاصی و فنی بنویسید بیشتر به دیده شدن شما و رنک گرفتن خود مطلب کمک میکنه. چون مطلب عمومی شما رو ۳۰ نفر دیگه هم نوشتن و شما باید خیلی دیگه خفن باشی تا برسی به رنک اول گوگل. ولی مطلب تخصصی سریع جایگاه خودشو پیدا میکنه.
کلمات کلیدی رو چجوری استفاده کنم؟
از کلمات کلیدی تو متن باید استفاده کنید. ولی یادتون باشه خیلی دیگه عن ماجرا رو در نیارید. برخی از دوستان هستن که فکر میکنن هرچی بیشتر یک چیزی رو تکرار کنن خیلی بهتر هست و یه جوری مثلا به گوگل دارن میگن که این مطلب خیلی خیلی مرتبط هست با اون کلید واژه. ولی حواسشون نیست که دارن با این کارشون گند میزنن به tfidf. این کلمه ای که نمیتونید بخونیدش در واقع یک متر خیلی ابتدایی هست که برای رنک کردن مطالب بر اساس استفاده از یک واژه در اونها استفاده میشه. بنظر من کلید واژه هاتون سه چهار بار هم که تو متن بیان کافی هستن. و خب اگر واقعا دارید مطلب به درد بخوری مینویسید همون مقدار هم تو متن تکرار میشن. الکی جوگیر نشید که تو هر پاراگراف ۱۰ باز یک کلمه رو تکرار کنید. این کار به ضرر شما است.
چقدر از تصاویر استفاده کنم؟
ملت نمیان که فوتوبلاگ ببینن از شما. اگر میخواهید این کار رو بکنید قبلش بهشون بگید. من بشخصه حس خوبی نمیگیرم وقتی وارد یه صفحه پر از عکس میشم که شبیه گالری هست تا یک محتوای خوب. از عکس ها در جای خودش و به اندازه استفاده کنید. مثلا من اینجا تعمدا از عکس خوبی استفاده نکردم در مورد آخر. ببینید چقدر زشت و نچسب شده. یک عکس شاخص خوب هم انتخاب کنید که بعدها که طرف دنبال شما گشت بتونه سریع پیداتون کنه.
کجا منتشر کنم؟
هرجا دوست داری. من تو بلاگ خودم مینوشتم ولی الان پشیمونم که چرا از همون اول نیومدم تو ویرگول بنویسم. جاهایی مثل مدیوم یا ویرگول بخاطر اینکه authority بالایی از طرف گوگل دارند خیلی زود به محتوای شما رنک میدن. در واقع شما از دسترنج دیگران و خود ویرگول استفاده میکنید برای اینکه دیده بشید. و خب چرا که نه؟ از همچین فرصتی استفاده کنید. البته از زیرمجموعه های تخصصی ویرگول و مدیوم هم میتونید استفاده کنید. من استفاده کردم راضی بودم :)
یک سری توصیه هایی هست که مثلا تو محتوا لینک ها رو یکجوری امبد نکنید که طرف فکر کنه دارید تبلیغ میکنید. قشنگ بنویسید اینجا و این کلمه اینجا رو به یه چیزی لینک کنید. خواست کلید میکنه نخواستم که نمیکنه. روراست باشید. چاخان تحویل ملت ندید. عکس شاخص رو تا حد امکان در بزرگترین حالت خودش (دلیلش یادم نمیاد این موقع شب :) ) درج کنید. و مهم تر از همه: اگر خودتون پتانسیل اش رو دارید که هیچ ولی اگر ندارید از یکی بخواهید مطلب رو براتون پروموت کنه. تجربه من میگه که مثلا تو توییتر اگر یکی که فالور خوبی داره براتون توییت کنه و لینک بده خیلی بهتره تا اینکه خودتون یه توییت بزنین و به اون شخص بگید براتون ریت کنه.
دیگه همین دیگه. موارد دیگه رو بگید که من اضافه کنم با اسم خودتون همین انتها یا همون ابتدا :)
شاد و امیدوار باشید :*
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه از کافیشاپ کار کنیم و بازدهمان را هم بالا نگه داریم
مطلبی دیگر از این انتشارات
پنج راهکار برای تیمسازی در آغاز راه یک استارتاپ
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه میتوانید از فضای کاریتان برای ترویج فرهنگ استفاده کنید