محمد سعید متولد 1371، دانشجوی دکتری رشته برق قدرت. از سال 1389به دلیل علاقهمندی به ادبیات گمانهزن و تاریخ، فعالیت خود را در زمینه وبلاگنویسی درباره ادبیات و تاریخ آغاز کرد
از نگاه نویسنده_ پیش گفتار
پیش گفتار: چند وقتی است که معتاد خواندن ناولهای اینترنتی شدهام. در این میان، متوجه شدم که متخصصان رمانهای فانتزی اینترنتی نه انگلیسیها هستند و نه آمریکاییها و نه چینیها و ژاپنیها، بلکه پادشاه این قلمرو کرهایها هستند! باور ندارید؟ کافیه مثل من پا در این دنیای شگفتانگیز بگذارید و خودتان بخوانید!
چینیها داستانهای خود را تا هزاران فصل ادامه میدهند، بدون ذرهای خلاقیت و سرشار از تکرار. گویی فقط به دنبال کش دادن داستان تا بینهایت هستند و در نهایت به پایانی میرسند که میتوانست خیلی زودتر رقم بخورد.
ژاپنیها عاشق فصلسازی هستند. لایتناولهایی که از آنها بازی و مانگا ساخته میشود. از جایی به بعد داستانهایشان افت میکند و حس و حالشان را از دست میدهند و به فنفیکشن تبدیل میشوند.
اروپاییها در سمت دیگری قرار دارند. کلی داستان دارند، خیلیهایشان جذاب و خواندنی، اما کوتاه. قطعاً آنهایی که بلند هستند به کتاب تبدیل شدهاند و دیگر اینترنتی به حساب نمیآیند.
اما ناولهای کرهای نه مانند چینیها خیلی طولانیاند و نه مانند آمریکاییها کوتاه. منظورم از "کوتاهتر بودن" در مقایسه با چینیها، به هیچ وجه "کوتاه" به معنای واقعی کلمه نیست. بگذارید مثالی بزنم: رمان چینی Super Gene که داستانی با تم فانتزی علمی است، بیش از سه هزار چپتر دارد، اگر قرار بود چاپ شود، بیش از سی جلد میشد! حالا به رمانSolo Leveling نگاه کنید. یکی از معروفترین ناولهای اینترنتی کرهای که فقط 270 چپتر دارد! البته 270 چپتر کم نیست، اما این کجا و آن کجا!
بگذریم!
یکی از رمانهای کره ای که به تازگی خواندن آن را به پایان رساندم، ناولی با عنوان The Author’s POV یا به فارسی «دیدگاه نویسنده» است. داستانی که نقطه شروع آن من را به شدت یاد بازی قدیمی و محبوبم Comix Zone انداخت.
داستان در مورد نویسندهای به نام «من» است که پا به دنیای آخرین رمان خود میگذارد. جایی که او قهرمانی شجاع و قدرتمند را خلق کرده تا در برابر دشمنانی شکستناپذیر به لطف کشته شدن دو سوم یا بیشتر مردمان زمین پیروز شود، یا بهتر بگوییم قرار بود پیروز شود، چرا که حالا نویسنده هم در این دنیاست، آن هم در حالی که هنوز داستانش را تمام نکرده و دکمه ذخیرهسازی فصل آخر آن را نزده است! حالا یا باید مثل یک هیچکس در رمانش زندگی کند با این خبر که قرار است جزو دو سوم احتمالی کشتهشدگان باشد، یا باید دست به کار شود و به عنوان یک شخصیت اضافی در رمانش ظهور کند و جلوی نابودی بشر را بگیرد.
این رمان شما را به سفری شگفتانگیز در دنیای نویسندگی خواهد برد و به شما نشان خواهد داد که چگونه کلمات میتوانند دنیایی را تغییر دهند.
چرا اینها را گفتم؟ آیا این یه معرفی ساده از یه ناول اینترنتی است؟ راستش نه. اگر به عنوان نگاه کنید گفته ام پیشگفتار! یعنی شروع کرده ام به ترجمه کردن آن! البته در این روزگار که گوگل ترنستلیت و کلی ابذار شبیه به آن کلی پیشرفت کرده اند ترجمه کردن اینترنتی کار مهمی نیست. به زحمتش هم نمی ارزد اما عشقم کشیده دیگه! و احتمالا هفته ای یک فصل از این رمان را ترجمه کنم.
حالا اگر آماده ورود به دنیای «دیدگاه نویسنده» هستید لینک فصل اول را پایین این متن قرار می دهم
با تشکر
1403/2/12
مطلبی دیگر از این انتشارات
فصل ۷: لاک- بخش اول- از نگاه نویسنده
مطلبی دیگر از این انتشارات
فصل ۵: هنر شمشیر- از دیدگاه نویسنده
مطلبی دیگر از این انتشارات
فصل ۴: بیدار شدن در دنیای رمان خودم! بخش سوم