مستندترین اخبار از موتور جستجوی گوگل که با ما ایرانیها ارتباط مستقیم دارد، حتما اکانت من را دنبال کنید و در دنبال کردن مطالب من تردید نکنید.
بخش دومNLP (تلاش برای تغییر زبان علم)
باید همت شما [جوانان نخبه و دانشجو] این باشد که در دنیا به وضعی برسیم که اگر کسی بخواهد به تازههای علمی دست پیدا کند، مجبور باشد زبان فارسی یاد بگیرد. جوانان ما این آینده را به عنوان یک آیندهی حتمی و قطعی در نظر بگیرند، برای آن تلاش کنند، برای آن کار کنند. نخبگان ما، نخبگان سیاسی ما، نخبگان علمی و فرهنگی ما، با این نگاهِ به آینده حرکت کنند، برنامهریزی کنند و به هیچ حدی قانع نباشند. این مقولهی پیشرفت است. بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری ۱۳۹۱/۰۷/۲۲
رهبر معظم انقلاب علاقه شدیدی به کتاب و کتابخوانی دارند و این علاقهمندی از دوران جوانی در ایشان بوده.وقتی در سال 1337 برای ادامه تحصیل حوزوی از مشهد راهی قم شدند. در آن مقطع حضرت آیت الله خامنه ای 19 سال داشتند و بیش از هزار عنوان رمان را مطالعه کرده بودند.
ادامه کلام را با ذکر سلام و صلوات و فاتحه بر روی روح ارزشمند دکتر حسابی پی می گیرم.
پرفسور حسابی با اسناد تاریخی، ایران را همیشه کانون علم میدانستند. هرکسی که خواهان موفقیت است بدون مرور و مطالعه زندگی استاد محمود حسابی راه را گم میکند. (من کتابی از دوست عزیزم، جناب اقای رستمی دریافت کردم که این افتخار را به من داد). دکتر بهگفته فرزندش حدود ۶۰سال روی اتیمولوژی لغات فارسی کار کردند تا بگویند زبان فارسی توانایی بینالمللی شدن را دارد و میتوانیم جلوی سیل لغات بیگانه را در ان گرفت و باید گرفت تا استفاده نکردن از لغات بیگانه کمکی شود به دوباره احیا کردن زبان فارسی ورفتن به سمت تغییر زبان علم.
توانایی زبان فارسی در واژهسازی
اين مطلب را زیاد در گوشمان خوانده اند که که زبان عربی کاملترين زبان است و به همين علت خداوند قرآن را به زبان عربی نازل کرده است!! اما آيا اين سخن درست است؟
پرفسور حسابی در کتاب «توانایی زبان فارسی» به تفصیل گفته اند که با زبان عربی با داشتن حدود 5 هزار ریشه فعال نهایتا 2 میلیون کلمه می توان ساخت اما در زبان فارسی با 220 ریشه فعل تا 300 و حتی 450 میلیون کلمه می توان ساخت
ایا بپذیریم زبان تازيان بيابانی که به فرموده خداوند پست ترين مردم و کافر ترين و دورو ترين مردم و نفهم ترين نسبت به دين خدا هستند.... کاملترین زبان است
الاعراب اشد کفرا و نفاقا و اجدروا ان لا يعلم ......... (سوره توبه آيه 97)
آيا به جملات عربی دقت کرده ايد که ناقص و ناتمام بوده و از داشتن فعل های (است , هست , بود مانند افعال مهم to be در انگليسی و فعل های معادل «است» و «بود» و مشتقات آنها در زبانهای زنده دنيا) محروم است؟
آيا ميدانيد که خود تازيان هم با زبان خود مشکل دارند و بسياری از قوانين عجيبش را حتی خودشان هم رعايت نمی کنند؟!
آيا ميدانيد اعراب از 14 صيغه صرف فعل عملا فقط از 6 يا حد اکثر 8 تای آن استفاده می کنند و بقيه کار بردی ندارد؟
يذهب , يذهبان , يذهبون , تذهب , تذهبان , يذهبن , تذهب , تذهبان , تذهبون , تذهبين , تذهبان , تذهبن , اذهب , نذهب.
(تازه اين سالم ها فعل تازی است وای به حال معتل و مهموز و...!!!)
حالا به من بگوييد آيا اين نشانه کامل بودن زبان است که صيغه مذکر مخاطب با صيغه مونث غايب يکسان باشد (تذهب) همچنين براي مثنی آن ( سه بار تذهبان برای سه صيغه متفاوت!) اصلا ببينم اين مثنی مسخره به چه دردی می خورد؟!
اگر زبانی پيدا بشود که براي جمع دو نفر جمع سه نفر جمع 4 نفز -5 نفر و.... صرف فعل جداگانه داشته باشد آيا آن زبان از تازی پيشرفته تر است يا گيج کننده تر ؟!
راستي چگونه ممکن است (به فرموده قرآن ) مردمی پست ترين باشند ولی زبانشان کاملترين؟!
شاید تعبیر کاملترین زبان برای عربی از اینجا نشات گرفت،آنجا که در وصف قران آورده: بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ (به زبان عربی فصیح)
که بحث فصاحت را در همان لینک باز کردم که برای غیر قابل جعل کردن قران از این فصاحت استفاده شده و دیگر اینکه تعصب کور عرب، اجازه نمی داد قران در بین اعراب به زبان دیگری باشد.
اگر ما قرآن را غیر عربی نازل میکردیم آن وقت عربها میگفتند؛ چرا آیاتش به روشنی بیان نشده است...
که بحث نسبتا مفصلی برایش اینجا کرده ام: آسانترین زبان بشریت.
اولین سوالی که مطرح است، این است که پس چرا دانشمندان ایرانی به این زبان پر و بال دادند و علم را در زبان عربی جاری کردند (بجای انتخاب زبان فارسی)
مهمترین دلیلی که می توان به ان استناد کرد، همان فصاحت زبان عربی ( غیر قابل جعل کردن معانی در ان) است که در قران به ان اشاره شده که با توجه به انتشار علم از قلب ایران زمین دو ایراد برزرگ بر آن وارد است.
- 1- اهمیت حفظ اصالت قران را نباید به علم بسط داد. قرآن حتما باید غیر قابل جعل نازل می شد اما برای یک مقاله علمی این نباید اصل قرار بگیرد.
- 2- قران را نمی شد به غیر عربی نازل کرد چون در بین اعراب نازل می شد ولی در عرصه علم اعراب جایگاهی نداشتند که بخواهند اعتراض هم بکنند.
شاید به اگر به این دو ایراد دقت می شد باز هم دانشمندان ایرانی به زبان عربی مقالات خود را می نوشتند چرا که ایرانیان دلبرانه و با همه وجود اسلام را پذیرفتند و زبان قرآن هم که عربی بود و خود قرآن فصاحت عربی را به رخ کشید.
اما این دانشمندان ایرانی از یک چیز غافل بودند، قدرت واژه سازی زبان که فارسی را سرآمد زبان عربی می کند که مهمترین اصل برای زبان علمی شدن است ( که در انتهای بحث با مطلبی از دکتر حسابی بیشتر درباره آن می گویم).
پس وقتی عربی کاملترین زبان نیست،می شود نتیجه گیری کرد که خداوند می خواسته قدرت و عظمت خود را نشان دهد که کتاب موزون و معجزه کلام الهی خود را در قالب اين زبان ناقص نازل فرموده است. (يعنی از پست ترين مصالح بهترين چيز ممکن را ساخته) و دين اسلام را در بين پست ترين مردم روی زمين معرفی نموده، به فرموده خداوند ( در سوره شعرا آيات 197 تا 202 )اگر اسلام بر ملتی غير عرب نازل می شد آنها به علت تعصبات کور عربی خود آنرا قبول نمی کردند.
برگردم سر اصل مطلب، یعنی توانایی زبان فارسی در واژهسازی و نیاز به تلاش برای تغییر زبان علم به خواسته مقام معظم رهبری و اعتقاد داشتن به ان توسط پرفسور حسابی( که اتفاقا اولین لیسانس خود را در 17 سالگی در ادبیات گرفتند).
ادامه بحث را با نوشتاري بسيار گويا و شيوا از روانشاد دکتر محمود حسابي، دانشمند بزرگ و فرزانه ايراني، است که توانايي و قدرت بالا و برتر زبان پارسي را در واژهسازي، در مقايسه با بسياري ديگر از زبانهاي جهان، با شرح و بياني دانشوارانه و روشمند، به نمايش ميگذارد و به دشمنان فرهنگ و هويت ريشهدار ايراني، پاسخي کوبنده و درهمشکننده ميدهد.
پرفسور حسابی که در 23 سالگی به درجه پرفسوری نایل شدند و در ان سالها به خواست خود انیشتن کرسی درس، ایشان را گرفتند، کسیکه 9 تا لیسانس داشتند و می توانستند به 13 زبان زنده دنیا گفتگو کنند و از ا ین میان به 5 زبان بصورت کامل و ریشه ای (در حد یک استاد کلام) مسلط شده بودند. پروفسور حسابی معتقد بود فارسی میتواند زبان علم شود در شرایط دوران زندگی پروفسور حسابی، فضای لازم برای انجام کارهای بزرگ مثل زبان علم قرار دادن زبان فارسی وجود نداشت اما امروز این بستر تقریبا آماده شده است.
ادامه این پست تا پایان برداشت ازادی از مقاله علمی تحقیق این پرفسور بزرگوار است که می توانید
پی دی اف کتابی که مطلب از ان گرفته شده را از اینجا و اصل نوشته را از تارنمای بنیاد پرفسور حسابی بخوانید:

مقاله پژوهشی دکتر حسابی در تواناییِ زبانِ فارسی برای زبان علمی شدن :
در تاریخ جهان، هر دورهای ویژگیهایی داشته است. در آغاز تاریخ، آدمیان زندگی قبیلهای داشتند و دوران افسانهها بوده است. پس از پیدایش کشاورزی، دوره دهنشینی و شهرنشینی آغاز شده است. سپس دوران کشورگشاییها و تشکیل پادشاهیهای بزرگ مانند پادشاهیهای هخامنشیان و اسکندر و امپراتوری رم بوده است. پس از آن، دوره هجوم اقوام بربری بدین کشورها و فروریختن تمدن آنها بوده است. سپس دوره رستاخیز تمدن است که به نام رنسانس شناخته شده است. تا آن دوره ملل مختلف دارای وسایل کار و پیکار یکسان بودند. میگویند که وسایل جنگی سربازان رومی و بربرهای ژرمنی با هم فرقی نداشته و تفاوت تنها در انضباط و نظم و وظیفهشناسی لژیونهای رومی بوده که ضامن پیروزی آنها بوده است. همچنین وسایل جنگی مهاجمین مغول و ملل متمدن چندان فرقی با هم نداشته است.
از دوران رنسانس به این طرف، ملل غربی کمکم به پیشرفتهای صنعتی و ساختن ابزار نوین نایل آمدند و پس از گذشت یکی دو قرن، ابزار کار آنها به اندازهای کامل شد که ملل دیگر را یارای ایستادگی در برابر حمله آنها نبود. همزمان با این پیشرفت صنعتی، تحول بزرگی در فرهنگ و زبان ملل غرب پیدا شد؛ زیرا برای بیان معلومات تازه، ناگزیر به داشتن واژههای نوینی بودند و کمکم زبانهای اروپایی دارای نیروی بزرگی برای بیان مطالب مختلف گردیدند.
در اوایل قرن بیستم، ملل مشرق پی به عقبماندگی خود بردند و کوشیدند که این عقبماندگی را جبران کنند. موانع زیادی سر راه این کوششها وجود داشت و یکی از آنها نداشتن زبانی بود که برای بیان مطالب علمی آماده باشد. بعضی ملل چاره را در پذیرفتن یکی از زبانهای خارجی برای بیان مطلب دیدند؛ مانند هندوستان، ولی ملل دیگر به واسطه داشتن میراث بزرگ فرهنگی نتوانستند این راه حل را بپذیرند که یک مثال آن، کشور ایران است.
برای بعضی زبانها، به علت ساختمان مخصوص آنها، جبران کمبود واژههای علمی، کاری بس دشوار و شاید نشدنی است، مانند زبانهای سامی ,که اشارهای به ساختمان آنها خواهیم کرد.
باید خاطرنشان کرد که شمار واژهها در زبانهای خارجی، در هر کدام از رشتههای علمی خیلی زیاد است و چند میلیون است. پیدا کردن واژههایی در برابر آنها کاری نیست که بشود بدون داشتن یک روش علمی مطمئن به انجام رسانید و نمیشود از روی تشابه و استعاره و تقریب و تخمین در این کار پُردامنه به جایی رسید و این کار باید از روی اصول علمی معینی انجام گیرد تا ضمن عمل، به بنبست برنخورد.
برای این که بتوان در یک زبان به آسانی واژههایی در برابر واژههای بیشمار علمی پیدا کرد، باید امکان وجود یک چنین اصول علمیای در آن زبان باشد. میخواهیم نشان دهیم که چنین اصلی در زبان فارسی وجود دارد و از این جهت، زبان فارسی زبانی است توانا، در صورتی که بعضی زبانها ,گو این که از جهات دیگر سابقه درخشان ادبی دارند ,ولی در مورد واژههای علمی ناتوان هستند. اکنون از دو نوع زبان که در اروپا و خاورنزدیک وجود دارد صحبت میکنیم که عبارتاند از: زبانهای هندواروپایی (Indo-European) و زبانهای سامی (Semitic) [= زبانهای: عبری، عربی]. زبان فارسی از خانواده زبانهای هندواروپایی (آریایی) است.
در زبانهای سامی واژهها بر اصل ریشههای سه حرفی یا چهار حرفی قرار دارند که به نام ثلاثی و رباعی گفته میشوند و اشتقاق واژههای مختلف براساس تغییر شکلی است که به این ریشهها داده میشود و به نام ابواب خوانده میشود. پس شمار واژههایی که ممکن است در این زبانها وجود داشته باشد، نسبت مستقیم دارد با شمار ریشههای ثلاثی و رباعی. پس باید بسنجیم که حداکثر شمار ریشههای ثلاثی چه قدر است. برای این کار یک روش ریاضی به نام جبر ترکیبی (Algebre Combinatoire) به کار میبریم. حداکثر تعداد ریشههای ثلاثی مجرد مساوی 19656 (نوزده هزار و ششصد و پنجاه و شش)می شود و نمیتواند بیش از این تعداد ریشه ثلاثی در این زبان وجود داشته باشد . درباره ریشههای رباعی میدانیم که تعداد آنها کم است و در حدود پنج درصد تعداد ریشههای ثلاثی است، یعنی تعداد آنها در حدود 1000 است. چون ریشههای ثلاثیای نیز وجود دارد که به جای سه حرف فقط دو حرف وجود دارد که یکی از آنها تکرار شده است؛ مانند فعل (شَدَّ) که حرف «د» دوبار به کار رفته است. از این رو بر تعداد ریشههایی که در بالا حساب شده است، چندهزار میافزاییم و جمعاً عدد بزرگتر بیست و پنج هزار (25000) ریشه را میپذیریم.
چنان که گفته شد، در زبانهای سامی از هر فعل ثلاثی مجرد میتوان با تغییر شکل آن و یا اضافه [کردن] چند حرف، کلمههای دیگری از راه اشتقاق گرفت که عبارت از ده باب متداول میباشد، مانند: فَعّلَ، فاعَلَ، اَفَعلَ، تَفَعّلَ، تَفاعَلَ، اِنفَعَلَ، اِفتَعَلَ، اِفعَلَّ، اِفعالَّ، اِستَفعَلَ … از هر کدام از افعال، اسامی مختلفی اشتقاق مییابد: اول، نامهای مکان و زمان؛ دوم، نام ابزار؛ سوم، نام طرز و شیوه؛ چهارم، نام حرفه؛ پنجم، اسم مصدر؛ ششم، صفت (که ساختمان آن ده شکل متداول دارد)؛ هفتم، رنگ؛ هشتم، نسبت؛ نهم، اسم معنی. با در نظر گرفتن همه انواع اشتقاق کلمات، نتیجه گرفته میشود که از هر ریشهای حداکثر هفتاد مشتق میتوان به دست آورد (البته در عمل حدود 3/1 آن کاربرد دارد.). پس هر گاه تعداد ریشهها را که از 25000 کمتر است در هفتاد ضرب کنیم، حداکثر کلمههایی که به دست میآید 1750000 = 70 × 25000 ( که یک عملا حدود 600000 ششصد هزار تا یعنی یک سوم آن قابل استفاده است) کلمه است. یک اشکالی که در فراگرفتن این نوع زبان است، این است که برای تسلط یافت به آن باید دستکم 25000 (بیست و پنج هزار) ریشه را از برداشت و این کار برای همه مقدور نیست، حتی برای اهل آن زبان، چه رسد به کسانی که با آن زبان بیگانه هستند. اکنون اگر تعداد کلمات لازم آن از 600 هزار عدد بگذرد، دیگر در ساختار این زبان راهی برای ادای یک معنی نوین وجود ندارد مگر این که معنی تازه را با یک جمله ادا کنند. به این علت است که در فرهنگهای لغت از یک زبان اروپایی به زبان عربی میبینیم که عده زیادی کلمات به وسیله یک جمله بیان شده است، نه به وسیله یک کلمه! مثلاً کلمه Confronation که در فارسی آن را میشود به «روبهرویی» ترجمه کرد، در فرهنگهای فرانسه یا انگلیسی به عربی، چنین ترجمه شده است: «جعل الشهود و جاهاً و المقابله بین اقولهم»!!! کلمه Permeabtlity که میتوان آن را در فارسی با کلمه «تراوایی» بیان کرد، در فرهنگهای عربی چنین ترجمه شده است: امکان قابلیة الترشح!!!
اشکال دیگر در این زبانا، این است که چون تعداد کلمات کمتر از تعداد معانی مورد لزوم است و باید تعداد زیادتر معانی میان تعدا کمتر کلمات تقسیم شود، پس به هر کلمهای چند معنی تحمیل میشود در صورتی که شرط اصلی یک زبان علمی این است که هر کلمهای فقط به یک معنی دلالت بکند تا هیچ گونه ابهامی در فهمیدن مطلب علمی باقی نماند. به طوری که یکی از استادان دانشمند دانشگاه اظهار میکردند، در یکی از مجلههای خارجی خواندهاند که در برابر کلمات بیشمار علمی که در رشتههای مختلف وجود دارد، آکادمی مصر که در تنگنای موانع [یاد شدن در] بالا واقع شده است، چنین نظر داده است که باید از به کار بردن قواعد زبان عربی در مورد کلمات علمی صرف نظر کرد و از قواعد زبانهای هندواروپایی استفاده کرد. مثلاً در مورد کلمه Cephalopode که به جانوران نرمتنی گفته میشود مانند «اختاپوس» که سر و پای آنها به هم متصلاند و در فارسی به آنها «سرپاوران» گفته شده است، بالاخره کلمه « رأسه رجلیه !!» را پیشنهاد کردهاند که این ترکیب به هیچ وجه عربی نیست. برای خود کلمه Mollusque که در فارسی «نرمتنان» گفته میشود، در عربی یک جمله به کار میرود: «حیوان عادم الفقار»!
قسمت دوم صحبت ما مربوط به ساختمان زبانهای هندواروپایی است. میخواهیم ببینیم چگونه در این زبانها میشود تعداد بسیار زیادی واژه علمی را به آسانی ساخت. زبانفارسی دارای شمار کمی ریشه در حدود 1500 (هزار و پانصد) عدد میباشند و دارای تقریباً 250 پیشوند (Prefixe) و در حدود 600 پسوند (Suffixe) هستند که با اضافه کردن آنها به اصل ریشه میتوان واژههای دیگری ساخت. مثلاً از ریشه «رو» میتوان واژههای «پیشرو» و «پیشرفت» را با پیشوند «پیش»، و واژههای «روند» و «روال» و «رفتار» و «روش» را با پسوندهای «اند» و «ار» و «اش» ساخت. در این مثال، ملاحظه میکنیم که ریشه «رو» به دو شکل آمده است: یکی «رو» و دیگری «رف». با فرض این که از این تغییر شکل ریشهها صرف نظر کنیم و تعداد ریشهها را همان 1500 بگیریم، ترکیب آنها با 250 پیشوند، تعداد 375000 = 250 × 1500 (سیصد و هفتاد و پنج هزار) واژه را به دست میدهد. اینک هر کدام از واژههایی که به این ترتیب به دست آمده است را میتوان با یک پسوند ترکیب کرد. مثلاً از واژه «خودگذشته» که از پیشوند «خود» و ریشه «گذشت» درست شده است، میتوان واژه «خودگذشتگی» را با افزودن پسوند «گی» به دست آورد و واژه «پیشگفتار» را از پیشوند «پیش» و ریشه «گفت» و پسوند «ار» به دست آورد. هرگاه 375000 واژهای را که از ترکیب 1500 ریشه با 250 پیشوند به دست آمده است با 600 پسوند ترکیب کنیم، تعداد واژههایی که به دست میآید، میشود 225000000 = 600 × 375000 (دویست و بیست و پنج میلیون !!!!!!!!!!!!!). باید واژههایی را که از ترکیب ریشه با پسوندهای تنها به دست میآید نیز حساب کرد که میشود 900000 = 600 × 1500 (نهصد هزار). پس جمع واژههایی که فقط از ترکیب ریشهها با پیشوندها و پسوندها به دست میآید، میشود: 226275000 = 900000 + 375000 + 225000000 یعنی دویست و بیست و شش میلیون و دویست و هفتاد و پنج هزار واژه. در این محاسبه فقط ترکیب ریشهها را با پیشوندها و پسوندها در نظر گرفتیم، آن هم فقط با یکی از تلفظهای هر ریشه. ولی ترکیبهای دیگری نیز هست مثل ترکیب اسم با فعل (مانند: پیادهرو) و اسم با اسم (مانند: خردپیشه) و اسم با صفت (مانند: روشندل) و فعل با فعل (مانند: گفتگو) و ترکیبهای بسیار دیگر در نظر گرفته شده و اگر همه ترکیبهای ممکن را در زبانهای هندواروپایی بخواهیم به شمار آوریم، تعداد واژههایی که ممکن است وجود داشته باشد، مرز معینی ندارد و نکته قابل توجه این است که برای فهمیدن این میلیونها واژه فقط نیاز به فراگرفتن 1500 ریشه و 850 پیشوند و پسوند داریم، در صورتی که دیدیم در یک زبان سامی (تازی) برای فهمیدن دو میلیون واژه باید دستکم 25000 ریشه را از برداشت و قواعد پیچیده صرف افعال و اشتقاق را نیز فراگرفت و در ذهن نگاه داشت.
اساس توانایی زبانهای هندواروپایی در یافتن واژههای علمی و بیان معانی همان است که شرح داده شد. زبان فارسی یکی از زبانهای هندواروپایی است و دارای همان ریشهها و همان پیشوندها و پسوندها است. تلفظ حروف در زبانهای مختلف هندواروپایی متفاوت است ولی این تفاوتها طبق یک روالی پیدا شده است. تواناییای که در هر زبان هندواروپایی وجود دارد، مانند یونانی و لاتین و آلمانی و فرانسه و انگلیسی، در زبان فارسی هم همان توانایی وجود دارد. روش علمی در این زبانها مطالعه شده و آماده است و برای زبان فارسی به کار بردن آنها بسیار ساده است. برای برگزیدن یک واژه علمی در زبان فارسی فقط باید واژهای را که در یکی از شاخههای زبانهای هندواروپایی وجود دارد با شاخه فارسی مقایسه کنیم و با آن همآهنگ سازیم.
این مبحث ادامه دارد....
مطلبی دیگر از این انتشارات
آسانترین زبان بشریت
مطلبی دیگر از این انتشارات
نظرات جالب مسئولین درباره موتور جستجوی ایرانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
بمباران سخت ایرانیان توسط گوگل(قسمت دوم)