هوش مصنوعی 𝓞𝔍𝓞

کلمه 𝓞𝔍𝓞 که در کلمه JOSTOJOO هم ردپای آن دیده میشود به اسپانیایی «چشم» معنا می دهد. و برعکسِ گوگل که با انتخاب go ogle به معنای نگاه چشم چران اهداف جاسوسی پشت آن بوده (در لینک به کلمه توضیحات تکمیلی داده شده است)، ما این کلمه را بعنوان چشمِ امین، برای دیدن و ایندکس کردن منابع تحت وب انتخاب کردیم. که در آینده بیشتر از آن خواهید شنید.

جستجوی داخلی سایتها

اگر شما درآمدی از سایت دارید، من فکر کنم کاربران شما تقریبا و یا نه، مطمئنا؛ مشتری یکی از سایتهای دیجی کالا، دیوار، باسلام یا ترب هستند، یکی از ویژگی های اساسی که این وب سایتهای بزرگ با کاربران خود به اشتراک می گذارند جستجوی عالی در آنهاست.

دلیل اینکه آنها جستجوی عالی دارند در استفاده از لایبری های پیچیده و api ها و تیم توسعه گر قوی نیست، بلکه دلیل اصلی در این است که بخش جستجوی آنها هر روز با صدها یا هزاران نفر بطور تمام وقت در تعامل است. (در بدترین حالت سومین نقطه فرود این سایتها بخش جستجوی آنهاست)

این که گفتم، برایش یک دلیل فنی هم دارم.

وقتی شما سایتی داشته باشید که بازدید های زیاد دارد به شما اجازه می دهد که شبکه عصبی بر روی آن تعریف کنید من مطلبی برای «درک مفهوم شبکه عصبی» نوشتم که خوندنش را به شما توصیه می کنم، اما اگر حوصله اش را ندارید نمی خواهد لینکش را بازکنید، ادامه مطلبم را بخوانید.چون قصد دارم اشاره ای بهش بکنم.

شکلی برای تمثیل شبکه عصبی
شکلی برای تمثیل شبکه عصبی

از امروز شما برنامه شما این باشد که با مسیریابی هزلولی بالا روزی چند بار سعی کنید مسیر کوتاهتر از روز قبل را برای رسیدن به مرکز هزلولی پیدا کنید، ( اینکه چقدر در اینکار موفق بوده اید را تلاش های روزهای بعد شما به شما نشان می دهد).

روز های اول این کار چند دقیقه ای وقت تون را می گیره، و در هفته های اول این به چند ثانیه می رسد و اگر این کار را تا یک ماه ادامه دهید، دیگر تقریبا آنی می توانید از بیرون به مرکز هزلولی از کوتاه ترین مسیر برسید.

این تعریف جامع و کاملی از یک شبکه عصبی بود.

وقتی یک سایت تعداد کاربر زیاد دارد و برنامه نویس خوبی داشته باشد با تریس کردن کاربران (یا همان ردگیری خودمون) می توان با تشکیل شبکه عصبی مبتنی بر رفتار کاربران از جستجو، بهترین نتایج ممکن را برگرداند.

پس هرچه تعداد کاربران بیشتر باشند و هر چه تعداد جستجوی ا نجام شده بیشتر باشد این عمل دقیقتر و نزدیکتر به نظر کاربر می شود.

اما اگر شما یک سایت خیلی کوچک دارید که تعداد قابل قبول بازدید ندارد، تکلیف چیست؟

و البته که این سایت که برای شما ارزش درآمدی زیادی هم دارد (شاید شما در ماه 20 تا فروش هم روی آن نداشته باشید اما همان هم ارزش بالایی دارد و سر به سود میلیاردی می کشد، مثلا فرض کنید سایت فروش کمباین دارید. وقتی تو کل ایران به این وسعت، سرجمع ما 17000 کمباین داریم که اکثریتشان هم 20 تا 30 سال کارکرده اند، معلوم می شود که فروش یک کمباین هم در ماه برای شما فرو ش خوبی خواهد بود).

اما با تعاریفی که من از شبکه عصبی برای شما داشتم، روش شبکه عصبی کمکی به شما نمی کند چون وقتی ما تو کل سایتهای ایران در روز به زور 50 تا کاربر هم که پی کمباین باشد را پیدا نمی کنیم، چطور می توانیم با ترفندهای سئو و حتی تقلب در آن در سایت مان به تعداد زیاد کاربر برسیم تا در نتیجه بازدید بالا، جستجوگر خوبی با کمک از شبکه عصبی بسازیم.

پس چاره کار کجاست و چه راهی می توان در پیش گرفت؟

برگردیم به مثال هزلولی بالا.

فرض کنیم قرار شود شما هر روز با رفتن از بیرون به مرکز هزلولی (ولو یکبار) حقوق دریافت کنید، آیا برای اینکه حقوق خوبی داشته باشید باز هم یک ماه صبر می کنید که مسیر را از حفظ شوید یا اینکه با استفاده از رنگ بهترین مسیر را بر روی هزلولی ثبت می کنید تا از همان اول به پاسخ انی برسید:

علامت زدن مسیر در هزلولی
علامت زدن مسیر در هزلولی

اینکه با استفاده از علامت زدن دقیقا مثل وقتی که یک ماه تلاش کردید تا مسیر را از حفظ شوید، آنی می توانید هزلولی را از بیرون به داخل بروید به دلیل قدرت تفکر و هوش شماست.

میشه اون را به هوش مصنوعی هم تامیم داد، یعنی شما بجای اینکه هزاران بار تلاش بکنید با استفاده از ابزار هوش مصنوعی و ثبت علامت به همان سرعت قابل قبول و حتی بیشتر به نتیجه برسید (این کاری است که نرونهای مغز انسان انجام می دهند).

سختی کار در همین بخش کار است، یعنی طراحی هوش مصنوعی بدون تکیه بر دیتا (که با تعریف اولیه هوش مصنوعی در تناقض است) که به آن بیشتر یادگیری ماشین می گویند تا هوش مصنوعی.

متاسفانه تا این لحظه هیچ موتور جستجویی که مبتنی بر هوش مصنوعی باشد و نیازی به شبکه عصبی نداشته باشد، نداریم من شخصا GPT را موتور جستجو نمی دونم، بیشتر به داستان سرا شباهت دارد.

حتی خود گوگل هم برای مسیریابی کوئری ها، از هوش مصنوعی بهره نمی برد و از هوش مصنوعی برای بخش های دیگر مثل خزش یا نمایه کردن استفاده می کند و به این دلیل با عظیم شدن داده های شبکه عصبی اش، «گوگل دیگه گوگل نیست».

در لینک آورده شده در بند 3 با عنوان «گوگل به کوهی از اطلاعات تبدیل شده است.» به دلیل ان اشاره شده است.

و همچنین اینجا «وقتی گوگل پاپس می کشد!!!!» به آن اشاره کرده ام و اینکه گوگل با چه دردسرهایی از شبکه عصبی خودش مبتلا شده است تا آن حد که حالا حالاها نمی تواند سراغ هوش مصنوعی برود.

اما کاری که 𝓞𝔍𝓞 انجام می دهد

در ojo که با هدف موتور جستجوی ملی انجام کار مبتنی بر استفاده از هوش مصنوعی بوده است که در آن به عنوان یک حلقه بازخورد این کار انجام می شود و انشالله با اتمام پروژه و توسعه دادن آن در زمینه های دیگر بدون اینکه نیازی به داده های شبکه عصبی داشته باشد، می توان تجربیات جستجوی عالی برای کاربران و توسعه دهندگان سایت های حتی کوچک و کسب و کارهای مبتنی بر کاربر تحت شبکه را نیز فراهم آورد.

انشالله بعد از اخذ تصمیماتی که برای نهایی شدن کار گرفته خواهد شد بیشتر و شفاف تر می توان از این قابلیت که حتی گوگل نیز از نداشتن آن رنج می برد، پرده برداری کرد.

منتظر ظهور (𝓞𝔍𝓞).