نظریه‌هایی درباره چاه کعبه

طرح قدیمی از مسجدالحرام، کعبه
طرح قدیمی از مسجدالحرام، کعبه


آورده‌اند که در دوران‌های کهن در درون کعبه، طرف راست در ورودی، چاهی بود که ابراهیم پیامبر آن را حفر کرده بود. این چاه خزانه کعبه بود و آنچه به کعبه هدیه می‌دادند در آن می‌ریختند. بعدها عمرو بن لحی، بت هُبَل را بالای همین چاه نصب کرد. این چاه را اخسف یا اخشف می‌گفتند. برخی گزارش‌ها از وجود چاه و اموال و اشیای داخل آن در زمان فتح مکه به دست پیامبر اسلام حکایت دارد اما به طور کلی وجود این چاه داخل کعبه در دوره اسلامی گزارش نشده است.

غبغب

چاه کعبه موضوع سخن برخی از خاورشناسان بوده است. از جمله یولیوس ولهاوزن در اواخر قرن نوزدهم ( در کتاب Reste arabischen heidentum ) این چاه را با نمونه چاه‌هایی که در معابد دیگر از جمله در طائف و نخله یا معابد دیگر خارج از عربستان وجود داشت مقایسه کرده‌ است. این چاه‌ها محل ریختن خون قربانی بود و به آن غبغب (ghabghab) می‌گفتند.

عنوان غبغب به معنای محل قربانی در منابع جغرافیایی مسلمانان آمده است. گفته شده که قربانگاه لات و عزی غبغب نام داشت و جالب است که حتی محل قربانی کردن در منا (در حج) نیز به همین نام نامیده شده است. (معجم البلدان/۴/ 185)

در منابع کهن جغرافیایی مسلمانان نیز چاه کعبه به نحوی با قربانگاه هبل مرتبط است. مثلا ازرقی وقتی از چاه مکه یاد می‌کند که در حال معرفی هبل است. علاوه بر آن در یکی از گزارش‌ها درباره هبل تصریح شده که این بت خزانه‌ای برای قربانی داشت (کانت له خزانة للقربان) هرچند در آن روایت تصریح نشده که آن خزانه همان چاه کعبه است، اما کل بحث در ادامه گزارشی است که از چاه کعبه و نصب هبل بر آن خبر می‌دهد. (اخبار مکه ازرقی 1 / 119)

چاه کعبه و دنیای زیر زمین

آرنت جان ونسینگ در کتابش با عنوان «انگاره ناف زمین نزد سامیان غربی» که در سال 1916 منتشر شد، به چاه کعبه توجه کرده است. او در این کتاب نشان می‌دهد که تصور حرم نزد سامیان از جمله نزد یهودیان و مسلمانان شباهت‌هایی دارد.

از نظر او نزد سامیان، حرم مرکز یا ناف زمین (navel of earth) است. حرم‌ جایی قرار دارد که از نقاط همجوارش مرتفع‌تر دانسته می‌شود. حرم‌ها مرکز زمین و محل گستردن زمین تصور می‌شوند (دحو الارض) و نیز مرکز ارتباط و اتصال دنیای پایین (nether land) یا تهوم با زمین و دنیای بالا هستند.

همین ویژگی آخر است که وجود چاه در حرم را از نظر ونسینگ معنا‌دار می‌کند. از این منظر چاهی که در حرم‌ است همان منفذی است که به دنیای پایین راه می‌یابد. بر این اساس هدایایی که در این چاه انداخته می‌شدند نیز هدایای تقدیم شده به خدایان جهان زیرین بود. (نک: صفحه 30 کتاب The Ideas of the Western Semites Concerning the Navel of the Earth)

جانشینی چاه زمزم و چاه کعبه

جرالد هاوتینگ از دیگر پژوهشگران غربی است که در مقاله‌ای با عنوان

The Disappearance and Rediscovery of Zamzam and the 'Well of the Ka'ba'

که ترجمه آن نیز در کتاب «سیره پژوهی در غرب» منتشر شده است به موضوع چاه کعبه پرداخته است.

نظریه هاوتینگ برپایه نظریه ونسینگ درباره مرکز بودن حرم بنا شده است و در این نظریه وجود چاه یک ویژگی حرم تصور شده است. بر این اساس طبیعی است که کعبه به عنوان مرکز و حرم زمین دارای چاهی برای ارتباط با جهان زیرین باشد اما مسئله هاوتینگ این است که کدام چاه چنین کارکردی داشته است، چاه کعبه یا چاه زمزم؟

هاوتینگ روایات مرتبط به چاه کعبه را با روایات مرتبط به چاه زمزم مقایسه می‌کند و این حدس را مطرح کرده که گزارش‌ها و ویژگی‌های مرتبط به این دو چاه با هم جابجا شده است. به این معنا که در گذر تاریخ، ویژگی‌ها و اخبار مرتبط به چاه کعبه به چاه زمزم نسبت داده شده و زمزم جای چاه کعبه را گرفته است.

هاوتینگ معتقد است روایاتی که از دفن اشیای اهدا شده به کعبه در چاه زمزم و مدفون شدن آن‌ (و بعدا پیدا شدن آن توسط عبدالمطلب) حکایت می‌کنند به نوعی نشان از آن دارد که چاه زمزم در روایات اسلامی همان جایگاه و کارکرد چاه کعبه را پیدا کرده است. در این روایات ویژگی‌های چاه کعبه به چاه زمزم منتقل شده و گویا زمزم بر جای چاه کعبه نشسته است.

✍کامران محمدحسینی
بهار هزار و چهارصد و سه