امروز هوا ابریست، عصر با باد قرار دارم...

امروز هوا ابریست،

عصر با باد قرار دارم

و هدیه‌ای برایش آماده کردم،

خاطراتمان را.

می‌خواهم آن‌ها را به او بسپارم،

تا با خود ببرد،

تا عطرشان به مشام همه‌ی سرزمین‌ها برسد،

تا همه حسشان کنند،

و جایی

در لحظه‌ای

آن کس که نیازشان دارد،

در آغوششان کشد و کلید باغ خاطراتمان را بدست آورد.

سپس آنجا رَود تا دفترچه لحظات عاشقانه‌ی ما را پیدا کند،

زیرا در آن شعرهایی برای تو نوشته‌ام،

که خود توانایی دوباره خواندنشان را ندارم.

و اگر مشتاقی بدانی،

در این لحظه در حال محکم کردن بند کفش‌هایم هستم،

اینجارا به دو سه باغبان سپرده‌ام،

و تا لحظاتی دیگر،

برای همیشه

از باغمان خواهم رفت...

طه رضوی | زمستان سال 98

منتشر شده در تاریخ 11 شهریور 1401 از وبسایت virgool.io


واضحه که یک هنرمند، نویسنده یا شاعر در ایران، راه سختی رو برای گذرون زندگی انتخاب کرده، چون شیرینی خلاقیت در هنر یا ادبیات انقدر براش زیاد بوده که سختی‌های مسیر رو به جون بخره.
اگر علاقه‌مند به قلم من هستید، باعث افتخار منه که با هم همراه بشیم و در این مسیر از من حمایت کنید.
شاید بپرسید: چجوری؟ دو تا راه واسه حمایت کردن از قلم من وجود داره، یکی اینکه با معرفی و به اشتراک گذاشتن نوشته‌ها بین دوست‌ها و آشناهاتون کمک به خوانده شدن بیشتر قلم من کنید، یکی دیگه هم حمایت مالی از طریق لینک‌های زرین‌پال که در پروفایل زیلینک خودم قرار دادم:
مشاهده لینک‌های حمایتی زرین‌پال از طریق پروفایل زیلینک طه رضوی: (Click Here)

ممنون از حسن توجهتون،
با من همراه باشید.