بگذار از صدای نفس‌هایت گندمی بچینم...

بگذار از صدای نفس‌هایت

گندمی بچینم،

بگذار از عطر نگاهت

میوه‌ای بردارم،

بگذار از چوب دارچین صدایت

معرفتی را به آغوش گیرم.

رفتنت را بلعیدم،

بودنت را حسرت میخوردم،

و حضور لطیفت

چقدر از من دور بود.

اما حالا،

که با توت فرنگی حقیقت یکی شده‌ای،

شاید فرصتی جوانه زند،

تا که با عطر خوش یاسمنی،

در چمنزار خیال

لحظاتی، هم قدم بشویم!...

(برای تمام کسانی که دیگر نیستند.)

طه رضوی | مرداد سال 1401

منتشر شده در تاریخ 10 شهریور 1401 از وبسایت virgool.io


واضحه که یک هنرمند، نویسنده یا شاعر در ایران، راه سختی رو برای گذرون زندگی انتخاب کرده، چون شیرینی خلاقیت در هنر یا ادبیات انقدر براش زیاد بوده که سختی‌های مسیر رو به جون بخره.
اگر علاقه‌مند به قلم من هستید، باعث افتخار منه که با هم همراه بشیم و در این مسیر از من حمایت کنید.
شاید بپرسید: چجوری؟ دو تا راه واسه حمایت کردن از قلم من وجود داره، یکی اینکه با معرفی و به اشتراک گذاشتن نوشته‌ها بین دوست‌ها و آشناهاتون کمک به خوانده شدن بیشتر قلم من کنید، یکی دیگه هم حمایت مالی از طریق لینک‌های زرین‌پال که در پروفایل زیلینک خودم قرار دادم:
مشاهده لینک‌های حمایتی زرین‌پال از طریق پروفایل زیلینک طه رضوی: (Click Here)

ممنون از حسن توجهتون،
با من همراه باشید.