هنرمند دیجیتال و نویسنده | همراه من بشید، میخوایم در دنیای هنر ماجراجویی کنیم.
من شاخهی شکستهای از درخت امیدواری بودم... {شعر یکم}
من شاخهی شکستهای از درخت امیدواری بودم،
روزگارم با ناامیدی سر میشد،
تا یک روز که باد از من پرسید: چرا غمگینی، تو چرا این همه اندوه داری؟!
من به او گفتم: من امید دیدن میوههایم را داشتم،
من منتظر روییدن برگهای تازهام بودم،
سپس به یکباره طوفان سختی آمد،
و جدا کرد مرا از شیرینی روزمرگیم.
باد گفت: با من همراه شو ای دوست!
تا تو را جایی برم که پرندهی عشق تو را به آغوش کشد!
و لانهاش را با تو بسازد.
گویی شکوفههای امید را دوباره به روی خود میدیدم،
من سوار باد شدم،
و او مرا به پرندهی عشق سپرد،
تا که من قسمتی از لانهی زیبایش بشوم.
آن شاخهی شکستهی دیروز اما،
من هستم.
من همان ناامیدِ غمگینم،
که امروز دوباره خوشحال و شاد
به آینده خود مینگرد،
چرا که شب هنگام،
عشق است که در آغوش من آرام میگیرد...
طه رضوی | فصلی از فصلهای سال 96
منتشر شده در تاریخ 21 مرداد 1401 از وبسایت virgool.io
واضحه که یک هنرمند، نویسنده یا شاعر در ایران، راه سختی رو برای گذرون زندگی انتخاب کرده، چون شیرینی خلاقیت در هنر یا ادبیات انقدر براش زیاد بوده که سختیهای مسیر رو به جون بخره.
اگر علاقهمند به قلم من هستید، باعث افتخار منه که با هم همراه بشیم و در این مسیر از من حمایت کنید.
شاید بپرسید: چجوری؟ دو تا راه واسه حمایت کردن از قلم من وجود داره، یکی اینکه با معرفی و به اشتراک گذاشتن نوشتهها بین دوستها و آشناهاتون کمک به خوانده شدن بیشتر قلم من کنید، یکی دیگه هم حمایت مالی از طریق لینکهای زرینپال که در پروفایل زیلینک خودم قرار دادم:
مشاهده لینکهای حمایتی زرینپال از طریق پروفایل زیلینک طه رضوی: (Click Here)
ممنون از حسن توجهتون،
با من همراه باشید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
امروز هوا ابریست، عصر با باد قرار دارم...
مطلبی دیگر از این انتشارات
کیک تلخ زندگی چه چیزی دارد؟ {شعر کوتاه}
مطلبی دیگر از این انتشارات
تو مانند زیباترین جوانهی کرهی زمین بودی...