ویژگی‌های شغل ایده‌آل

بهترین شغل دنیا چه شغلی است؟ یک شغل ایده‌آل چه ویژگی‌هایی دارد؟ برای انتخاب یک شغل چه نکاتی را باید مد نظر قرار داد؟ اینها سوالاتی است که تلاش میکنم در این مطلب به آنها بپردازم. البته این موارد صرفا تجربه شخصی من نیست و گاها می‌توانید به آن استناد هم بفرمایید؛ البته با ذکر منبع :)

ویژگی‌های یک شغل ایده‌آل چیست. این تصویر، کارکنان موسسه گاتمن هستند و ربط چندانی به شغل و شغل ایده‌آل ندارند.
ویژگی‌های یک شغل ایده‌آل چیست. این تصویر، کارکنان موسسه گاتمن هستند و ربط چندانی به شغل و شغل ایده‌آل ندارند.

ویژگی‌های یک شغل ایده‌آل چیست؟

«شغلی ایده‌آل است که اگر ۵ سال آن‌را انجام دهید، شما را انسان جدیدی کند!» اما این جمله یعنی چه؟ در ادامه آن را توضیح می‌دهم.

احتمالا بارها نام اسنپ و تپ سی را شنیده‌اید و من احتمال میدهم حداقل یکبار از سرویس آنها استفاده کرده اید. مجددا من احتمال میدهم که با مسافر بر محترم این سرویسِ تاکسیِ اینترنتی نیز در طول مسیر گپ زده اید. چه کاری بهتر از این. گپ زدن و از تجربه ها و نصایای یک انسان محترم و زحمت کش استفاده کردن. رانندگی یا دقیق ترِ آن، مسافر بری یک شغل است. اما آیا یک شغل ایده‌آل هست؟

نگاهی به جمله بالا بیاندازید؛ آیا یک مسافربر، پس از گذشت پنج سال انسان جدیدی می‌شود؟ مهارت‌هایش توسعه یافته‌اند؟ چیز جدیدی آموخته است؟ در پست بالاتری قرار گرفته؟

با کمال تاسف باید بگویم که رانندگی شغل ایده‌آلی نیست. چه بسیار رانندگانی که روز و شب را پشت فرمان ماشین سپری کرده، خود را در جابجایی بی امان دنده و بالا و پایین کردن مداوم پدال‌ها فرسوده کرده و چهره خویش در سرما و گرما چروک کرده ولی همچنان راننده است! آیا این یک فاجعه عظیم نیست؟ از این فاجعه نزد کدام مسئول و مدیر مملکتی باید شکایت برد؟

گفتم مدیر و مسئول! آیا مدیران و مسئولان، شغل ایده‌آلی دارند؟ من به شما میگویم که شاید نیمی ازین مدیران و مسئولین در طول نه 5 سال، بلکه در کل دوران خدمت خویش کتابی ورق نمیزنند، اندیشه ای جدید کسب نمیکنند؛ گرد و خاک از نگرش و سبک مدیریتی کهنه و بدوی خویش نمی روبند. این‌ها شغل ایده‌آلی ندارند.

اما ویژگی‌های یک شغل ایده‌آل چیست؟

«شغلی ایده‌آل است که در راستای توانمندی فرد باشد.» توانمندی چیست؟ در ادامه آن را توضیح می‌دهم.

تعریف دقیق توانمندی را نمیدانم و راستش را بخواهید علاقه ای هم ندارم به آن بپردازم. آن چیزی که من به عنوان توانمندی تعریف میکنم این است: «توانمندی، کاری است که از پسش بر می‌آیم و به آن علاقه هم دارم» حاصل‌جمعِ توانستن و علاقه داشتن. ما توانایی انجام دادن ده ها و صدها کار داریم. همینطور به ده‌ها یا حتی صد‌ها کار نیز علاقمند باشیم. اما کارهایی که هم بتوانیم انجام دهیم و هم به آن‌ها علاقمند باشیم چند تا است؟ آنها برگ برنده ما هستند. آن‌ها ما را در جهان یگانه می‌کنند، آنها بهترین شغل دنیا هستند، باور کنید!


قبول می‌کنم! شغلی ایده‌آل است که در راستای توانمندی من باشد. اما از توانمندی من پولی در نمی‌آید. چه فایده!؟ (فرض کنیم این نظر شماست)

در این مورد لطفا با من بحث نکنید که من مخالف این عبارت هستم. چطور میگویی که نقاشی کشیدن، مشورت دادن، کامنت جواب دادن، مطالعه کردن، داستان نوشتن، گل بازی کردن، شنا کردن، چیدن قفسه، آواز خواندن و هزار و یک کار دیگر، توانمندی من است ولی این کار نون و آب نمی‌شود؟

درست است که ما در دنیای ناکاملی زندگی میکنیم و از شانس روزگار و یا تقدیر سرنوشت، در جغرافیایی قرار گرفته ایم که به این ناکاملی نیز میافزاید! اما باید بدانید که نیاز، همواره هست! کارهایی که شما انجام میدهید، نیاز افرادی را برآورده می کند. افراد و اصناف بسیاری هستند که اگر از توانمندی شما استفاده کنند، درآمد پر رونقی خواهند داشت. کافیست که هشیار باشید و این فرصت ها را بیابید. با آن افراد و آن اصناف ارتباط بگیرید و توانمندی خود را به آنها نشان دهید. بهشان بگویید که اگر با شما همکاری کنند، اتفاق خوبی برایشان میافتد. نترسید. به آن‌ها بگویید.

چطور بدانم که این شغل، شغل ایده‌آل من است؟

سوال بالا را با این سوال بیشتر و کامل‌تر توضیح می دهم؛ «آیا من با انتخاب شغلی که در راستای توانمندیم باشد، بعد از گذشت ۵ سال، انسان جدیدی شده ام؟»

جواب قطعاً بله است. یک نقاش، بعد از گذشت 5 سال، در این حرفه یک استاد شده است و اگر هوشمندانه کار کند، اکنون نه فقط یک نقاش، بلکه یک صاحب نظر و خبره در این حرفه است و به دلیل علاقه ای که به این حرفه دارد، بهره وری بالایی را برای افراد و اصناف ایجاد کرده؛ به طوری که اکنون وقت سر خاراندن هم ندارد!

یک داستان نویس، اکنون صاحب مجموعه های متنوعی از داستان‌ها و کاراکترهای داستانی منحصر به فرد است و توانسته با همکاری با افراد و اصناف مختلف، نرخ تعامل بالا و فروش بیشتری را برای آنها فراهم کند. او اکنون سفیر موفقیت چندین کسب و کار نام آشناست که شما برروی آنها تعصب دارید.

مثال‌ها و موارد کم نیستند که اگر زمان بود برای تک تک شغل‌ها و توانمندی ها، جا برای مثال زدن و نقشه راه موفقیت ترسیم کردن هست و هست.

جمع بندی

مطلبم تمام شد. امیدوارم براتون مفید باشه. شاید این مطلب بهونه‌ای باشه برای اینکه یه نگاه به شغل هامون بندازیم و ببینیم که شرایط یه شغل ایده‌آل رو دارند یا نه؟ توانمندی‌مون هستند؟ مارو انسان جدیدی کردند؟ امیدوارم که اینطور باشه.

سعی میکنم در مطلب بعدیم، در مورد «آفت‌هایی که سد راه موفقیت شغلی ما میشوند» صحبت کنم. بنابر این ایده خوبیه که من رو دنبال کنید تا اون مطلب رو از دست ندید.