رمضان در حوالی سرزمین مقدس


جوامع بشری همواره از نوعی توهم آ گاهی در رنج هستند که این وضعیت زمانی خطرناک می شود که انسان‌ها با استفاده از بهره گیری از این توهم در تلاش برای ایجاد ارتباط با همنوعان خود برآیند اقدامی که در ظاهر بسیار خوب تلقی می شود ولی در نتیجه کار به یک فاجعه ختم خواهد شد برای این منظور ما مصاحبه با آقای محمد سامان اقدامی فعال فرهنگی ساکن لبنان انجام دادیم تا با این کار شناخت بهتری نسبت به مسئله ماه رمضان در جوامع عربی الخصوص لبنان به دست آوریم. در این مصاحبه اشاراتی درباره فلسطین و سیاست خارجه ایران نیز صورت گرفته.

سلام خدمت شما. اول از همه لطفاً خودتان را معرفی کنید. شما در لبنان زندگی می کنید آیا ماه مبارک رمضان تاثیری در ایجاد وحدت در میان مذاهب مختلف اسلامی داشته؟ و آیا این همدلی را میتوان در کمک های مالی که مردم به هم میکنند دید همانند کمک های مومنانه در ایران؟

بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض می‌کنم خدمت شما. بنده قبل از عرض هرچیز ماه مبارک رمضان را خدمتتان تبریک عرض می‌کنم و ایام شهادت امام علی(علیه‌السلام) را تسلیت می‌گویم. حقیر محمد سامان اقدامی هستم. آن‌طور که دوستان می‌گویند فعال جهان اسلام، فعال فرهنگی و رسانه‌ای هستم و آینده‌پژوهی خوانده‌ام.

در سؤال خود دربارهٔ بحث کمک‌های مردمی پرسیدید و اینکه در ایران این کمک‌ها انجام می‌شود. آيا در لبنان هم این کمک‌ها هست؟ خوب، اگر خاطرتان باشد، چند ماه پیش رهبری از بحث مواسات صحبت کردند. حقیقتش این است که من آن بحث مواسات را در لبنان به‌شکل خیلی خوب و خیلی وسیع‌تر از ایران دیدم و خصوصاً در ماه مبارک رمضان برای خودم یک مقدار زیادی غافل‌گیرکننده بود؛ یعنی شما حجم کمک‌هایی که می‌شود به مردم مختلف، چه طبقهٔ فقیر جامعه چه طبقه ای که حالا ظاهراً فقیر نیستند، می‌توانند وضع خوب یا متوسطی داشته باشند، شما نشسته‌اید و دَرِ خانه زده می‌شود و می‌بینید دو سه تا بسته یا یک کارتون آورده‌اند که مواد غذایی مختلف مثل میوه و روغن و از این‌جور چیزها [هست]... کاش در همین حد که در لبنان هست در ایران نیز می‌بود. حال چه دلایلی دارد که این حجم در لبنان هست دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد. یکی از دلایلش کرامتی است که کلاً در عرب است... یعنی این کرامت عربی معروف است. شما اگر سر سفرهٔ عرب نیز بنشینید، پذیرایی که از مهمان می‌کنند معروف است. دلیل دیگر آن به بافت اجتماعی لبنان برمی‌گردد. شما می‌دانید لبنان حدود ۱۸ طایفه دارد و یکی از این طایفه‌ها شیعه هستند. باز خود شیعه تقسیمات مختلفی دارد: تقسیمات سیاسی. وقتی این‌جوری است (یعنی این قطعه‌قطعه بودن هست) شما بهتر می‌توانید برنامه‌ریزی کنید برای کمک‌کردن و بیشتر مواظب و بیشتر مراقب آن شریحه یا آن جماعت یا آن گروهی هستی که به شما منتسب هستند؛ لذا شیعیان سعی می‌کنند واقعاً حواسشان باشد به کرامت شیعه، به امامت شیعه؛ کما اینکه این موضوع را امام موسی صدر بنیان‌گذاری کرد و در واقع امام موسی صدر این را به محل خوبی رساند (از قبل این بوده است) و تا همین الان هم سعی می‌شود که این مواظبت باشد که شیعه کریمانه زندگی کند. یک دلیل هم این می‌تواند باشد.

و اینکه حالا این کمک‌ها از چه طرفی انجام می‌شود، از طرف‌های مختلفی انجام می‌شود. بعضی از کمک‌ها کمک‌های مردمی است؛ حتی مردمی که وضعشان خوب نیست سعی می‌کنند یک مقداری پول کنار بگذارند برای کمک. یک مقداری از متولین است: کسانی که وضعیت مالی خوبی دارند. یک مقداری از کسانی است که از اعضای خانواده آن‌ها کسی فوت کرده است، سعی می‌کنند برای آن مرحوم کمک کنند و مقداری هم کمک‌های تشکیلاتی و تنظیماتی است که در واقع از جهات مختلف چه از حزب‌الله، از حرکت امل، امداد انجام می‌شود. نکتهٔ جالب این قضیه در اینجاست که این فقط به بخش کوچکی انجام نمی‌شود؛ یعنی تنها به افرادی که فقر آن‌ها واضح است کمک نمی‌شود. به همهٔ مردم کمک می‌شود؛ چون ممکن است فقر عده‌ای واضح نباشد ولی واقعاً در پنهان نیازمند باشند و خدمت شما عرض کنم که... این نکتهٔ خوبی است. به گمان من این نکته می‌تواند الگوی خوبی برای ایران باشد که مردم، خود مردم، گروه گروه جمع شوند و فامیل‌ها و دوستانشان را کمک کنند؛ ولو اینکه در ظاهر دچار فقر نباشند. البته گفتیم این فقط در شیعه نیست. در اهل سنت هم هست. حتماً در مسیحیت نیز وجود دارد؛ ولی در شیعه خیلی وسیع تر و پررنگ تر است احتمالاً.

و نکتهٔ دیگری که می‌خواهم بگویم هم از این است که این کمک‌ها درست است که بخش اعظمی که شیعه کمک می‌کند به شیعه می‌رسد؛ ولی به اهل سنت و دیگران نیز کمک می‌شود؛ خصوصاً با توجه به وضعیت بدی که لبنان دارد (بحران اقتصادی که دارد)‌ همین الان شما یک کارت‌هایی هست که شما می‌توانید از سوپرمارکت خرید کنید و تخفیف ویژه بگیرید. این کارت‌ها فقط این جور نیست که بچه های حزب‌الله داشته باشند؛ نه هرکسی این کارت را داشته باشد؛ حتی مسیحیان و سنی‌ها نیز می‌توانند از این استفاده کنند.

به نظر شما بر خورد مردم لبنان باماه رمضان با نوع بر خورد مردم ایران متفاوت است ؟

یکی از نکاتی که شاید جالب باشد، این است که ماه رمضان در کشورهای اسلامی خصوصاً در کشورهای عربی ببینید در ماه رمضان آن تعاملی که باعث می شود کشورهای اسلامی و کشورهای خصوصاً عربی تفاوت‌هایی با کشور ما دارد. شما عید نوروز را در کشور ما تصور کنید که چقدر مردم در این عید جنب‌وجوش دارند، از قبل عید نوروز خانه‌تکانی می‌کنند و به خانه‌های همدیگر می‌روند. دقیقاً همین را شما در ماه رمضان می‌بینید؛ یعنی ماه رمضان کاملاً در کشورهای عربی از جمله کشور لبنان تبدیل می‌شود به عید. لذا شما می‌بینید که در ماه رمضان علاوه بر زینت‌بندی که در شهرها می‌شود، دید و بازدید هایی می‌شود؛ البته امسال کرونا هست. دید و بازدید مقداری کم شده است. تا ما می‌رسیم به عید فطر و در عید فطر می‌بینیم که یک عید دقیقاً مثل عید نوروز است؛ یعنی عرب‌ها می‌گویند عید، عین ما که می‌گوییم عید لباس می‌خرم کسی نمی‌گوید نوروز؛ چون همه می‌دانند عید یعنی نوروز. این‌ها هم وقتی می‌گویند عید لباس می‌خریم معلوم است که کدام عید را می‌گویند. به‌خصوص عرب‌های مسلمان این‌گونه‌اند. معلوم است که عید فطر را می‌گوید؛ حتی عیدالاضحی که عید قربان است را نمی‌گوید. عید فطر را می‌گوید. این تعامل خوبی که جامعه عربی از جمله جامعه لبنان با ماه رمضان دارد، چیزی است که واقعاً عید حساب می‌کنند. چه در زینت‌بندی خیابان‌ها چه در دید و بازدید‌ها چه در برنامه‌های مختلفی که مربوط است به رمضان و چه حتی در برنامه‌های مختلفی که در رسانه‌ها دارند این را ما می‌بینیم. البته گاهی این‌ها رنگ‌وبوهایی که می‌گیرد که رنگ وبوهای خوبی نیست. حال من به شما یک چیز جالب بگویم. مثلاً حتی شبکه‌های مسیحی که خیلی چیزها را رعایت نمی‌کنند، خیلی از برنامه‌هایشان را که به ماه رمضان می‌رسند تعطیل می‌کنند. برنامه‌های طنز و رقص و ساز و... باز یک سری برنامه‌های دیگر می‌گذارند که احترام ماه رمضان حفظ شود. البته این موج تلویزیونی ماه رمضان که در کشورما هم گاهی اوقات دیده می‌شود؛ یعنی سریال‌های مختلف و برنامه‌های مختلف متأسفانه در کشورهای عربی هم هست. حالا شبکه‌هایی مثل المنار یا صراط که شبکه‌هایی دینی‌تر هستند، این ها زیاد این‌جور نیست. ولی خیلی از شبکه های دیگر موجی است که سریال‌های مختلف، برنامه‌های گفت‌وگو و تاک‌شوهای مخلتف و گاهی اوقات این از حد خود زیادتر می‌شود و خارج می‌شود تا جایی که چند سال است سیدحسن نصرالله درباره این صحبت می‌کند و اعتراض می‌کند که این جور نباید باشد که مردم صبح تا شب پای تلویزیون باشند. ماه رمضان مال این‌ها نیست و مال مسائل دیگر است. به نظرم این می‌تواند الگوی خوبی می‌تواند باشد برای کشور ما که تعامل ما هم با ماه رمضان تعامل عید شود. هم دولت ما هم حکومت ما و هم کشور ما عید فطر را چند سالی است که دو سه روز تعطیل می‌شود ولی یک نوع تعاملی داشته باشیم با عید فطر بهتر از اینکه الان هست تا یواش یواش این فرهنگ جا بیفتد.

برخورد مسیحیان لبنان نسبت به ماه مبارک رمضان چگونه است؟

همان طور که شما هم اطلاع دارید، لبنان کشوری است که ۱۸ طایفه دارد از مسیحی و مسلمان گرفته خود مسیحیان نیز طوایف مختلفی دارند: ارتدوکس، کاتولیک خود شیعیان علوی‌ها هستند. شیعیان اثنی‌عشری هستند دروزها هستند و اهل سنت طوایف مختلفی اند که لبنان دارد. خوب مسیحی روزهٔ خودشان را دارند. شما می‌دانید که روزه‌ای که مسیحیان دارند با روزه‌ای که مسلمانان دارند فرق دارد و خیلی از آنان التزام دارند؛ یعنی پایبند هستند به اصول دینی درباره روزه گرفتن. مسلمانان نیز روزه خودشان را دارند. مدل روزه مسیحی ها تقریباً اینجوری است که فرآورده‌های حیوانی را تقریباً نمی‌خورند یا از یک ساعتی تا ساعتی آن‌ها هم امساک دارند از بعضی غذاها؛ اما مثل ما نیستند.

یک اتفاق در کشوری که چند فرهنگی است خوب این مراعات گاهاً دیده می‌شود؛ یعنی وقتی یک مسیحی می‌بیند که یک مسلمان روزه گرفته است این مراعات را می‌کند در خیلی از مواقع و حتی خیلی از مواقع در واقع این سفره‌های مشترک است. حالا نه حالتی که این سفره‌های مشترک خیلی وسیع شوند. ولی اگر ببینیم که طرف همسایه مسیحی داشته باشد، احتمال دارد که بیایند کنار هم غذا بخورند. امسال هم تقریباً یک زمان شد روزه‌های مسیحی‌ها با مسلمانان. البته ما جلوتریم ولی تقریباً نزدیک به هم بود. این مراعات هست. این ارتباط دوگانه و مشترک بین مسلمانان و مسیحیان هست چه مسلمانان شیعه و چه مسلمانان سنی.

به نظر شما کشور و مردم ما چطور می توانند از ظرفیت های موجود در ماه مبارک رمضان استفاده مطلوب ببرد؟

ما باید ببینیم جوانان ما نخبه‌های ما مسئولین ما حالا اول مردم. طبق فرهنگ امام خمینی و رهبری عزیز که همیشه مردم را محوریت کار قرار می‌دهند که کارشان درست است. مردم ما جوانان ما نخبگان و دانشجویان ما باید بیایند بشینید و بررسی کنند. این شاید در یک مصاحبه‌ای که حقیر انجام می‌دهد نمی‌گنجد... بارش فکری انجام شود. ذهن‌انگیزی به قول آینده‌پژوهان انجام شود که واقعاً چه استفاده می‌شود کرد از این فرصتی که ماه مبارک در اختیار ما قرار داده است. من گاهی اوقات مثال می‌زنم که مثل بازی والیبال یک نفر پاس می‌دهد و الان وظیفه توست که بپری و آبشار را بزنی. خوب خدا این فرصت را در اختیار ما قرار داده است. برنامه‌های مخلتفی می‌تواند اجرا شود. در همین فضای مجازی که امروز ارتباطات ما را بیشتر کرده است، می‌توانند قشر جوان ما از فضا استفاده کنند... باز هم‌افزایی با امت اسلامی در کشورهای مختلف بتوانند مباحث مختلفی برنامه‌های مختلفی داشته باشند. چه برنامه‌های فکری، چه برنامه‌های عبادی مشترک چه در برنامه‌های مواسات و کمک می‌تواند این اتفاق بیفتد. نشانهٔ این قضیه را من هوشمندی امام خمینی می‌دانم در اعلام کردن روز قدس که باز هم فلسطین را محور امت و جهان اسلام قرار داد.

مراسم قرائت قرآن در ایران
مراسم قرائت قرآن در ایران


و این را هم باید مواظب باشیم که یک سری مواضع جایشان در ماه رمضان نیست. ماه رمضان ماه وحدت امت اسلامی است. چیزی که بارها رهبری فرمودند. اینکه ما بیایم به یک سری مسائل اختلافی بپردازیم به بهانه بیان فضائل اهل بیت و امیرالمؤمنین، خصوصاً گاهی دیده می‌شود که از تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران یک شبکه پرطرفداری مثل شبکه سه در وقت سحر به بهانه بیان فضائل امیرالمؤمنین گاهی اوقات یک سری مسائل اختلافی بیان می‌شود. این با نص بیانات رهبری مخالف است. این با فرهنگی که امام به ما نشان دادند مخالف است. بزرگوارانی مانند رهبری و امام کاملاً مدافع این اند که عقاید مسلمانان، عقاید مختلف خصوصاً شیعه گفته شود و از آن دفاع شود اما بیان این عقاید وقتش مهم است مکانش مهم است. در مکان‌های عمومی مثل تلویزیون گفته نشود. در وقت مناسبی گفته بشود. این‌ها نکاتی است که ما باید توجه کنیم و کفران نعمت نکنیم. این نعمتی که به ما دادند برای ایجاد وحدت اسلامی کفران نعمت نداشته باشیم.

با توجه به نزدیکی به روز قدس اهمیت این روز در چیست و تا چه اندازه می تواند تاثیر گذار باشد؟

در مورد مسئله فلسیطین و روز قدس، این را باید بار دیگه بصیرت و هوشمندی و فهم درست امام خمینی از مسائل ببینیم که آمد در ماهی که ماه امت اسلامی است، دست گذاشت روی چیزی که درد مشترک امت اسلامی است. شما می‌دانید که امام ما از اول انقلاب ما را یک انقلاب اسلامی می‌دانست و فقط یک انقلاب شیعی نمی‌دانست. لذا جمهوری اسلامی ایران شد اسم کشور ما نه جمهوری شیعه ایران و ثابت هم کرد که جمهوری اسلامی ایران در عمل هم دغدغه‌اش دغدغه امت اسلام است. مرحوم شهید حاج قاسم سلیمانی کسی بود که بیشترین کمک‌ها را به گروه‌های فلسطینی کرد. واقعاً این هم یک بهانه‌ای می‌تواند باشد، یک فرصت خوبی می‌تواند باشد برای اینکه امت اسلامی به قول بوصله و به قول ما قطب نما را دوباره پیدا کند. در این ماهی که درون امت اسلامی پاک می‌شود در این ماهی که برون امت اسلامی یک شکل می‌شود به یک سمت حرکت کند و آن هم سمت فلسطین و سمت بیت‌المقدس، درد مشترک امت اسلامی و دشمن مشترک امت اسلامی که رژیم صهیونیستی باشد. ما توی تمام این سال‌ها چه در بیان و چه در عمل نشان داده‌ایم که پشت فلسطین هستیم و بیشترین کمک‌ها را به فلسطین داشته‌ایم. ما مثل کشور سعودی نیستیم که عملاً راه را برای اسرائیل و آمریکا باز کنیم، مثل امارات نیستیم که با اسرائیل سازش کنیم و مثل ترکیه هم نیستیم که در زبان از اسرائیل حرف بزنیم ولی در عمل باج بدهیم. ما همه جانبه از فلسطین دفاع کرده‌ایم. من به گمانم می‌رسه این ماه می‌تواند ماه بسیار خوبی باشد برای اینکه مسئله فلسطین بار دیگر تکرار شود و اینجا هم بار دیگر وظایف گروه‌های مردمی است؛ یعنی اینکه ما از این حرکت شعاری و اینکه فقط روز قدس بریم بیرون بگذریم واقعاً. من بعضی اوقات می‌بینیم تعدادی از دوستان شعارهایی می‌دهند مثلاً به رئیس‌جمهور خودمان فحش می‌دهد. خوب این روزی که روزی خاص است و در چشم تمام جهان است. انتظاری که می‌رود خصوصاً از گروه‌های دانشجویی با توجه به اینکه شما نیز دانشجو هستید، از اول ماه رمضان و چند ماه قبل از آن بنشیند و قضیه فلسطین را زنده کنند و حتی بتوانند با دانشجویان کشورهای مختلف ارتباط بگیرند تا بتوانند حرکات مشترکی داشته باشند در روزهای منتهی به روز قدس و خود روز قدس

یک راه‌پیمایی روز قدس چقدر می‌تواند مؤثر باشد در آزادی فلسطین... بنده قبلاً هم گفتم ببینید نفس راه‌پیمایی روز قدس اتفاق بسیار خوبی است. اول انقلاب که ما سفارت اسرائیل را تعطیل کردیم و سفارت فلسطین را درست کردیم و یاسر عرفات آمد و از همین حرف‌ها. هنوز هم که هنوز است وقتی با گروه‌های فلسطینی صحبت می‌کنیم از این اتفاق به نیکی یاد می‌کنند. روز قدس هم یقیناً تأثیرگذار است؛ ولی مشکل ما این است که تعامل با روز قدرس شاید تعامل حداقلی شود. عرض کردم خدمتتان، اینکه ما در روز قدس جمع شویم و به خیابان برویم یک تعامل حداقلی است که خیلی اوقات مثلاً بعضی جاها شعار‌های فلسطین هم داده نمی‌شود فقط شعارهای داخلی داده می شود. این باید از قبل از ماه رمضان شروع شود و تلاش‌های گسترده‌ای شود؛ مخصوصاً در این سال‌ها که کروناست از ظرفیت فضای مجازی استفاده بشود که روز قدس به اصطلاح سیاسی رسانه‌ای ساعت صفر شود. ساعت صفر یعنی چی؟ زمانی که یک موشک می‌خواهند پرتاب کنند چقدر مهندسان و پژوهشگران مختلف تلاش می‌کنند. تا می‌رسند به آن روزی که شمارش معکوس می‌شود و ساعت صفر می‌شود و پرتاب اتفاق می‌افتد. روز قدس هم همین ساعت صفر است که باید قبل از آن کارهای زیادی شود. روز قدس به نظر حقیر تأثیر بسیار زیادی دارد ولی ما از آن استفاده حداقلی می‌کنیم که این هم برمی‌گردد کلاً به تعامل آن به قضیه فلسطین که شاید برمی‌گردد به مسئله اینکه هنوز خیلی از ما باور نکردیم فلسطین اولویت اصلی جهان اسلام است.

به نظر شما اختلافات به وجود آمده میان گروهی فلسطینی تا چه اندازه می تواند باعث اسیب ارمان فلسطین شود و این اختلافات را چطور ارزیابی می کنید؟

این اختلافاتی که شما بین فلسطینیان فرمودید این‌ها چیزهای جدیدی نیستند. حتی قبل از انقلاب اسلامی که فلسطینیان در اردن و لبنان حضور داشتند این اختلاف‌ها بود. و این اختلاف‌ها یک بحث آن وقتی بحث قدرت سیاسی پیش می‌آید طبیعی است. وقتی بحث منافع و تضاد و اشتراک منافع پیش می‌آید طبیعی است. بحث دیگر آن به اختلاف مبانی و این‌ها کشیده شود؛ مثلاً‌ قبل از ۴۰ یا ۵۰ سال پیش که جریان‌های فلسطینی در لبنان و اردن بودند (آن زمان که انقلاب اسلامی هم نشده بود) جریان‌های چپ بر فلسطین غالب بودند. اسلامگرایان هم بودند ولی خوب شخصیتی مثل ابوعمار بود که می‌توانست این‌ها را مدیریت کند و جمع کند. هرچند اینکه به گواه شهدا و تاریخ، همان زمان هم کسانی بودند که قصد توطئه علیه ابوعمار و یاسر عرفات داشتند. از کدام یاسر عرفات صحبت می‌کنیم؟ از یاسر عرفاتی که مبارز بود هنوز اهل سازش نشده بود.

بعدها هم که جریان جهاد تشکیل شد، جریان حماس تشکیل شد این اختلاف‌ها بود. الان ما این سه جریان اصلی و بزرگ که فتح و حماس و جهاد بشوند خوب مبانی‌شان با یکدیگر مختلف است. مبدأ فتح یک مبدأ سازشگرانه‌ای است. بودجه‌اش را از غرب می‌گیرد (ظاهراً مقداری هم از عربستان سعودی می‌گیرد)؛ اما مبتدا حماس و جهاد اسلامی از مبارزه است. این اختلاف‌ها هم خیلی مواقع از مبدأ پیش می‌آید خیلی وقت‌ها هم از اختلافات سیاسی پیش می‌آید. اینکه این اختلاف‌ها ضربه می‌زند. خوب بله... یعنی همیشه این اختلافات ضربه می‌زند و در مسیر مشکل ایجاد می‌کند. هرچند سرنوشت مسیر را جریان‌های سازشگری مثل فتح نیستند که معین می‌کنند. سرنوشت را جریان‌های مبارزی همچون حماس هستند که تا الان معین کردند و از این به بعد هم معین خواهند کرد.

وضعیت اسرائیل را چطور می بینید ؟

ببینید امروز جمهوری اسلامی در خارج از کشور (داخل را صحبت نمی‌کنم) در بهترین حالت خودش قرار دارد. ایران در عراق حضور دارد. حضور مؤثر هم دارد. در سوریه حضور دارد. در لبنان حضور دارد. در فلسطین حضور دارد و در یمن هم حضور دارد. به نوعی ما اسرائیل را محاصره کرده‌ایم و ما بیخ گوش کشور منافقی مثل عربستان هستیم. پس ما در بهترین حالت خودمان قرار داریم. از آن طرف اسرائیل روزگار چندان خوبی ندارد. در همین دو سال چهار انتخابات مجلس داشته‌اند؛ یعنی مدام مجلس تشکیل می‌شد به هم می‌ریخت و دوباره و نتانیاهو اعتراض می‌کرد... و این علاوه بر اعتراضاتی که داخل اسرائلیل می‌شود خصوصاً بعد از کرونا. شما دیدید همین چند وقت پیش یهودیان هریدی که جزء یهودیان اصولگرا (با خنده)‌ و تندروی اسرائیلی هستند مراسمی داشتند و پل ریخت و اینجور بساط‌ها. پس اگر ما با یک چشم تیزبین نگاه کنیم. فضای خارج از ایران را چه کشورهای دشمن ایران را چه وضعیت خودمان را این نما برای ما آشکارتر می شود که به تحلیل بهتری از شرایط می‌رسیم. به گمان حقیر، امروز شرایط جمهوری اسلامی در خارج از ایران به‌شدت خوب است و به‌شدت استثنایی است و برگ برنده دست ماست ولی از آن سو شرایط دشمن‌ها خیلی وقت‌ها شرایط خوبی نیست. در خیلی از نقاط شرایط خوبی نیست.

باتوجه به وضع آشفته ای که در سیاست خارجی کشور به وجود امد این وضع چه تاثیری در خارج برای ما به وجود آورده و آیا می تواند زمینه بحرانی بزرگ باشد؟

ببینید من قبول ندارم که سیاست خارجی ما اوضاع آشفته‌ای دارند. همین‌طور که رهبری هم فرمودند در تمام کشورها استراتژی و راهبرد اصلی سیاست خارجی در سطحی بالاتر از وزارت خارجه تعیین می‌شود. این به معنای این نیست که وزارت خارجه در تعیین آن هیچ نقشی ندارد. یقیناً وزارت خارجه نقش دارد؛ اما نقش منحصربه‌فرد و اصلی وزرات خارجه نقش اجرایی است. اینکه ما بگوییم وضعیت ما در خارج از کشور آشفته است،ما امروز وضعیت خوبی داریم در خارج از کشور و ما امروز داریم اسرائیل را محاصره می‌کنیم. اما خوب ما هر پدیده‌ای را نقاط مثبت و منفی و قوت و ضعف را ببینیم. ما متأسفانه بعد از بحران سوریه و کمک ما در سوریه، از نظر سیاسی و از نظر نظامی از نظر سطح دولت و حکومت وضعیت خوبی داریم. اما در ارتباط با مردم منطقه، من نمی‌گویم وضعیت بد است اما وضعیت ما وضعیت حتی نمی‌خواهم بگویم وضعیت چندان خوبی نیست... اما تهدید‌آمیز است. یعنی ما دچار تهدیدیم چرا؟‌ چون مردم منطقه بعد از در واقع ورود ما در جنگ سوریه نگاه بدی پیدا کردند. نگاه مردم منطقه آقای اصلی عزیز به صراحت به شما بگویم، نگاهی است که ما الان به عربستان در قضیه بحرین. ما نمی‌گوییم عربستان در قضیه بحرین ورود پیدا کرد و ورود غیرقانونی پیدا کرد و انقلاب مردم بحرین را به هم زد. همین نگاه را مردم منطقه دارند خصوصاً مردم سنی منطقه خصوصاً آن‌هایی که با ما هم‌پیمان نیستند نسبت به حضور ایران در سوریه... و لذا... حالا اینکه چرا این اتفاق افتاد یک دلیل عمده‌اش برمی‌گردد به ضعف رسانه‌ای ما. شما نگاه کنید آمریکا وقتی حمله می‌کند به عراق جنگ هیبریدی می‌کند؛ یعنی هم جنگ‌ رسانه‌ای می‌کند هم جنگ اقتصادی می‌کند هم جنگ نرم می‌کند و هم جنگ سخت می‌کند تا خوب مردم جهان، کشور خودش و مردم منطقه را قانع کند که من باید به عراق حمله کنم. ما مردم خودمان را نتوانستیم قانع کنیم که ما باید در سوریه حضور پیدا کنیم. چه برسد به مردم منطقه چه برسد به همپیمانان خودمان و چه برسه به مردم سوریه که خوب این یک اشتباهی بود که ما انجام داده‌ایم و متأسفانه قبول هم نمی‌خواهیم بکنیم که این اشتباه را انجام داده‌ایم که ما در حوزه جنگ رسانه‌ای و جنگ نرم در منطقه به‌شدت ضعیف عمل کردیم. من عمدهٔ دلیل این را این می‌دانم که کسانی که مسئولیت امور را به‌عهده گرفته‌اند افرادی هستند که بیشتر تخصصشان تخصص نظامی است و تخصص رسانه‌ای و فرهنگی ندارند و این را هم نمی‌خواهند قبول کنند که در این زمینه تخصص رسانه‌ای و فرهنگی ندارند و خوب کار نمی‌کنند و خب ما تبعات آن را متأسفانه داریم می‌بینیم. اگر ما هدفمان ایجاد تمدن اسلامی است که باید همه امت اسلامی در کنار همدیگر قرار بگیرند این راهش نیست. این راهی که ما قشر عظیمی از امت اسلامی را از دست بدهیم یقیناً ما را در رسیدن به هدفمان ناکام می‌گذارد.

صحبت که زیاد شده است و رهبری نکتهٔ آخر را فرمودند. من فقط چند نکته را بگویم. اول اینکه بچه حزب‌اللهی واقعاً باید به این بلوغ برسد که نقدپذیر باشد. ما همه پدیده‌های انسانی هستیم. تشکیلات تنظیماتی که ما داریم مؤسساتی که ما داریم همه پدیده‌های انسانی هستند و باید نقدپذیر باشیم؛ یعنی هیچ اشکالی ندارد اگر یکی امروز بیاید به سردار بزرگوار ما حاج قاسم سلیمانی نقد بکند؛ حتی اگر آقای ظریف باشد که خوب ظاهراً رفاقت دیرینه‌ای هم داشته‌اند با حاج قاسم سلیمانی. فکر نکنم هیچ کسی نافی این نکته باشد. خوب این هم کاملاً مشخص است که میدان و دیپلماسی با همدیگر حرکت می‌کنند و در کنار یکدیگر حرکت می‌کنند و خیلی وقت‌ها میدان کمک می‌کند دیپلماسی را پشتیبانی می‌کند باعث می‌شود که دیپلمات‌ها قوی‌تر و مطمئن‌تر بتوانند حرکت کنند. این را هرکس می‌تواند بفهمد. در واقع، چطور باشد کسی که ادعای استادی روابط بین‌الملل مثل آقای ظریف را دارد، من تعجب می‌کنم ایشون واقعاً نمی‌توانند بفهمند این را؟ یقیناً ایشون هم می‌توانند بفهمند.

اما نکته‌ای که می‌خواهم عرض کنم و به گمانم نکتهٔ مهمی است. قبل از آن این را بگویم درباره میدان و دیپلماسی که اوایل مذاکرات ایران و اوایل دوران آقای روحانی که مذاکرات ایران شروع شد با 5+1 و آمریکا می‌خواهم از نقش ایران به شما بگویم. ایران با آمریکا مذاکره کرد و خیلی از کشورهای مقاوم دیگر می‌گفتند که خوب حالا هم که ایران هم مذاکره است. ایران که دیگر اوج مقاوت بود و ایستادگی بود و رفت مذاکره کرد و ما متأسفانه دیدیم که بعد از آن برخی جریان‌های مقاومت هم به این سمت رفتند؛ ازجمله دیدار رائول کاستروی کوبایی با باراک اوباما. مقام معظم رهبری یک سخنرانی دارند. در آن سخنرانی می‌گویند که این‌ها، دشمنان ما، می‌خواهند که ما را به زانو دربیاورند. چرا می‌خواهند ما را به زانو دربیاورند؟ تا به باقی بگویند که دیدید این ایران که در رأس مقاومت بود تنازل کرد. شما که دیگر چیزی نیستید. لذا مقاومت ما مقاومتی است که رمزی است و نمادین (مقاومت به معنای این نیست که واقعی نیست. به معنای این که الگوست برای دیگران) لذا من همان موقع یادم است که ما بعد از مذاکرات که جو داشت به این سمت ما آزمایشات موشکی داشتیم که این آزمایش‌های موشکی توسط سپاه انجام شد که آن موقع بود همان موقع اصلاح طلبان و همان دوستانی که مذاکره می‌کردند اعتراض می کردند که این چه وقت آزمایش موشکی است. اتفاقاً آن زمان وقتش بود که نشان دهند ایران هنوز همان ایران انقلابی و مقاوم است.

نکته‌ای که به گمانم می‌رسد که در بحث آقای ظریف مهم است، حالا سوای این مباحثی که این یک بازی انتخاباتی بود یا نه ببینید ما کشورمان کشوری است که یک نوع مدل از نظام جدید تقریباً آورده است. نظامی که ریاست جمهوری است و تقریباً در سه قوه قضاییه، مجلس و ریاست جمهوری وجود دارد و در رأس این قوا رهبری وجود دارند. ما شاید یک مدل از این مدل را در بعضی از حکومت‌ها مثل کشور انگلستان و حتی در دوران مشروطه ببینیم؛ ولی حقیقت این است که این با آن شاید شکلش یکی بشود وگرنه از نظر مفهومی و ما هُوَ تفاوت زیادی دارد. مسئله اینجاست که خوب آقای ظریف اعتراض می‌کند به دخالت یک نهاد حکومتی مثل سپاه قدس در مسئلهٔ دیپلماسی. چند وقت پیش، آقای وحید جلیلی اعتراض می‌کند به دخالت بعضی از نهاد‌های انتخاباتی در بعضی از امور مثل انتخابات. چند وقت قبل‌تر آقای سرافراز، مدیر مستعفی تلویزیون، اعتراض می‌کند به دخالت بعضی از نهاد‌های انقلابی و بعضی از نهادهای زیر نظر دفتر رهبری در بعضی از امور مثل تلویزیون. احمدی‌نژاد اعتراض می‌کند به همین قضیه. امروز هم آقای ظریف. یعنی طیف‌های مختلف می‌آیند و اعتراض می‌کنند؛‌ کسانی که محافظه‌کار نیستند. من اصلاً درباره درست بودن یا غلط بودن این نکته حرف نمی‌زنم. نکته من سر این است که این یواش یواش ممکن است ما را به یک بحران حکمرانی بکشاند که ما یک سری تنظیمات و سازمان‌ها و تشکیلاتی داریم که این‌ها تشکیلات جمهوری و انتخاباتی هستند مثل ریاست جمهوری و بعضی از تشکیلات ما هستند که این‌ها به‌نوعی انتصابی هستند و زیر نظر رهبری هستند. این اختلاط نقش‌ها با همدیگر و این بازی‌گری سیاسی که این‌دوتا ایفا می‌کنند (این تشکیلات انتخابی و انتصابی ایفا می‌کنند)‌ تا الان چند بار مشکلاتی ایجاد کرده است. خوب من ترسم این است که اگر مدیریت نشود، فردا بحران سیاسی و بحران ساختاری ایجاد می‌کند؛ کما اینکه رهبری و امام تز آن‌ها بر این است که مردمی بودن و جمهوری بودن کشور حفظ شود؛ ولی ما متأسفانه داریم می‌بینیم که نهاد‌های حکومتی ما روز به روز دارند گسترده‌تر می‌شوند و بازیگری آن‌ها بیشتر می‌شود. یک عده هم قصد دارند از این قضیه چون حیاط خلوت آن‌ها متأسفانه می‌شود. حقیر فکر می‌کنم که یکی از مهم‌ترین مسائل درباره آقای ظریف این مسئله است که باید مدیریت شود و این زنگ خطر برای جمهوری اسلامی است. اتفاقی که افتاد و تا بیرون از مرزهای ایران به رسانه‌های دنیا رسید. این به گمان حقیر باید مدیریت بشود.

با تشکر از گفته ها و زمانی که برای مصاحبه اختصاص دادید آیا نکته دیگری هم هست بخواهید اضافه کنید؟

من نکتهٔ دیگری را ندارم؛ یعنی به اندازه ده مصاحبه مزاحم شما شدم. فقط یک نکته را بگویم که نکتهٔ خیلی مهمی است. ببینید چون داریم دربارهٔ فلسطین، روز قدس و فضای بین‌الملل صحبت می‌کنیم. رهبری عزیز ما مأموریت ما را مشخص کرده است. ما در آینده‌پژوهی و در برنامه‌ریزی یک مفهومی داریم به‌نام mission به انگلیسی که یعنی مأموریت. هر سازمانی و هر شخصی باید مأموریتش مشخص شود و بر اساس آن مأموریت فعالیت و بازیگری انجام دهد. مأموریت را معمولاً در سازمان‌ها leader مشخص می‌کند یعنی یک طبقهٔ بالاتری از manage و مدیریت. خوب ما و کشور ما لیدر دارد. رهبر ما مأموریت ما را در عرصهٔ بین‌الملل بعد از شهادت حاج قاسم مشخص کرده و آن انتقام سخت است و رهبری ما انتقام سخت را در سه سطح برای ما مشخص کردند. یکی انتقام ما از قاتلان شهید سلیمانی بود و تقسیم کردند به دو تا:‌ هم آن کسی که کشته و هم آن کسی که دستور داده. یعنی چه شخص ترامپ و چه شخصی که در واقع در آن هواپیما نشسته بوده و شلیک کرده. در سطح دوم آمدند و از شکست هیمنه آمریکا صحبت کردند و در بحث سوم آمدند و از اخراج آمریکا صحبت کردند و وقتی که این صحبت را رهبری کردند گفتند که مردم کشور ما و مردم منطقه. پس مأموریت ما مشخص است.

مردم منطقه یعنی ما. مردم در جمهوری اسلامی ایران باید با مردم منطقه هماهنگ باشند که برای انجام سه مأموریت: 1. شکست هیمنهٔ آمریکا؛ 2. اخراج آمریکا از منطقه و 3. انتقام از قاتلان شهید سلیمانی.

التماس دعا

دانلود شمارهٔ پانزدهم نشریه اسوه