ساکن صحن قدس
آخرین رج های امید
این روزا حالم خوش نیست به سختی قفسه سینه رو بالا و پایین میبرم حس میکنم ششام پنچر شدن
هوا اینجا سرده و منم اومدم تو سردترین اتاق خونه معروف به اتاق یخچال بیشتر شبیه انباریه یه فرش قرمز قدیمی روبه روم تکیه زده به دیوار ده لایه لحاف و تشک..
و مخزن جورابای رنگی خونواده کارگاه کاردستیای آبجی کوچیکه و لوازم طراحیش..
از بیرون انگار روز خوبی به نظر میاد ولی اینکه روز خوبه یا نه به حال قلبم بستگی داره
زمان زود میگذره خیلی زود..
سه ماه دیگه تا کنکور دارم باید مثل میگ میگ بخونم یکم استرسم گرفتهمیگذره مگه نه؟ سال کنکور ازون سالاس که همه مشکلات با هم میان برا همین حتی برای منی که همیشه دم از مقاومت میزنم گاهی سخت میشه
باید همه ی تلاشمو بکنم..
دوباره حالم خوب میشه دوباره با مبینا میرم مسافرت و کل خیابونا رو از بی پولی واسه اسنپ گرفتن پیاده گز میکیم دوباره سوتی میدییم و بی دغدغه طوری که انگار جواز خندیدن بی دلیل رو بهمون دادن میخندیم میریم تو جز آفتاب خون دماغ میکنم و با دست و صورت خونی تو کوچه ها پیاده روی میکنیم کف اتوبوس از فرط خستگی میخوابیم تو اتوبوس چای میخوریم و نصفش میریزه رو خودمون و میسوزیم دوباره ترانه میگم دوباره میخونم دوباره مینویسم دوباره شعر میگم شعرایی که غقط خودم عمق شونو میفهمم دوباره و هزارباره میخندم و نمیترسم از سورپرازایی ک دنیا داره
هی رفیق دنیا هرچقدرم میخواد برای ما از تو سک سک چیزای بدی بیاره بیرون ما کی خواستیم بشینیم و تماشا کنیم ما که همیشه ی خدا جنگییدیم ما همون مستقلای غرق در رنجیم که گریه میکنیم و آبنبات میزاریم تو دهنمون همونا که گریه و خندشون قاطیه همونا که عمیقن همونا که نمیترسن همونا که براشون مهم نیست با چی مواجه میشن تو آینده .. اونا در هر صورت میجنگن و پیروز میشن.
من آرزوهای بزرگی دارم بی محابا و بدون مرز آرزو میکنم اینکه تا حالا کارای اشتباهی کردم نمیتونه باعث بشه که نخوام خدا دوسم داشته باشه هوم؟ خدا بچه پرروهارو دوست داره..
مامان داره میره من تنها میشم وقتی تو خونه تنهام اوج خلافم اینه که میرم از بیرون لانچیکو سوسیسی میخرم و سوسیس خالی میخورم یه فیلم بزن بزن دان میکنم و دور از چشم مامان که دوست داره روحیه لطیفی داشته باشم میبینم
ولی الان باید تحلیل آزمون بکنم خیار رو سوسیس سبز میبینم و گاز میزنم.. خرچ خرچ صدا میده..
از منِ جوونه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
من اینجا ام تا بمونم
مطلبی دیگر از این انتشارات
گُمشده در ناکُجا آبادِ ذِهن...
مطلبی دیگر از این انتشارات
حال و احوال این روزام