کفاره شرابخوریهای بیحساب، هشیار در میانهمستان نشستن است.
نداشتهام، نداشتیام.

پیشنهاد موسیقی از چاوشی:
«برای تشنگی هام
یکم سراب بیار
که باز دوره کنم
خیال دیدنتو..»
فعل دوریست. متعلق به گذشته تلخ. مصدر غریب هقهق ناشی از گریه بسیار.
بهخاطر ندارم اخرین بار سر چهچیز اینچنین جوهر روحم به قمار شکستگی باخت و در خلوت خود تاحد مرگ گریستم. شاید جنونهای گاهوبیگاه، شاید با مرگ یک غنچه خشکیده رز، شاید با قد خمیدگی صنوبر کنج باغچه، شاید با سوز بیبرفِ نشدنها..
لبخندهایم سرد است. تبسمم نشان از آشفتگیست و پیش از آنکه آفتاب بالا بیاید، پوزخندی میزنم به کالبد بیجسم درون آیینه عاری از حقیقت. به گمانم حرمت الهه هفت آسمان را شکستن جایز نیست، اهانت است زیر طاق فلکالافلاک کمر راست کنم و رایحه نفسنفس زدنم آغشته باشد به تیرگی بیحد و مرز نفسانیام..
مقیاس بقا برای احتمالات روزمرهام، شبیهست به گرفتن دستانت در دستان سردم؛ همانقدر قابل اذعان که توهمیست از سلسله غیرممکنهای مدفون در خاک و هرگز واقف به واقعیت نشد.
کاش به خودم بیایم و باور کنم که هرگز زنده نخواهم شد و مورد خطابت قرار نخواهم گرفت، اگر خلاف این است، بیا و بگو به کدامین برهان خلف اثبات و به کدامین واژگان سرد، پاسخ اشکهایم را خواهی داد..؟!
لیکن.. دیشب به خوابم امدی. فریمی از پیام سردت، نگاه وحشیات..
به تمام مقدسات جهان قسم که تو برگشته بودی..! به کدامین میکده گویم این حقیقت سرابگونه را؟
نفرین بر هوشیاری..
و میانمان سکوتی جانسوز است همچنان باقی.
کنون عیان باشد که گویم از نداشتههایمی، صدر جدول افکار واماندهام و آسودگی نداشتهام..
لیکن اندکی دندان بر جگر گذار و بشنو از نقطه عطف این شرح پریشانی از سِیرِ نداشتهام تا تویی که مرا نداشتهای.. برای بار اول است که به رویت میآورم و با جسارتی بیسابقه جار میزنم که نداشتیام..
دیگر مردهاند همه تعلقات مربوط به خاطرات، قلم پر ذوق و رقصانم، چشمان چشمبه راه به پیامهایت، از خودبیخود شدنم، به وجد امدنم، با نهایت احساس خطاب کردنت، مشاجره های ختم به طنز پردازیام، شکستهشدن و هیچ نگفتن هایم، همه رفتهاند و مدت هاست که رخت عزا بر تن قلب بیگناهِ گناهکارم پوشانیدهام و با امضای خون نوشته ام، نداشتیام.
پ.ن. آشفته و نامنسجم شد.. نمیدونم چقدر میشد خوندش.
مطلبی دیگر از این انتشارات
حال و احوال این روزام
مطلبی دیگر از این انتشارات
اینجا کسی نیست
مطلبی دیگر از این انتشارات
آخرین رج های امید