گنجشک·۷ ساعت پیشنامه 1سلام حریر، دوباره از تهران برایت مینویسم، از بطنِ این هیولای دودی که دهان باز کرده تا ما را نه ببلعد، که بجود؛ آرام و ممتد. اینجا هوا غلیظ…
خودنویسدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ روز پیشاشتباهی که کاش کرده بودم!حسرت و آهی که کاش زمزمهای بود در گوش او...
آنه^^درنامـهای به تو که نمیخوانی·۷ روز پیشهزار و یک شب در کنار توروزی در میان همین کلمات، به آغوش تو بازخواهم گشت.
مائده ساداتدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۹ روز پیشبرای آقای جلالی🖤امیدوارم هیچ وقت نه کسی این خبر رو بشنوه نه کسی چنین خبری بده.برای آقای جلالی.جناب جلالی با اینکه ما هیچ شناختی از هم نداشتیم. اما خبر از د…
وحید سارانیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۹ روز پیشمن نیازم؛ رسیدنِ این نامه به تو بودبرای تو اگر که بخوانی
رضا محمودی·۱۱ روز پیشنامهای از بهشت!تحمل کردن این خونه بدون اون، سختترین کار دنیاست، حتی الان که فقط برای مدت کوتاهی برگشتم تا…
عسل صحاف قانعدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱۵ روز پیشسقوط...در انتهاي نامه برايش نوشت:( بين ما ديوار بلند ساختي، چون در اعماق وجودت ترس قوي تر از عشق بود... )آري ...اينگونه است كه انسان سقوط ميكند .…
Hope :)·۱۵ روز پیشمامان بزرگ سلام رساند و گفت متاسفهمعرفی این کتاب حاوی اسپویل اوایل کتابه که بخش خیلی زیادی از اون را شامل نمیشه:)