دانشجو؛ موذن کدام ماذنه؟


محمدصالح سپهری | دانشجوی ارشد سیاست‌گذاری علم و فناوری

آن چیزی که ویروس HIV را منحصر به فرد کرده است قدرت تخریب بالا یا کشندگی آن نیست، در واقع خود ویروس HIV که تقریبا اصلا کشنده نیست! اما چیزی که این ویروس را برای بدن خطرناک کرده است این است که سیستم ایمنی بدن که وظیفه مقابله با عوامل بیماری‌زا را بر عهده دارد هدف قرار می‌دهد. از این رو مبتلایان به ایدز ممکن است با یک ویروس سرماخوردگی ساده یا استنشاق یک باکتری ابتدایی موجود در هوا یا خاک از پا درآیند . حتی صحبت از بیماری‌های پیشرفته‌ای مثل کرونا و ابولا و غیره نیست...

حکایت کرونا و دانشگاه ما هم شاید خیلی بی‌شباهت به این ماجرا نباشد! کرونا البته بخش‌های بسیار زیادی از نظام آموزش عالی و به تبع، دانشگاه ما را دستخوش تغییر و تحول قرار داده است. از ساحت آموزشی، مانند دیجیتالی شدن فرایند‌های آموزش گرفته تا ساحت پژوهشی دانشگاه مثل آزمایشگاه‌ها و دیگر فعالیت‌های پژوهشی. از ساحت‌های اجتماعی و روانی گرفته تا ساحت‌های فرهنگی! که خب گاهی این تغییرات طیف‌های مختلفی از اعضای خانواده شریف را تحت تاثیر قرار داده‌اند و گاهی نیز اختصاص به قشر خاصی نداشته‌اند و کلیت ساختار دانشگاه را متاثر ساخته‌اند.

مثلا در زمینه‌ی آموزش، ناظر به طیف اساتید می‌توان به اتفاقاتی اشاره کرد که در برخی دانشکده‌ها، که از دیرباز به سن بالای اساتید و عدم تنوع در برنامه‌ریزی آموزشی خود مشهور بوده‌اند، افتاد. با ظهور بیماری کرونا و تعطیلی دانشگاه و پیگیری سیاست دانشگاه مبنی بر مجازی شدن کلاس‌ها، بسیاری از این اساتید که با «تغییر» اصلا میانه خوبی نداشتند و حتی شهرت‌شان به این بود که جزوه درسی یا سوالات امتحانی‌شان سال‌هاست که ثابت مانده است، نتوانستند خود را با روند تغییرات وفق دهند و ناگزیر شدند جای خود را به اساتید جوان‌تر بدهند. یا در سوی دانشجویی ماجرا، شاهد بودیم که در ترم تحصیلی گذشته در یکی از دروس عمومی دانشگاه، در امتحان اصلی درس، تقلب بیش از چند صد نفر محرز شد که نشان می‌دهد ناکارآمدی عمیقی بر سنت آموزشی و ارزیابی تحصیلی دانشگاه سایه انداخته است.


یکی از جدی‌ترین نقاطی که کرونا به شدت آن را تحت تاثیر خود قرار داده است، ساحت اجتماعی و فرهنگی دانشگاه است. علی‌رغم اهمیت بالای اتفاقاتی که در این بخش از منظومه دانشگاه افتاده است خیلی توسط بخش های دیگر دانشگاه و محافل اثرگذار دانشگاه نظیر اساتید، کادر مدیریتی دانشگاه، کارمندان و... جدی گرفته نشده است. شاید به دلیل اینکه دامنه‌ی این اتفاقات عموما فقط دانشجویان را تحت تاثیر قرار داده و خیلی برای بخش‌های دیگر دانشگاه ملموس نبوده یا موجب احساس خطر برای آن‌ها نمی‌شده است. ساحت اجتماعی که از آن صحبت می‌کنیم نیز عموما مسائل کمّی و قابل اندازه‌گیری نیستند که بتوان آن‌ها را به راحتی در قالب آمار درآورد یا گزارش‌گیری کرد و به سرعت به یک اعلام وضعیت دقیقی برسیم؛ مسائلی نظیر سلامت روحی دانشجویان، آرامش فکری آن‌ها و... تا مسائلی نظیر مشکلات معیشتی اعضای خانواده دانشگاه اعم از دانشجویان و کارمندان و اساتید و...

اما به هر حال، اتفاقاتی که در بدنه دانشگاه افتاده است، اگر در کنار یکدیگر و نه به صورت موردی دیده شوند؛ حاکی از ایجاد و تشدید یک بحران عمیق هستند. چه اینکه بسیاری از این اتفاقات عمومی و رسانه‌ای می‌شوند و بسیاری نیز هرگز از جمع بعضی محافل و جمع‌های محدود خارج نمی‌شوند. اتفاقاتی نظیر تلاش برای خودکشی، افسردگی، رو آوردن به مصرف دخانیات، مواد مخدر و مشروبات الکلی و... شاید از آشکارترین نشانه‌های بحرانی باشند که از آن صحبت می‌کنیم.


بسیاری از این اتفاقات و پدیده‌ها، پدیده‌های جدیدی نیستند و پیش از این هم در حاشیه‌ی متن اجتماعی فرهنگی دانشگاه وجود داشتند. یکی از مهم‌ترین سازوکارهایی که در طول این سالیان، در دانشگاه توسعه یافته بود و خواسته یا ناخواسته نقش بسیار مهمی در پیشگیری و کنترل این قبیل آسیب‌ها ایفا می‌کرد، گروه‌های دوستی و در حالت سازمان‌یافته‌تر آن، گروه‌های دانشجویی بودند. اعضای یک گروه دوستی به طور ویژه و فردبه‌فرد، حامی یکدیگر بودند و در مقابل مشکلاتی که برای هرکدام از اعضا پیش می‌آمد سعی می‌کردند راه حلی بیابند و در صدد حل آن باشند. اگر کسی احساس می‌کرد که برای دوستش مشکلی پیش آمده سعی می‌کرد در حد توانش برای حل آن مشکل به او کمک کند. خواه مشکل درسی باشد، یا مشکلات دیگر...

یا گروه‌های دانشجویی با برگزاری برنامه‌های مختلف بستر ساز تشکیل این گروه‌های دوستی می‌شدند و کمک می‌کردند دانشجویان راحت‌تر بتوانند دوستانی با علایق و روحیات شبیه خودشان پیدا کنند. ممکن است یک استاد به خبر تلاش ناموفق خودکشی یکی از دانشجویانش اهمیت چندانی ندهد و خیلی ساده از کنار آن بگذرد؛ اما دوستان آن دانشجو کسانی بودند که در این مواقع دور او را می‌گرفتند و سعی می‌کردند فضایی را فراهم کنند تا او از این مقطع حساس زندگی‌اش به سلامت و با کمترین خسارت عبور کند.

به عبارتی می‌توان اینطور تحلیل کرد که سازوکار فعالیت‌های جمع‌های دوستی و گروه‌های دانشجویی(نظیر کانون‌های فرهنگی، انجمن‌های علمی، تشکل‌های سیاسی و ...) به یک معنا، از بدنه دانشجویی می‌رویید و ثمرات مثبت آن نیز در خدمت رشد و تعالی همان بدنه دانشجویی قرار می‌گرفت.

تعطیلی دانشگاه باعث عدم امکان تشکیل حضوری جمع‌های مذکور شده است. اما علاوه بر آن، با مختل شدن نظام ارزیابی و سنت آموزشی دانشگاه که ماحصل آن نیز در قالب فشار آموزشی بی‌سابقه و انبوه تکالیف، پروژه‌ها و... پدیدار شده است، دست به دست یکدیگر داده‌اند تا همان بدنه دانشجویی که پیش از این، از او انتظار می‌رفت که برای حل بسیاری از مشکلات و چالش‌ها، کنش‌گری و نقش‌آفرینی داشته باشد نیز همه‌ی توان و انرژی‌اش صرف کلنجار رفتن با کوه تکالیف و رسیدن به ماراتن ددلاین‌ها بشود و مجالی برای اشتغال به سازندگی در ساحت اجتماعی دانشگاه نداشته باشد.

سیکل معیوبی که در آن مهم‌ترین بازوی مقابله با تهدیدات اجتماعی، به طور روش‌مند از صحنه مقابله حذف شده و جای خالی آن به شدت حس می‌شود.

آن چیزی که ویروس HIV را منحصر به فرد کرده است قدرت تخریب بالا یا کشندگی آن نیست، در واقع خود ویروس HIV که تقریبا اصلا کشنده نیست! چیزی که این ویروس را برای بدن خطرناک کرده است . این است که سیستم ایمنی بدن را...