ماموریتگرایی، سیاست پیشران علم و نوآوری در دوران مشکلات غیرقابلحل
اگر بگوییم همه چیز از پاندمی 2020 شروع شد، یا مهمترین نقطهی داستان بود، اشتباه بزرگی کردیم؛ اما گزاف نیست اگر بگوییم که این، نقطهی تاثیرگذاری بود که پیچیدگی مشکلات و ناتوانی بشریت از حل مسائل را بر سر سیاستگذاران و اندیشمندان غربی کوبید و سوالاتی که سالها محل سوال بود را مجددا مطرح کرد: چرا بشر فضاپیما دارد اما فقر و گرسنگی رو به کاهش نیست؟ چرا صنعت داروسازی ما را از سرطان نجات نمیدهد؟ با وجود اینکه چندین دهه است از تغییرات اقلیمی آگاه هستیم چرا نمیتوانیم آن را متوقف کنیم؟ البته این سوالات متناسب با دغدغههای اروپا ایجاد شده بود و معادلهای متناظری در دیگر مناطق دنیا خواهد داشت. اینجا بود که درها برای اجرایی شدن مدل جدیدی از سیاست نوآوری -ابتدا در اروپا- باز شد. ایدهی ابتدایی ماموریتگرایی، جمع کردن همهی توان فناوری، نوآوری، حاکمیت، بازار و جامعه، حول ایجاد تحول در یک یا چند مسئلهی اساسی مورد توافق در جامعه است. بنظر میرسد به یک کاتالیزگر برای تحول در مسائل مهم با کمک ابزارهای فناوری و نوآوری مورد نیاز است و این همان ماموریت است. در تمام قدمهای تعریف و اجرای این برنامه، مدل توسعهی فناوری فضایی پروژهی آپولو یک الگوی اولیهی ناقص اما الهام بخش برای نظریهپردازان این ایده بوده است؛ ناقص چون به یک موضوع غیراجتماعی پرداخته و سراغ مسئلهی همهگیر نرفته و الهامبخش چون ساختاری منسجم، ایدهای مشخص، عزمی محکم و خدشه ناپذیر و زمان و هدف دقیقی داشته که اجزای یک ماموریت خوب را میسازد.
در سال 1962 جان.اف.کندی به صراحت یک ماموریت عمومی برای ایالات متحده تعیین کرد:
" ما میخواهیم در این دهه به ماه برویم و اینها، نه به خاطر این است که کار آسانی است بلکه به این خاطر که کاری سخت است!"
و این سرآغاز یک دهه تلاش مستمر برای این امر بود. این بیانیه یک قمار سیاسی بود که تصویری محکم و رویابخش برای تودهها ایجاد کرد بود. تصویری که دهههای متوالی رویای کودکان را میساخت و همچنان میسازد. در چنین موقعیتی تمام شهروندان میتوانند موقعیت خود را نسبت با این ماموریت تعیین کنند.
از وجوه مختلف ماموریت گرایی میتوان به #معنابخشی به فعالیتها، #جهت_مندی تلاشها، ایجاد #توافق عمومی و #هماهنگی بسیار شدید جهت مراقبت از تلاش ها تا رسیدن به نتیجهی ملموس اشاره کرد.
مدل ماموریت گرایی چیست
ابتدا باید اشاره بشود که ماموریتگرایی از یک دغدغه برای تغییر در سطح جامعه برآمده است، به همین خاطر نظریه پردازان آن نگاههای عملگرایانه و منعطفی دارند. آنها مدل مطلوب خودشان را تعریف و تا حدودی در برنامهی #افقاروپا2030 اجرایی کردهاند اما مدلشان را فراتر از یک روش بلکه به عنوان یک نگرش میبینند و با این تعریف بسیاری از برنامههای ملی و بین المللی را ذیل تعریف خودشان گنجانده و ارزیابی میکنند.
به طور کلی یک ماموریت نوآورانهی مناسب باید شرایط زیر را داشته باشد:
الهام بخش، برجسته و مبتنی بر جامعه: مأموریت باید همزمان که متصل به مسائل روزانه مردم و جامعه است و بر دلهای عمده مردمان مؤثر واقع میشود، موقعیتهای جذابی برای نوآوریهای شگفتانگیز بسازد. در عین حال باید توجه شود که این اتصال به جامعه لزوماً به معنای محبوبیت نیست.
جهتمندی؛ هدفی با مهلت مشخص و قابل اندازهگیری: مأموریت باید در چارچوب مناسبی تعیین شده باشد. زمان مأموریت باید برای سرمایهگذاری کافی باشد و در عین حال هدف واضحی را در زمان مشخصی نشانه بگیرد، به طوری که دستیابی به اهداف مأموریت پس از پایان مهلت مأموریت قابل رد یا تأیید باشد. زمانبندی مأموریت نباید به قدری کوتاه باشد که اجازه شکلگیری روابط و ساخت شبکه را ندهد. اما درنهایت مأموریت محدود به زمان خواهد بود و برنامهی آن باید در مراحل مختلف مشخص گردد.
فعالیتهای پژوهشمحور یا نوآورانهی بلندپروازانه: مأموریتها ذاتاً همراه با ریسک خواهند بود و تعیین اهداف بلندپروازانه، عنصری است که به چالش کشیده شدن پژوهشگران را برای انجام پژوهشی که در غیر این حالت انجام نمیگردید ضمانت میکند. این بلندپروازی - که البته باید در لبهی واقع نگری باشد- مشروعیت ورود بخش عمومی و اجازه انجام پژوهشها و خلاقیتهایی را فراهم میکند که در حالت عادی با شکست مواجه میشدند. تعیین غیرواقعنگرانهی اهداف تکنیکی مانع پذیرش این مأموریت میشود و به صورت مشابه تعیین اهداف کوتهنگرانه نیز از میزان تلاشها و امیدها میکاهد.
نوآوری میانبخشی میانرشتهای و پربازیگر: مأموریت باید به گونهای تعریف شده باشد که موجب جنبوجوش در میان حوزههای دانشی و صنعتی مختلف (علوم انسانی، فنی و..) شود. بهره برداری و شریک کردن صنایع مختلف و بازیگرهای خصوصی، دولتی و عامالمنفعه از دیگر ویژگیهای لازم است. برای تشویق بازیگران بخش خصوصی به سرمایهگذاری لازم است که چالشهای مشخصی برای آنها تعیین شود که در حالت عادی مورد توجه قرار نمیگرفت. در فرایند مشخص شدن بازیگرها باید از تمرکز به یک صنعت خاص اجتناب شود. مثلاً برای مسئله سلامتی نه تنها صنعت دارو بلکه صنایع غذایی، هوش مصنوعی، حملونقل و دیگر صنایع نیز مؤثر هستند.
استقبال از چندین راه حل از پایین به بالا:مأموریت نباید به گونهای تعریف شده باشد که از یک مسیر به تنهایی قابل دسترسی باشد یا اینکه خود را به یک نوع فناوری محدود کند. این برنامه باید اجازهی سعی و خطا از مسیرهای مختلف را بدهد.

برای تعریف دقیقتر این مدل بهتر است اول آن را با مدلهای پیشین -که با برخی از آنها اشتراکات زیادی دارد- با اقتباس از مقالهی دکتر قاضینوری و همکاران مقایسه کنیم:

جمع بندی
ماموریتگرایی برای جامعهی ما مزایای متنوعی ارائه خواهد داد، ماموریتگرایی حول یک هدف بلندپروازانه و قابل لمس عمومی و اجتماعی ایجاد و مستحکم میشود و تمام منابع را حول آن طلب میکند و میتوان انتظار داشت اهداف زیر ذیل این اجتماع محقق شود:
1. ایجاد اراده، هدف و رویای عمومی
2. ایجاد همدلی عمومی
3. کنار زدن دعواهای شخصی و نهادی بر سر مالکیت پروژهها: به عبارتی میتواند با ایجاد ساختارها و پیوندهای جدید کمک کند ساختارهای قبلی مضر کم اهمیت بشود و ضمنا به همه سهم خواهد داد. روح عمومی بودن هدف و رقابت از اصول این برنامه است و نباید هیچ برنامهای به نام شخص یا نهادی ثبت شود.
4. امکان رشد فناوری در ایران را فراهم میکند: امکان توسعه فناوری در ایران بدون دخالت فعال دولت خیلی خیلی ضعیف است. تحت یک اقتصاد تحریمی چطور میتوان توقع داشت دولت صرفا با هموار کردن مسیر بتواند منتظر توسعهی فناوری باشد؟ جمعآوری منابع حول یک هدف تنها گزینهی ما است.
5. اهداف اصلی ماموریت تنها نتایج حاصل از آن نیستند. ایجاد فناوریها سرریز شده بحث بسیار مهمی است که میتواند خود را در دیگر زمینهها نشان دهد.
6. ماموریت راهی است برای غلبه به مشکلات دشوار که نیازمند بخشهای متنوع است و تک بخشی جلو نمیرود. این پدیده حتی در کشورهای توسعه یافته هم در دسترس نیست.
7. بیانیهی ماموریت شامل یک دستاورد قابل اندازهگیری و ارتباط گیری و زمان بندی است و همچنین مسئولیت آن کاملا مشخص است. چیزی که اگر نباشد باعث عدم مسئولیت پذیری میشود و کمک میکند که تلاشها تا نقطهی آخر به ثمر رسیدن آن پیگیری شود و از نیمه رها شدن آن جلوگیری شود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اونیورسیته!
مطلبی دیگر از این انتشارات
انسان زیر پای رقابت کمپانیها و دانشگاهها
مطلبی دیگر از این انتشارات
دانشجو؛ موذن کدام ماذنه؟