من به شما اعتماد نمیکنم!
امین بهجتی | کارشناسی مهندسی کامپیوتر
«همگی میدانیم روبرو شدن با دوراهیهای متعدد مشخصه بارز مسیرهای نه چندان هموار است. بسیاری از پیشنهادها یا طرحهایی که در این مدت در دانشگاه با آنها مواجه بودهایم، از جنس انتخاب مسیر در چنین دوراهیهایی هستند.»
دکتر رشتچیان – معاونت آموزشی دانشگاه
از آغاز تعطیلات ناگهانی دانشگاهها از ۴ اسفندماه سال ۹۸، نهاد دانشگاه همواره در معرض تصمیمگیریهای دشواری برای فضای آموزشی خود قرار گرفته است که دامنهی تأثیرگذاری گستردهای روی نسلهای دانشجویی و آیندهی دانشگاه داشته است. در شرایطی که دانشگاههای مختلف جهان با تشکیل ستاد ویژهی کرونا به بررسی سناریوهای مختلف گسترش بیماری و پایان آن میپرداختند و متناسب با آن برنامهی آموزشی خود را تدوین میکردند، دانشگاه شریف نیز بلافاصله ستادی برای مقابله با کرونا و مدیریت بحران تشکیل داد؛ این ستاد اقداماتی فوری برای تخلیهی خوابگاهها، تغییر شرایط اداری دانشگاه و پیشنهادهایی برای آموزش مجازی به اساتید ابلاغ کرد، اما با نبود پیشبینیهای مناسب و نگاههای بلندمدت، فضای آموزشی دانشگاه بسیار بیبرنامه پیش رفت. تصور برخی اینچنین بود که کلاسها بعد از نوروز حضوری میشوند و به آن زمان موکول شدند، برخی به ارسال ویدیو و اسلایدهای درسی پرداختند و برخی نیز از سامانهی کلاسهای مجازی دانشگاه که مبتنی بر اسکایروم بود، استفاده کردند.
آنچه فرای این تصمیمات بنظر میرسید، حس بیبرنامگی در دانشجویان و اساتید، و بلاتکلیفی دانشگاه نسبت به آیندهی کرونا بود؛ طوری که این مسئلهها اعم از حضوری بودن یا نبودن آزمونها، شیوهی ارزیابی درسی، و ... تا پایان ترم تحصیلی بهار ۹۹ ادامه داشت. با توجه به این شرایط، نامهی دانشجویان برای تبدیل نمرات به «رد-قبول» به صورت اختیاری، و کاهش کیفیت آموزشی دروس ارائهشده، دانشگاه تصمیم گرفت امکان تبدیل نمرهی یک درس به P و حذف یک درس پس از مشخص شدن نمرات نهایی را فراهم کند. این اقدام تا حدی فشار و اضطراب دانشجویان را کاهش داد، اما دانشگاه برای جلوگیری از تقلب دانشجویان، متن تعهدنامهای را در سامانه آموزش قرار داد تا دانشجویان همگی برای رعایت اخلاق علمی و عدم تقلب، عینا متن مطرح شده را دستنویس بنویسند و آن را امضا کرده و در سامانه بارگذاری کنند. در صورتی که کسی این تعهدنامه را عینا مطابق متن نمونهاش ارسال نمیکرد، نمیتوانست در آزمونهای پایانترم شرکت کند. این اقدام دانشگاه واکنشهای منفی گستردهای را در جامعهی دانشجویی به دنبال داشت و حتی بعضی اساتید علاوه بر این تعهد اجباری، خود نیز اقدام به گرفتن تعهدنامه از دانشجویان کردند! در حالی که کرونا فرصتی را برای گسترش تکنولوژیهای آموزشی و روشهای جدید آموزش مانند کلاس معکوس به وجود آورده بود، دانشگاه یک ترم تحصیلی خود را به صورت مجازی برگزار کرد و بدون توجه به اینکه نقش استاد و روشهای آموزش در فضای مجازی تغییر میکنند، صرفا آموزش حضوری اساتید در کلاسهای مجازی با بازدهی پایینتر تکرار شد.
هفتهی اول مهرماه سال ۹۹ و با گذشت بیش از یک هفته از ترم پاییز، خبری منتشر شد که دانشکده فیزیک از ۴۰۰ نفر از دانشجویانی که در ترم گذشته درس فیزیک ۲ را داشتهاند، تقلب گرفته است! این آمار رسمی که نشانگر تقلب حداقل ۴۰درصدی دانشجویان عمدتا ورودی بود، زنگ خطری برای اعتبار علمی دانشگاه و سیاستهای آموزشی آن بود که پرسشهای بسیاری را برمیانگیخت. آزمون پایانترم فیزیک۲ همیشه شامل ۶ سؤال بوده است و آن ترم بدون آنکه زمان آزمون زیاد شود، ۸ سؤاله شد و همچنین در آن آزمون بازگشت به عقب در سؤالات ممنوع بود. گویی دانشکدهی فیزیک تمام تلاشش را کرده بود تا دانشجویانش تقلب نکنند و در این راستا توجهی به اضطراب و فشاری که ایجاد کرد نداشت و با آنکه تقلب را سختتر کرده بود، انگیزههای تقلب بیشتر شده بود.
نگاهی که در این مواجهه با دانشجویان وجود داشت و ترم بعد نیز در درس معادلات دیفرانسیل امتداد پیدا کرد، این بود که گویا دانشجویان موجوداتی هستند که از هر فرصتی برای تقلب استفاده میکنند و باید تمام تلاشمان را برای جلوگیری از تقلب بکنیم. در این نگاه تمرکز روی این است که «دانشجویان نتوانند تقلب کنند»؛ اما دانشگاه به این فکر نمیکند که نگاهش را روی این مسئله معطوف کند که «دانشجویان نخواهند تقلب کنند»! این اقدام دانشگاه، که ابعاد گستردهای در پی داشت، و رویکرد بسیاری از اساتید در دروس تخصصی، عملا باعث افزایش بیاعتمادی، اضطراب، فشار و غیر انسانی شدن ارتباط اساتید و دانشجویان گردید.
تغییر سبک زندگی دانشجویان، افزایش اتفاقات غیرمنتظره اعمّ از ابتلا به کرونا و یا فوت نزدیکان، کاهش فضای ارتباطی مستقیم دانشجویان، و عدم حضور در دانشگاه جز کلاسهای مجازی، همگی عواملی هستند که شرایط روحی و روانی دانشجویان را تحتالشعاع قرار میدهند. این شرایط زمانی که با رویکرد غیر همدلانه و انسانمحورانهی دانشگاه ترکیب میشود، زمینهساز بروز چالشهای بسیاری در دانشجویان میشود که در مواردی به مصرف داروهای ضدافسردگی، تفکر به خودکشی، و ... نیز رسیده است! آنچه به نظر میرسد این است که دانشگاه برای حفظ اعتبار علمی و کیفیت آموزشی خود، دست به اقدامهایی زده است که با افزایش فشار و اضطراب دانشجویان، باعث شده است که اعتماد و همدلی متقابل در میان اساتید و دانشجویان کاهش پیدا کند و برخلاف اهداف اولیه که جلوگیری از تقلب بود، انگیزههای تقلب در دانشجویان بیشتر گردد. در شرایطی که تعامل مستقیم اساتید و دانشجویان کاهش پیدا کرده و کیفیت آموزشی نیز پیشرفت چندانی نداشته است، اقداماتی نظیر گرفتن تعهدنامه، برخوردهای غیرهمدلانه، و یا آزمونهای سخت و با زمان کم، فضای بیاعتمادی بیشتری را نیز القا میکند و این بیاعتمادی، از عواملیست که انگیزهی دانشجویان به پایبندی به تعهدها را کاهش میدهد.
یکی دیگر از عوامل پرتکرار افزایندهی انگیزهی تقلب، تصمیم ممنوعیت بازگشت به عقب در آزمونها است که اضطراب بسیاری در دانشجویان، به ویژه دانشجویانی که نتوانستهاند روی کلیهی مباحث آزمون تسلط پیدا کنند، ایجاد میکند و چینش تصادفی سؤالها برای دانشجویان، حس وجود شرایط ناعادلانهای را به آنها القا میکند. مورد پرتکرار دیگر، ممنوعیت استفاده از جزوات و اسلایدها در حین آزمون است. شکستن این مورد بسیار راحت است و تلقی عمومی این است که همهی دانشجویان از این مورد عدول میکنند و فشار آن به دانشجویانی وارد میشود که میخواهند به تعهد خود پایبند باشند. این ممنوعیت در چنین شرایطی عملا فشار بیشتری به دانشجویان متعهد وارد میسازد و نتیجه را برای آنها نابرابر میسازد و موارد بسیاری رخ دادهاست که انگیزهی تقلب را برای دانشجویان پایبند به اصول اخلاقی نیز افزایش دادهاست. با توجه به این موارد، فشار و اضطراب روی دانشجویان متعهد بیشتر است و نهایتا احساس متضرر بودن نیز در آنها رخ میدهد. برای همین، شاهد تغییر رویکرد دانشجویان زیادی نسبت به قوانین آزمونها بودهایم و زمانی که قبح پایبندی به قوانین شکسته شود، حرکت به سمت تقلبهای جمعی و حرفهایتر بیشتر هم میشود و بازسازی اخلاق علمی در دانشجویان را سختتر از گذشته میسازد.
بنظر میرسد که نهاد دانشگاه، نه تنها در نگاههای خود به آموزش و تغییر نقش استاد و شیوهی ارزیابی تغییری ایجاد نکرده است، که حتی در مواجههی خود با دانشجویان نیز، اقدامی برای جلب اعتماد متقابل و افزایش همدلی شکل نداده و بالعکس، رویکردی غیر انسانی و صرفا مقرراتی را پیش برده است؛ در صورتی که بالا رفتن تعامل با دانشجویان، مثل پیام ویدیویی مسئولین دانشگاه، جلسات پرسش و پاسخ، و برنامههایی برای افزایش تعاملات با اساتید، تغییر نگاه به ارزیابی، تغییر شیوهی ادارهی کلاسها و ... همه میتوانستند همبستگی جامعهی دانشجویی در گذار از این بحران را بیشتر کرده و کیفیت علمی دانشگاه را بالا ببرند. کرونا میتوانست فرصتی باشد تا دانشگاه در نگاهها و رویهی خود تحولی مثبت ایجاد کند اما گویا دانشگاه توجهی به سر و کار داشتنش با «انسان» نمیکند و مسائل پیشینیای نظیر اعتماد، همدلی، فشار و تعامل برایش معنا ندارند و حال که در ارزیابی دروس سرویس خود به چالش خوردهاست، صرفا منتظر پایان کرونا برای برطرف شدن مشکلات به وجود آمدهاست؛ در صورتی که این عدم توجه به مسائل ریشهای از پیش وجود داشته و صرفا در دوران همهگیری کرونا، شدت پیدا کرده است.
پیام ابتدایی این یادداشت بخشی از پیام دکتر رشتچیان، معاونت آموزشی دانشگاه، پیش از شروع امتحانات نیمسال پاییز و زمستان ۹۹ است. ایشان در ادامه میفرمایند:
«با اعتقاد به این حقیقت که انتخاب هوشمندانهی مسیر مناسب در دوراهیها وجه تمایز سازمانهای موفق است، در انتخاب ناگزیر بین دوراهیها در مسیر طی شده از ابتدای شیوع بیماری همواره تلاش کردهایم با تکیه بر خرد جمعی و بررسی تمام جوانب، مسیری را برگزینیم که در یک افق دوردست باعث ارتقاء دانشگاه و بالتبع منتفع شدن دانشجویان و دانشآموختگان آن در دراز مدت شود.»
مطلبی دیگر از این انتشارات
بیایید دانشگاه آمریکایی را بهتر بشناسیم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
اونیورسیته!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دانشجو؛ موذن کدام ماذنه؟