سلام تابستان!

سلام!!

الان که این رو می‌نویسم سی و یکم خرداده و تقریبا یک هفته از تموم شدن آزمون های پایان ترم و یک هفته از آخرین جلسه ی آموزشی نهمی ها (که من هم توی اون جلسه بودم) میگذره .

امروز ، آخرین روز حضور نهم ها توی باشگاه بود و یه آزمون پایانی و سه ساعته داشتن. بعد از این وارد تعطیلات میشن و بعدش هم دیگه دهمی هستن .
از این حقیر هم دعوت شده بود که به عنوان مراقب ( مثلا :))))) ) برم سر جلسه‌شون .
در نتیجه این آخرین حضور من توی باشگاه در پایه ی هشتم هم بود .

یه نکته ی جالبی هم فهمدیدم ! اونم اینکه من بین هشتم ها ، رکورد دار بیشترین حضور توی باشگاهم!!!
از تابستون سال هشتم من به عنوان داوطلب کامپیوتر و نجوم رفتم نشستم سر کلاس های خیلی خیلی کمی که برای علاقمندان هشتمی بود . بعدم که مهر شد و همه المپیاد عمومی ( المپیاد عمومی اولین دوره ایه که هر المپیادی اینجا شرکت میکنه و شامل ترکیبیات و شیمی مقدماتی میشه ) داشتن من و چند نفر دیگه جلو تر از بقیه کامپیوتری بودیم که من توی اون دوره هم باز توی کلاس های نجوم که جمعه های سوم هر ماه بود شرکت داشتم .
بعدم که دیگه روال عادی بود تا عید که دوباره من توی اردوی مطالعاتی دهم ها و یازدهم ها بودم .
آخرش هم که همین کلاس های خرداد نهمیا بود .

این مدت اتفاقات جالبی افتاد ، یکیش اینکه رتبه ی یکِ پایه ی نهم قبول کرد در طول تابستون با من و اون یکی رفیقمون کلاس داشته باشه ؛ یکی دیگه هم اینه که از شر معلم ریاضی مدرسه خلاص شدم!!! این معلم ریاضیِ ما ، بدجور با من به مشکل خورده بود این اواخر . البته از اول سال مشکله بود ؛ این اواخر بدتر شده بود . جریان این اختلاف بین من و معلم ریاضی رو هم احتمالا توی پست بعدی میگم (شاید برای کسی آموزنده بود!!) . خلاصه که نمره ی کامل رو به معنی واقعی کلمه از دستش کشیدم بیرون و خب به لطف خدا معدلمون هم کامل شد :)

دو تا موضوع بامزه ی دیگه هم وجود داره :)
اولی : برای اینکه بریم سرکلاس نهم ها ، یکی از اساتید که مسئولیت مدیریت نهم ها ( و شاید بقیه! ) رو به عهده داشت رو باید راضی میکردیم که اجازه بده و ایشون اولش اجازه نمی‌داد و میگفت کلاسا سطحشون بالاست و براتون مفید واقع نمیشه ... ایده ی ما هم این بود که مثلا ما المپیادی هستیم!! موانع واقعیت ندارن و ساخته ی ذهنمون هستن!! و تمام حرفای مشاور محترم 😁 . در نتیجه دوباره تلاش کردیم و این بار استاد راضی شد و ما هم خوشحال و رفتیم سر کلاس .
و من الان میتونم با افتخار و اعتماد به نفس بگم همین مطالب که انتظار میرفت نتونیم از پسش بربیایم ، جوری از پسشون بر اومدیم که حتی الان میتونیم سوال های اون مباحث رو هم حل کنیم.( میدونید این خیلی حس خوبی داره ) .
دومی: دارم ریاضی درس میدم(!) به یکی از دوستان و اینم به نظرم بامزه بود . فعلا داریم یه مقداری جبر پایه کار میکنیم که سطحش بیاد بالا بعد میریم سراغ گراف و ترکیبیات ( چون این دوست مذکور برنامه نویسه و خودش هم علاقه داشت به این مسائل هم نیاز ) .

توی نجوم هشتم هم از موج و نوسان رد شدیم یکم رفتیم تو اپتیک بعد اومدیم بیرون رفتیم توی تابش و شدت و غیره . توی نهم هم مدتی که بودیم نجوم(هندسه)کروی بود و قدر و تلسکوپ و اخترسنجی(فاصله سنجی ستاره ) و توی بخش ریاضیات تابع معکوس . توی مطالعات آزاد و کلاسی که با رتبه ی یک نجوم داریم هم رسیدیم به بحث شیرین تابش جسم سیاه .

خلاصه که فعلا اینطوریاس :)
خیلی حرف زدم ممنون که خوندید :)

روز و روزگار بر شما خوش!!!

با اینکه بامزه بود به نظرم دقیقا همین فیزیکه که نجوم رو خاص و زیبا میکنه
با اینکه بامزه بود به نظرم دقیقا همین فیزیکه که نجوم رو خاص و زیبا میکنه