محلولی سیر شده

قبل از خواندن به این نکات توجه کنید :

۱. پیوند هیدروژنی قوی ترین نیروی بین مولکولی در مواردی است که در مولکول انها اتم هیدروژن به یکی از اتم های F,O,N با پیوند اشتراکی متصل است.

۲. شیمی دان ها بیشترین مقدار از یک حل شونده را که در ۱۰۰ گرم حلال و دمای معین حل می شود انحلال پذیری آن ماده می گویند.

۳. اتم با بار مثبت کاتیون گفته می شود.

۴. اتم با بار منفی آنیون گفته می شود.


شاید باید همانطور که از حفظ کردن جدول تناوبی دست کشیده ام از خیال داشتن زندگی خوب و بی نقص هم دست بکشم

شاید دلیل اینکه هنوز آگاه نیستم چگونه زندگی کنم این است که در کشیدن ساختار لوویس مشکل دارم

شاید دلیل اینکه نمیتوانم در زندگی آدم درستی را برای معاشرت انتخاب کنم این است که هنوز در تشخیص دادن مولکول های قطبی و غیر قطبی ناتوان هستم

شاید دلیل اینکه نمیتوانم با آدمها مدت زیادی در ارتباط باشم این است که یکی از عناصر F,O,N را دارا نیستم که با آنان پیوند هیدروژنی برقرار کنم

میدانم بیشتر مشکلاتی که برایم پیش می اید به این دلیل است که هنوز در موازنه کردن به تسلط کافی نرسیده ام

بسیار سعی کرده ام انحلال پذیری بالایی داشته باشم اما گاهی اوقات به خود می آیی و میبینی که دیگر نمیتوانی این وضع پیش آمده را تاب بیاوری می خواهی در همین لحظه جا بزنی و همه چیز را به اتمام برسانی

خیلی وقت است که دیگر تبدیل شده ام به یک محلول سیرشده

احساسات ته نشین شده ی زیادی درونم ته نشین شده که از جانم تغذیه می کنند و مرا هر روز بیشتر از روز قبل از پای در می آورند و توانایی قدم گذاشتن در مسیر جدید را از من گرفته اند. می گیرند. خواهند گرفت.

بعضی از روزها تبدیل به آنیون می شوم دست خود من نیست فقط کافی است یک کاتیون به نزدم بیاید آن موقع است که حالم دگرگون می شود انگار هیچوقت منفی نبوده ام

همانطور که از روی تغییر رنگ شعله می توانیم به وجود عنصر فلزی پی ببریم

از روی تغییر رفتار آدمهای اطرافمان می توانیم به این پی ببریم که در این برهه زمانی نیاز به چه چیزی دارند گاهی اوقات تنها چیزی که می خواهند آغوش است

آغوشی که به آنها یادآوری کند هر چه که شد نباید نسبت به خود احساس بدی داشته باشند

دیواره گیاهان روزنه هایی بسیار ریز دارد و به گونه ای هستند که فقط اجازه گذر به برخی از ذره ها و مولکول های کوچک مانند آب و یون ها را می دهند و از گذر مولکول های درشت تر جلوگیری می کنند

حال که با دقت به این روزنه ها می نگرم میبینم چقدرخوب میشد اگر این روزنه ها بر روی ذهن انسان جای داشت دیگر نیاز نبود فکر خود را درگیر چیزهای به درد نخور و خزعبل می کردم

اگر دارای این روزنه ها بودم شاید می توانستم بیشتر شب ها را در آرامش به خواب بروم نیازی نبود تا طلوع آفتاب به دیوار خیره شوم و بیندیشم به اینکه کجای کار را اشتباه کرده ام که باید اینگونه تاوان پس بدهم