پراکنده نویسی.3

سلام علیکم

امروز خیلی دوست دارم پراکنده نویسی کنم پس شروع میکنم




  1. عصی معروف در حال رفتن به تهرانه و خب نشد عصی داماد آیندمون بشه:) من و مخصوصا لی لی خیلی امید داشتیم به عصی و خب نشد اما امروز کل ناراحتی هارو باید فراموش کنم

۲.خب اگه یه کم پست های منو مطالعه کرده باشین میدونین که امروز چرا باید ناراحتی هارو فراموش کنم بله چون امروز(1403.6.1)تولد ۱۴سالگی منه و باید خوشحال باشم و شادی کنم

عکسی که خودم درست کردم:)))
عکسی که خودم درست کردم:)))

امروز غم نداریم غصه نداریم ناراحتی نداریم فقط جشن و شادی داریممممم همین و بس😁😁 یکی از اتافاقاتی که نزدیک تولدم برام افتاد این بود که با "ویرگول" آشنا شدم سایتی که آدمای خیلی خوبی توش هستن و اینکه از دوست هایی که خارج از مجازی هستن (که من ندارم)هم واقعی تر هستن سن قشنگی هستش و فکر کنم بهترین هارو تجربه کنم امسال



۳.من وقتی تابستون شروع شد همون اوایل تیر ثبت نام کردم کلاس شنا اما خواهرم از اول تابستون تا الان هیچ کلاسی ثبت نام نکرده و تنها سرگرمیش گشتن با دوستاش بوده یا حتی تلفنی حرف زدن

دوستاییش که من میشناسم عبارتند از(لی لی سپهر زاده_ مریم آسمان _الناز آفاق(کسی که هم هم اسم خواهرمه هم صمیمی ترین دوستش هم همیشه بغل دستیش تو کلاس)_ ستاره بهرامی_ ملینا نژادی_ اسما اردبیلیان_ آیلین پیروز_ ماه طبیعت دوست_ پارلا آیینه_ سایه مردانی) لی لی رو که می شناسید تازه وارد این اکیپ شده اما آیلین رشته تجربی هستش و من که بین تجربی و بازیگری موندم بهش گفتم تجربی چجور رشته ایه گفتش که باید فقط به رشته های پیراپزشکی علاقه داشته باشی که وارد این رشته بشی

من واقعا نمیدونم این رشته رو دوست دارم یا نه؟




به هر حال ممنون که خوندید:)