ناگفته‌های اتاق مشاوره: «سن و ازدواج»

به علت مشکل سایت ویرگول، برای شنیدن پادکست متن، روی لینک تلگرام زیر بزنید:

https://t.me/payam_hamdeli/57

ازدواج یک اتفاق نیست؛ بلکه یک فرایند است. فرایندی بلندمدت که به تلاش و ممارست زیادی نیاز دارد. باور عموم بر این است که در ازدواج، سن دختر باید کوچک‌تر از سن پسر باشد؛ چون در غیر این صورت با مشکلاتی مواجه می‌شوند. باور دیگر که رایج است، کم‌سن‌وسال نبودن هر دو نفر است؛ یعنی هم دختر و هم پسر به سن تقویمی مناسبی رسیده باشند. اما جالب‌توجه است که موضوعات مهم‌تری همچون انواع بلوغ‌ها در ازدواج، مانند بلوغ روانی، مالی، اعتقادی، جنسی و... به باور عمومی تبدیل نمی‌شوند و سطح تفکر ازدواجی، غالباً در همین موارد متوقف می‌شود؛ سن تقویمی مناسب. سن بی‌تأثیر نیست؛ اما همه چیز هم نیست. ماجرای زیر را با هم بخوانیم که تجربه مشاوره پیش از ازدواج زوج‌درمانگری با چندین سال سابقه است.

«دختر و پسری برای بررسی‌های پیش از ازدواج به من مراجعه کردند. طبق روال همیشگی، شروع به پرسیدن سؤالاتی از جمله: سن، تاریخچه خانوادگی، شغل طرفین، دلایل ازدواج و... کردم تا برایم روشن شود با چه افرادی و با چه سطح تفکری صحبت می‌کنم. زوجی کم‌سن‌وسال و بسیار پایبند به ازدواج. ابتدا از ذهنم گذشت که سنِ کمی دارند و برای ازدواج، مناسب نیستند؛ اما فرصت دادم تا جلسات خود را طی کنند و البته با وجود سن کم، مراجعه به روان‌شناس را نشانه مثبتی از سوی این دو نفر دیدم که انجامش داده بودند. هر دو مشغول به کار بودند و تصمیم داشتند تا دیپلم ادامه تحصیل بدهند و سپس درس را رها کنند و به شغل خود، رسمیت بیشتری ببخشند. هرچه لازم بود را بررسی کرده و می‌کنم و مهارت‌های زندگی را به آن‌ها آموزش می‌دهم. تست‌هایی همچون mbti را نیز گرفته و جلسات فردی هم طی می‌کنیم تا هم خودشان را بهتر بشناسند هم طرف مقابل را. تصمیم به ازدواج در سن کم، تصمیمی پر خطر است و ما سعی کردیم با بررسی دقیق و آموزش‌های لازم، میزان این خطر را کاهش داده و در تصمیم‌گیری نهایی، تأثیری مثبت داشته باشیم. آنچه در فرایند مشاوره این زوج متوجه شدم، عدم مهارت گفت‌وگو و حل مسئله در رابطه‌شان بود؛ پس از اهمیت این دو مهارت برایشان گفتم و آن‌ها را با خود و سپس با هم همراه کردم تا مسیر مهارت‌آموزی را به‌درستی طی کنند.

من به‌عنوان مشاور پیش از ازدواج و زوج درمانگر، افراد زیادی را دیده‌ام که با وجود سن زیاد، حتی اندکی هم برای ازدواج و رابطه مناسب نبودند و کسانی را هم دیده‌ام که با وجود سن کم، آماده و پذیرای رابطه‌ای بلندمدت همچون ازدواج بودند». سن مهم است؛ اما اهمیت ملاک‌های دیگر را نیز نباید دست‌کم گرفت. زندگی با فردی پارانوئید که سی و چند سال دارد به همان اندازه سخت است که زندگی با یک فرد کم سن و بدون اختلال و ناآشنا با مهارت‌های زندگی. پس نمی‌توان فقط با نسخه سن، همه را راهیِ ازدواج کرد یا از ازدواج دور ساخت. ما آدم‌ها عادت کرده‌ایم تا با آنچه نُقل دهان دیگران است زندگی خود را بنا کنیم و خارج‌شدن از این دایره‌ی امن، برایمان دشوار است. اما بهتر است بدانیم که زندگی واقعی، گاهی همان ناگفته‌های اتاق مشاوره و درمان است که کمتر کسی از آنها سخن می‌گوید.

نویسنده: نرجس پوریاوی، کارشناسی روان‌شناسی