اقتصاد سالم در مقابل اقتصاد کلاه بردارها در بازار ارز-رمز ها
مفروضات این متن:
- اجازه بدهید در ادامه بجای استفاده از کلمه پانزی که تاریخچه و تعابیر مشخص خود را دارد از کلمه کلاه برداری استفاده کنیم.
- به دلیل گستردگی تکنولوژی ارز-رمز ها تنظیم بازار آن توسط دولت ها بسیار پیچیده میباشد. برای مثال نیاز به هماهنگی بین وزارت ارتباطات، وزارت اقتصاد، سازمان بورس، بانک مرکزی، قوه قضاییه، پلیس و ارگان های دیگر میباشد و از آنجا که سطوح فنی این ارگانها متفاوت است و هرکدام استقلال و دغدغه های خود را در برخورد با این پدیده جدید دارند زمان زیادی صرف هماهنگی بین قوا و ارگان ها خواهد شد، به همین دلیل فعالان این حوزه احساس مسئولیت دارند تا با رخ داد های شوم جدید در حوزه ارز-رمز ها مقابله کنند و مهمترین ابزار آن آگاهی رسانی به جامعه میباشد.
اقتصاد یک ابزار است که میتواند جهت نیل به اهداف متعالی (شایسته) ویا اهداف مخرب (ناشایست) از آن بهره جست. اقتصاد وقتی شایسته است که مشوق یک رفتار با ارزش اقتصادی باشد و زمانی مخرب است که جهت تقلب، کلاهبرداری ویا سرقت استفاده بشود.
اقتصاد به عنوان یک ابزار و علم بیطرف است و انسانها از آن در جهت خیر و شر بهره میبرند. همانگونه که تکنولوژی مورد استفاده خیر و شر قرار میگیرد.
اقتصاد بر سه پایه استوار است:
1- عرضه
2- تقاضا
3- هزینه فرصت، که تبدیل به رفتار افراد میشود.
اقتصادکلاهبرداری نیز بر سه پایه استوار است:
1- عرضه
2- تقاضا
3- چرخه بیثمر و بیهوده، با دستاوردهای کوتاه مدت و بدون نتایج بلند مدت. عمدتا ترکیب شده با حس ترس عقب افتادن از سود های کلان یا FOMO.
استدلال بسیاری از مخاطبان ارز-رمزها در مواجهه با اقتصاد های مخرب و کلاهبرداری این امر است که با ریسک بیشتر سود بیشتر کسب خواهد شد با این پیش فرض که در زمان مناسب با تبدیل ارز-رمز مورد نظر به ارز-رمز جایگزین از این موهبت بهره برداری خواهند کرد.
در این حین مراقب چیزی باشید که آقای نیک زابو (مبتکر قراردادهای هوشمند و تقریبا یعنی تمام توکن هایی که در بازار موجود هستند!) کلاهبرداری پاسکال می نامد: حرکات یا سیستم های اعتقادی (همان توکن ها و کوین های امروزه) که از شما میخواهند به نتایج بسیار نامحتمل امیدوار باشید یا نگران نتایج بسیار غیرمحتملی باشید که میتواند پیامدهای مثبت یا منفی بسیار بزرگی داشته باشد. برای مثال اگر شانس 1 در 1000 باشد تا بتوانیم 1 میلیارد دلار برنده شویم، و ما نسبت به ریسک و زمان خنثی باشیم، باید تا حدود 1 میلیون دلار برای به دست این موهبت تلاش کنیم! لازم به ذکر است این نام از شرطبندی با پاداش بینهایت آقای پاسکال گرفته شده است.
عموما اقتصادهای کلاهبرداری تلاش میکنند بحران نقدینگی سمت فروش یا sell-side liquidity crisis ایجاد کنند. معنی بحران نقدینگی سمت فروش چیست؟ منظور از سمت فروش همان سمت تامین کننده و عرضه یک توکن میباشد. بحران نقدینگی نیز به معنی کمبود تعداد توکن برای فروش میباشد.
از این ایده در ساخت انواع توکن های Deflationary مانند Safemoon، Wojak و FEG استفاده شده است و همیشه بدانید که قسمتی از منطق کلاهبرداران سازنده این توکن ها بیان نمیشود. به این شکل مدیران این توکن ها به دنبال شرایط مناسب برای تخلیه وثیقه های خریداران میباشند و تقریبا تمام مشارکت کننده ها ابزاری جهت تغذیه مدیران کلاهبردار خواهند شد.
به طور کلی، زمانی یک توکن پانزی یا مدیر آن یک کلاهبردار بی شرم است که تعداد محدودی از آن توکن در بازارهای ثانویه (صرافی ها) پامپ و دامپ بشوند بدون آنکه توکن مورد نظر درشبکه خود ارزشی ایجاد کرده باشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
شب های سیاه در Pancakeswap
مطلبی دیگر از این انتشارات
روشی برای جلوگیری از راگ پول (Rug Pull) ها!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کشیدن فرش یا Rug Pull ابزار خفت گیری نرم در دنیای کریپتو