دوران کودکی چه داستان‌هایی می‌خواندید؟

داشتم اخبار را بالا پایین می‌کردم که متوجه شدم امروز ۱۸ تیر روز ملی ادبیات کودک و نوجوان است. پرت شدم تو تونل زمان و رفتم به دوران کودکی. کتاب‌های داستان رنگ‌ و وارنگ که تخیل دوران کودکی‌ام را می‌ساخت.

کتاب حسنی نگو یه دسته گل
کتاب حسنی نگو یه دسته گل

حسنی‌ای که نه فلفلی نه قلقلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهاش رفیق نبود و تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه! که هنوز که هنوزه با گفتن عبارت «موی بلند...» باقی عبارت توی ذهنم شکل می‌بنده.

کتاب لباس جدید پادشاه
کتاب لباس جدید پادشاه

حتی الان هم از حقه‌ی این کتاب استفاده می‌کنیم! «ما خوبیم و اگر تو این را نمی‌فهمی مشکل از توست!»

شنل قرمزی
شنل قرمزی

وقتی می‌بینم رنگ لباسی قرمزه، تو ناخودآگاهم منتظرم اتفاق ناگواری مثل حمله‌ی گرگ رخ بده!

گنجشگک اشی مشی
گنجشگک اشی مشی

توی فصل سرما هربار گنجشکی را می‌بینم زیر لب شعر این کتاب را زمزمه می‌کنم.

پینوکیو
پینوکیو

ماجرای کاشت اسکناس و رشد درخت پول در حال حاضر هم به روش‌های گوناگون حقه‌بازی بانک‌ها در جریانه!

جک و لوبیای سحرآمیز
جک و لوبیای سحرآمیز

اطرافمون همچنان بعضی افراد را می‌بینیم که منتظر تخم طلا هستند!

جوجه اردک زشت
جوجه اردک زشت

اغلب ما فردی را سراغ داریم که در کودکی مطرود بوده و در بزرگسالی درخشیده!

شنگول و منگول و حبه‌ی انگور
شنگول و منگول و حبه‌ی انگور

من همیشه به خاطر نداشتن آیفون فکر می‌کردم مورد حمله‌ی گرگی قرار می‌گیرم که خودشو جای مادرم جا زده. به تازگی برای خانه آیفون خریده‌ایم. :)))

بگذریم...

در حال حاضر انقدر تنوع کتاب‌های داستان کودکان زیاد شده است که نمی‌دانم نسل‌های بعدی چگونه می‌خواهند با هم خاطره‌بازی کنند! نمایشگاه کتاب امسال سری به ناشران کودک و نوجوان زدم و از آن همه کتاب متنوع و خلاقانه حیرت کردم! کتابی دیدم متشکل از ۵ صفحه، در صفحه‌ی سمت راست شعر نوشته شده بود و در صفحه‌ی سمت چپ، به جای تصویرسازی پازل گذاشته بودند! یا للعجب!

به پایان آمد این ویرگول حکایت همچنان باقیست...

از کتاب‌هایی که دوران کودکی می‌خواندید برایم بنویسید. چیزی یادتان می‌آید؟ تاثیری روی زندگیتان داشته‌اند؟