قصهها و فرازونشیبهای پینورست؛ شرکت C2C اجاره اقامتگاه
درباره آدمها و روابط سمی در محیط کار
شروع روابط کاری هم مثل رابطههای عاطفی و دوستانه پرهیجانه. آدمها در حال کشف و شهود و شناخت هم و ساخت خاطرههای مشترک هستن. پس مثل هر رابطه دیگهای، رابطه با همکارهای تازه و حتی کار تازه، توی محیط کار تازه، یه دوره ماه عسل داره. دوره شیرینی که همه رو مجذوب میکنه و باعث میشه بهترین خودشون رو نشون بدن و خوشبینانه به اطرافشون نگاه کنن. اما وقتی این دوره کوتاه میگذره، تازه چشمهامون رو به حقایق باز میشه؛ بعضی جاها میلنگه!
آدمهای سمی، توی همهجای جامعه هستن و توی زندگیمون زیاد باهاشون مواجه میشیم. توی رابطههای عاطفی، روابط دوستانه، حتی خانواده. محیط کار هم بخشی از همین جامعهست و گاهی سروکار پیدا کردن با این آدمها اجتنابناپذیره. اما روابط سمی توی محیط کار، یه کمی با جاهای دیگه زندگی متفاوته. ما میتونیم از دوستان سمی، پارتنرهای سمی و حتی خانوادههای سمی فاصله بگیریم، اما آیا همیشه میشه که کارمون رو به خاطر یه شخص عوض کنیم؟ اینجا میخوایم درباره شخصیتهای سمی توی محیط کار صحبت کنیم و اینکه چطور میتونیم رابطهمون رو با این آدمها مدیریت کنیم؟
اما قبل از هرچیز باید بدونیم که سمی یا تاکسیک بودن یه ویژگی منفی اکتسابیه. یعنی کسایی که ویژگیهای آدمهای سمی رو دارن، از بدو تولد سمی نبودن. یا حتی توی همه بخشهای زندگیشون و روابط دیگهشون سمی نیستن. خیلی وقتها محیط از افراد، آدمهای سمی میسازه. یعنی بستری رو فراهم میکنه که توش رفتارهای مخرب پیدا کنن. یا حتی ممکنه خود ما هم همچین ویژگیهایی داشته باشیم. پس این مقاله قصد متهم کردن هیچکسی رو نداره و فقط دوست داریم با شناختن این ویژگیها، دید بازتری از خودمون و همکارانمون داشته باشیم و راههای مقابله باهاش رو یاد بگیریم.
اصلا «سمی» یعنی چی؟
«سم» توی ذهن همه ما یه تعریف مشخص داره. مادهای که هرجایی قرار بگیره، بافتهای اون ناحیه رو تخریب میکنه، آلوده میکنه و در نهایت باعث مرگ میشه. حالا آدم سمی یعنی چی؟ آدمی که ما رو میکشه؟
مرگ نه به اون معنی، اما یه جورایی آره!
آدم سمی رفتارهای مخربی داره که اون رفتارها رو توی محیط اطرافش پخش میکنه. محیط یا آدمهای دیگه رو آلوده میکنه و در نهایت یا باعث پخش ویژگیهای منفی خودش بین آدمهای دیگه میشه، یا محیطی که توش قرار داره رو غیرقابل تحمل و مسموم میکنه.
آدمهای سمی توی کار چه ویژگیهایی دارن؟
اگه این ویژگیها رو توی اطرافیانتون یا حتی خودتون میبینین، باید به فکر پاکسازی و سمزدایی باشین.
۱. درگوشی، پشت سر بقیه حرف میزنن
جدا از اینکه غیبت و پشتسر دیگران بدگویی کردن با وجود همه لذتهایی که داره، کلا کار بد و غیراخلاقیایه، اما آدمهایی که توی محیط کار زیاد غیبت یا «خالهزنکی» میکنن، آدمهای خطرناکتری هستن. چون اطمینان رو سلب میکنن، محیط رو متشنج میکنن و درگیری ذهنی بیجا درست میکنن. اصلا اگه توی یه شرکت یا یه مجموعهای، غیبت کردن پشت همکارها یه کار روتین شد، بدونین که محیط حسابی سمی شده و باید به فکر سمزدایی باشین.
۲. زیاد توی کارهای بقیه دخالت میکنن
اینجور آدمها حتی وقتی ازشون نظر نخوای هم نظر میدن. توی کارها و زندگی شخصیتون سرک میکشن و بهتون یه چیزهایی رو تذکر میدن. حریم شخصیتون رو ازتون میگیرن و باعث میشن احساس معذببودن بکنین. مثلا خیلی راحت و بیدلیل مبلغ حقوقتون رو میپرسن. یا درباره زندگی شخصیتون سوالهای شخصی میپرسن. یا توی کاری که تخصص و صلاحیت ندارن نظر میدن. خیلی خودشون رو نزدیک و صمیمی نشون میدن یا اصرار دارن نزدیک و صمیمی باشن، در حالی که اصلا حس آدمهای صمیمی که خیر و صلاحت رو میخوان رو بهت منقل نمیکنن. بیشتر باعث احساس ناامنی و کلافگی میشن و عصبیتون میکنن. فراموش نکنیم که حریم شخصی جای خیلی مهمی توی زندگی کاری و اجتماعیمون داره.
۳. ذهن منفیباف دارن!
احتمالا نیاز به توضیح نداره! ذهنی که زیاد منفیبافی میکنه و فقط نکتههای منفی رو میبینه، معمولا خطرناکه. کمکم دید شما رو به همهچی منفی میکنه. درسته که بعضیها نکتههای منفیای رو میبینن که ممکنه ما نبینیم. یا مثبتاندیشی زیاد هم خوب نیست. اما ما درباره آدمهایی حرف میزنیم که مدام غر میزنن و از همهچیز ایراد میگیرن و با همهچیز مخالفت میکنن. نه توی یه روز خاص، یا توی یه شرایط روحی خاص. همیشه!
۴. رقابت بیجا مانع کسب است!
درسته که رقابت به ذات کار بدی نیست و اتفاقا میتونه یه جاهایی هم باعث پیشرفت بشه. اما مسئله فقط یه حس رقابت کوچیک و تلاش برای بهتر کار کردن نیست. درباره وقتی صحبت میکنیم که این رقابت باعث تخریب میشه. اگه احساس میکنین همکارهاتون رقیبهاتون هستن و باید شکستشون بدین، اوضاع زیاد جالب نیست. آدمهایی که همهچیز رو مسابقه و رقابت میبینن، برای برنده شدن میتونن هر کاری بکنن. از جرزنیهای کوچیک و دروغهای ریز، تا کمر بستن به تخریب بقیه و چنگ زدن به همهچیز برای بالا بردن خودشون و حتی گرفتن اعتمادبهنفس دیگران برای به دست آوردن حس قدرت بیشتر.
۵. حسادت آرامش رو میگیره
اگه کسی توی کارش پیشرفت کنه، تشویق بشه، حقوق بیشتری بگیره یا پاداش دریافت کنه، این آدمها نه تنها خوشحال نمیشن، که ناراحت هم میشن. معمولا هم ناراحتیشون رو در قالب تیکه انداختن نشون میدن. یا بیدلیل باهات بد میشن یا ممکنه شروع کنن به تخریبت توی جمع.
۶. حیلهگر مکار!
معمولا این آدمها باور کردنی نیستن. ممکنه از بدجنسیشون شوکه بشین. چون ظاهرشون دوست و همراه و صمیمیه. یا درواقع ظاهرشون با باطنشون اصلا همخونی نداره. برای همین وقتی به لایههای بد و مخرب شخصیتشون پی میبرین، شوکه میشین و مثلا باور نمیکنین آدم به این مهربونی، زیرآبتون رو زده باشه. اینجور آدمها میتونن همه ویژگیهای بالا رو داشته باشن و از بقیه هم خطرناکتر باشن. چون نمیشه دقیقا فهمید چه شخصیتی دارن.
چهجوری آدمها و روابط سمی رو مدیریت کنیم؟
شاید باورتون نشه اما توی این مورد هم پیشگیری بهتر از درمانه. بهترین آدمها توی محیطهای سمی میتونن تبدیل به آدمهای سمی بشن و سمیترینها هم میتونن توی محیط سالم تبدیل به آدمهای سالم بشن. این رو هم در نظر بگیرین که هر عامل بیرونی و درونیای میتونه یه محیط سالم با آدمهای سالم رو تبدیل به یه محیط آلوده کنه و خراب کنه. پس میتونین به عنوان مدیر یه مجموعه یا حتی عضو تاثیرگذاری از یه مجموعه، از محیط اطرافتون مراقبت کنین. مثلا اولین بارقههای رفتارهای سمی رو شناسایی کنین و قبل از پخش شدن یا تکرار شدنش بذرش رو از بین ببرین.
کاری که ما توی پینورست برای جلوگیری از سمی شدن محیط کردیم، ترتیب دادن جلسههای هفتگی رترو بود که میتونین اینجا دربارهش بیشتر بخونین. ما توی این جلسههای هفتگی درباره چیزهای منفی هفته جلوی هم صحبت میکنیم. از گیری که توی کار داریم تا مشکلی که با رفتار خاصی داریم. این باعث میشه عادت کنیم جلوی هم حرف بزنیم، نه پشت سر هم. یا باعث میشه نکتههای منفی رو مرور کنیم و براش راه حل پیدا کنیم و این نکتهها و به اصطلاح «غُرها» تبدیل به گرههای ذهنیمون نشه. چون گرههای ذهنی میتونن به مرور خطرناک و آسیبزننده بشن.
اما اگر نتونستین از سمی شدن محیط پیشگیری کنین و به خودتون اومدین و دیدین چندتا همکار تاکسیک دارین که مدام رفتارهای مخرب دارن و از شما انرژی میگیرن یا باعث نارضایتی از کارتون شدن، میتونین این روشها رو امتحان کنین:
۱. فاصله بگیرین
سعی کنین تا جایی که لازمه از این آدمها فاصله بگیرین. مخصوصا اگر کسایی هستن که زیاد غیبت میکنن یا زیاد توی کارهاتون دخالت میکنن.
۲. نزدیک بشین!
همیشه هم فاصله گرفتن و نادیده گرفتن آدم سمی جوابگو نیست. گاهی لازمه که ببینیم مشکل کجاست و باهاش همدلی و همراهی کنیم. مثلا حس حسادت و رقابت، از ضعف میاد. گاهی میتونیم با تقویت مهارتهای اون فرد و بالا بردن اعتماد به نفسش، رفتارهای مخرب رو هم ازش بگیریم.
۳. جلوی چرخه رو بگیرین
گاهی میشه بازی رو عوض کرد یا اونقدر توی بازی وارد نشد که نتیجه متفاوت بشه. مثلا اگه به جای همراهی، جواب منفیبافیهای کسی رو با جملههای مثبت بدی، چرخه شکسته میشه. ذهن منفیباف دیگه سودی توی منفیبافی نمیبینه، چون همراهی نمیشه و خدا رو چه دیدین؟ شاید کمکم نکتههای مثبت رو هم دید!
۴. کمک بگیرین
همیشه هم سمزدایی و مراقبت کار ما نیست. گاهی لازمه از کسی دیگه کمک بگیریم. مثلا مدیر بخشمون یا مدیر منابع انسانی. گاهی همفکری لازمه تا بتونیم با هم کاری انجام بدیم. فقط یادتون باشه که این کمک گرفتن تبدیل به غیبت کردن و یا هرنوع رفتار سمی دیگهای نشه!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا عاشق UI/UX Design شدم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور از داشتن شغل دوم جان سالم به در ببریم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
اوکیآر به زبان ساده؛ از نقطه امنت بیا بیرون!