قصهها و فرازونشیبهای پینورست؛ شرکت C2C اجاره اقامتگاه
امکان فضای باز یادگیری، یک معیار برای انتخاب شغل!
هر کدوم از ما معیارهای مختلفی برای انتخاب یک موقعیت شغلی داریم، مسائلی مثل شرح شغلی، حقوق و مزایا، ساعت کاری، دوری و نزدیکی مسیر، محیط کار و خیلی موارد ریز و درشت دیگه که هر کسی با توجه به شرایط خودش و خلقیات شخصیش توی اولویت میذاره. اما یه سری معیارها هستن که توی کار درمیآن. یعنی یه جورایی زاویههای پنهانی هر شغل هستن که از قبل معلوم نیست و باید رفت توی دل کار تا مشخص بشن. همیشه بخشی مهمی از این معیارها به برمیگرده به محیط و فضای کاری که شاید نشه توی یه قالب مشخص و تعریف شده اون رو ارائه کرد و توی هر شغل و سازمان و حتی هر فردی متفاوته.
اینجا میخوام از تجربه خودم صحبت کنم. تجربهای که یکی از مهمترین معیارهام برای انتخاب شغل شد و کمک کرد تا بتونم یکی از عوامل پنهانی برای انتخاب یه موقعیت شغلی برام خیلی مهمه رو بشناسم که اسمش رو گذاشتم: امکان فضای باز یادگیری!
امکان فضای باز یادگیری چیه؟
در مورد اینکه محیط کار باید پویا باشه، اطلاعات در جریان باشه و اهمیت فضای یادگیری و رشد در اون خیلی خوندیم و شنیدیم. اما برای من به شخصه فقط در حد تئوری و جزو حرفهای قشنگ استارتاپی بود. حالا ولی به عنوان کسی که یه تجربه ملموس و واقعی از حضور و فعالیت توی محیطی با امکان یادگیری داره، باید بگم که اهمیت این موضوع اونقدر برام زیاد شده که حالا تعریف خودم رو از اون دارم و اون رو به عنوان یه عضو جدانشدنی از فضای کاریم میدونم.
عبارت "امکان فضای باز یادگیری" شاید کمی گنگ به نظر بیاد اما تلاش دارم که بتونم در ادامه اون رو به روشنترین شکل ممکن تعریفش کنم.
"امکان فضای باز یادگیری" در یک عبارت یعنی محیط کار آموزشی تبادلی. خیلی ساده بخوام بگم از نظر من محیط کاری که در اون، افراد فارغ از موقعیت شغلیشون که ممکنه در بالاترین جایگاه سازمان باشه یا جایگاهی پایینتر همواره احساس کنن که توی دوره کارآموزیشون هستن و نه تنها باید دنبال یادگیری و آموختن باشن بلکه باید نشون بدن که مفاهیم جدید رو در سریعترین زمان و به بهترین شکل ممکن یادگرفتن.
اما چطور میشه امکان فضای باز یادگیری رو توی محیط کارمون پیاده کنیم؟ راه حل این مساله توی تعریفش هست؛ باید سعی کنیم یه محیط کار آموزشی رو شبیهسازی کنیم. اگه همیشه یعنی در هر شرایطی مثل مواقع بحرانی یا برعکس در آرومترین و روی روالترین زمانهای سازمان، تسکهای افراد طوری تعریف بشه که افراد برای به انجام رسوندن اونها ناگزیر به یادگیری بشن و سراغ آموزش برن ما موفق شدیم که یه محیط کار آموزشی بسازیم. حالا اگه این شرایط آموزش و یادگیری در یه فضای آزاد و جاری و تبادلی اتفاق بیفته یعنی افراد بتونن آزادانه سوال بپرسن و چالشهاشون رو مطرح کنن و از هم کمک بخوان به امکان فضای باز یادگیری دست پیدا میکنیم.
پینورست؛ فضای امنی برای یادگیری
پینورست همون جاییه که این عبارت ساخته شد و مفهومش درست و سر جای خودش توی ذهن من شکل گرفت.
ما توی پینورست یک قانون نانوشته داریم که میگه: اگه چیزی رو بلد نباشی هیچ اشکالی نداره و نباید از ندونستنش و پرسیدن راجع بهش خجالتزده بشی اما اون چیزی که بده اینه که نری سراغ یادگرفتنش یا از کسی درموردش کمک نخوای. این قانون تبدیل شده به روتین کارهای ما توی پینورست و توی اولویت تسکهامونه. توی هر اسپرینت یا همون دوره معمولا دو هفتهای که تسکهامون تعریف میشه، ممکن نیست تسکی نباشه که مجبور نباشیم برای انجام دادنش بریم سراغ سوال کردن از گوگل به طوری که حتی ساعتها مشغول خوندن یه مقاله بشیم.
توی پینورست ازت کارهای جدید خواسته نمیشه تا به رخت کشیده شه که یه چیزی رو کمتر بلدی یا حتی بلد نیستی بلکه واسه اینه که بری سراغ یادگیری چیزهای جدید تا هم به خودت چیزی اضافه شه وهم به مجموعه! و اینجوریه که امکان فضای باز یادگیری کار میکنه.
به خاطر همینه که همیشه میگم پینورست برای من فقط یه محیط کاری که توی اون فعالیت و درآمد دارم نیست و برام شبیه یک محیط آموزشیه. یه محیط اموزشی که مطابق با جدیدترین روشهای آموزشی دنیا کلاسها و آموزشهاش رو بر اساس تجربه و کارگاههای عملی پیش میبره!
مطلبی دیگر از این انتشارات
گزارش جشن یلدای پینورست در فضای کار اشتراکی فینوا
مطلبی دیگر از این انتشارات
نترس، ایده بده!
مطلبی دیگر از این انتشارات
جواب یک سوال سخت، یا چرا نباید به باغ وحش برویم؟