قصهها و فرازونشیبهای پینورست؛ شرکت C2C اجاره اقامتگاه
نترس، ایده بده!
اگر مثل من از ایده دادن میترسی، این جا برات از تجربهای که توی مدت کوتاهی که دارم با پینورست همکاری میکنم نوشتهم تا ببینیم چطور میتونیم توی محیط کاری، حتی اگر دورکار و دور از همکارهامون باشیم، جرات کنیم ایدههامون رو به اشتراک بذاریم.
هرکاری با ایده اولیه شروع میشه. حالا که قراره با هم توی گروه جمع شیم، ایده دادن برای شروع همهی کارها، میشه اولین قدمی که باید با هم برداریم.
توی ایده دادن باید بدونیم که اول از همه نباید بترسیم. پس نترس! ایده بده!
ایده ندارم!
ایده نداشتن امکان نداره! از اونجایی که ذهن انسان همیشه در حال فکر کردنه و متوقف نمیشه، پس حتما ایده داری، ولی بهش توجه نمیکنی. برای توجه و بیرون کشیدن ایده از لایههای زیرین ذهنت، اول به خودت اعتماد کن و بعد بدون همون چیزی که الان داری بهش فکر میکنی و خام و ناکافی و خندهدار میدونیش، اگه خودش هم مستقیما به کار نیاد، میتونه جرقهای برای ایدههای بزرگتر باشه، پس نترس و بلند بیانش کن.
هدف رو بشناس و برای اون ایده پردازی کن
اول از همه باید بدونی کاری که قراره براش ایدهپردازی کنی چیه. هدف کار و تمام عواملی که برای اون کار فراهم هستن و روش تاثیر میذارن رو بشناس و نتیجهی کار رو هم در نظر بگیر تا بتونی ایدههای خوبی بدی.
همهجا رو زیر نظر داشته باش
اینکه فکر کنی اگه عملکرد رقبا و شرکتهای دیگه رو ببینی و از کارهاشون ایده بگیری، یعنی کپی، اشتباهه!
یکی از بهترین راهها برای ایدهیابی و پرورش ایدهها قطعا بررسی شرکتهای دیگهست. کارشون رو ببین، تا هم ایدههای جدید بگیری و هم به چشم منتقد به ایده دیگران نگاه کنی. ولی یادت باشه قرار نیست اونها رو عینا اجرا کنی!
ایدههات رو بنویس
رسیدن ایده به ذهن آدم، ساعت و روز نداره و هر زمانی میتونه یه ایدهی توپ به ذهنت برسه، ولی همون لحظه فرصت به اشتراک گذاری با همکارهات رو نداشته باشی. پس حتما، یه جایی رو برای نوشتن ایدههات داشته باش که توی فرصت مناسب ارائه بدی.
فرصتها رو پیدا کن
کاری که ما توی پینورست میکنیم، برگزاری جلسات بریناستورم برای به اشتراک گذاری ایدههامونه. حالا این جلسات میتونن روتین هفتگی یا ماهانه باشن، یا برای کاری که قراره در جدول زمانی انجام بشه، درخواست بریناستورم میکنیم و دور هم جمع میشیم تا با اشتراک گذاری ایدههامون و صحبت کردن درموردشون، کار اصلی رو جلو ببریم.
ایدهی بد رو بشناس
همیشه که همهی ایدهها نباید خوب باشن تا بشه ارائهشون داد. میتونی با همکارهات جلساتی برای ارائه ایدههای بد داشته باشی. این جلسه هم باعث میشه ترس بیان ایده توی خودت و همکارهات از بین بره و هم جلسهای بامزه و پر از خوشگذرونیه. اینطوری ایدهها رو هم فیلتر کردید تا زمان ارائه ایدههای مناسب وقتتون سر این ایدهها نره.
ایدهی خوب رو بشناس
اینکه تشخیص بدی ایدهای که داری خوبه یا نه، بستگی به همهی این چیزهایی داره که تا الان گفتم، پس اول از همه مطمئن باش میدونی برای چه کار و هدفی داری ایدهپردازی میکنی، دوم این که اگه اون ایده در جای دیگه اجرا شده، نتیجه کارشون رو ببین و با حوزهی کاری خودت مقایسه و بررسی کن. اگه فکر میکنی خوبه ولی نه به حد کافی، نادیدهَ نگیر و بگو، حتما بقیه میتونن کمکت کنن تا ایده رو پرورش بدی ولی اگه فکر میکنی ایده بدی نیست ولی به خوب بودنش هم شک داری، بازم قایمش نکن و بگو، دادن ایدهی بد کسی رو نکشته :)
ایده رو در مقیاس کوچیک آزمایش کن
بعضی ایدهها نیازه که اجرا بشن تا بفهمیم شدنی هستن یا نه. ولی ریسک این که در مقیاس بزرگ بخوایم انجام بدیم رو هم به جون نمیخریم، پس اگه ایده رو قبلا دیگران تا حدودی اجرا کردن، میتونیم نتیجهی کار اونها رو بسنجیم و مقایسه کنیم یا خودمون در مقیاس کوچک و جوری که بهمون آسیبی نرسه، اجرایی کنیم تا نتیجه رو ببینیم و تصمیم بگیریم قابل اجرا در کار اصلی هست یا نه.
خلاصه اینکه وقتی داری توی گروه کار میکنی، اینکه ایده بدی و ایدههای بقیه رو گوش کنی، هم به خودت و ذهنت کمک میکنه هم با بقیه همکارها تونستی یه ارتباط خوب در راستای کار و اهداف مشترکتون داشته باشی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور میشه یه خونه ضدکرونا داشت (هنوز مهمه!)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا عاشق UI/UX Design شدم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
گزارش جشن یلدای پینورست در فضای کار اشتراکی فینوا