معنی درس از آموختن، ننگ مدار فارسی دهم
تا توانی از نیکی کردن میاسا و خود را به نیکی و نیکوکاری به مردم نمای و چون نمودی به خلاف نموده، مباش.
تا میتوانی به مردم نیکی کن و این روش را هرگز ترک نکن. خودت را فردی نیکوکار به مردم نشان بده و بر خلاف آنچه که خود را نشان دادی رفتار نکن.
به زبان، دیگر مگو و به دل، دیگر مدار، تا گندمنمای جو فروش نباشی، و اندر همه کاری داد از خویشتن بده، که هر که داد از خویشتن بدهد، از دوار مستغنی باشد
سخن در دل و زبانت یکی باشد تا دروغگو و فریبکار شناخته نشوی، و در همه کارهای خود به عدالت و انصاف رفتار کن زیرا هر کس که در کارهایش عادل باشد به قضاوت دیگران نیاز پیدا نمیکند.
و اگر غم و شادیت بود، به آن کس گوی که او تیمار غم و شادی تو دارد و اثر غم و شادی پیش مردمان، برخود پیدا مکن و به هر نیک و بد، زود شادان و زود اندوهگین مشو که این فعل کودکان باشد.
و اگر غمگین یا شاد بودی، آن را به کسی بگو که در غمها و شادیها به فکر تو باشد و نزد مردم آثار غم و شادی را در چهره خود آشکار نکن و به هر کار خوب یا بد، زود شاد یا ناراحت نشو زیرا این رفتار مخصوص کودکان است.
بدان کوش که به هر محالی، از حال و نهاد خویش بنگردی، که بزرگان به هر حق و باطلی از جای نشوند
تلاش کن که طبیعت و سرشت تو به هر کار دشوار و ناممکنی تغییر نکند (شخصیت واقعی تو تغییر نکند و آشفته نشوی) زیرا انسانهای بزرگ در برابر رویدادهای مختلف ( چه درست و چه نادرست) عصبانی نمیشوند و شخصیت واقعی آنها تغییر نمیکند.
و هر شادی که بازگشت آن به غم است، آن را شادی مشمر
و آن شادی که پایانش غم و اندوه است را شادی حساب نکن.
و به وقت نومیدی امیدوارتر باش و نومیدی را در امید، بسته دان و امید را در نومیدی.
و به هنگام ناامیدی سعی کن بیشتر امیدوار باشی و بدان که همیشه ناامیدی و امیدواری به هم وابسته و متصل هستند.
رنج هیچکس ضایع مکن و همه کس را بهسزا، حق شناس باش؛ خاصه قرابت خویش را.
تلاش هیچکس را تباه و نابود نکن و به شکل شایسته، قدرشناس همه انسانها به ویژه خویشاوندان خود باش.
چندان که طاقت باشد، با ایشان نیکی کن و پیران قبیله خویش را حرمت دار، ولیکن به ایشان مولع مباش تا همچنان که هنر ایشان همیبینی عیب نیز بتوانی دید
آن اندازه که نیرو و توان داری به خویشاوندان خود نیکی کن. به پیران و اقوام خود احترام بگذار اما زیاد مجذوب آنها نباش (وابستگی فکری پیدا نکن) تا همانطور که دانش و فضیلت آنها را میبینی، عیب و کاستی آنها را نیز بتوانی ببینی.
و اگر از بیگانه ناایمن شوی زود به مقدار ناایمنی، خویش را از وی ایمن گردان و از آموختن، ننگ مدار تا از ننگ رسته باشی.
و اگر از دشمن احساس ناامنی کردی، زود به اندازه خطر، خودت را از او در امان نگهدار. از یادگیری احساس شرم نکن تا از سرافکندگی نادانی رهایی یابی.
معنی لغات از آموختن، ننگ مدار:
میاسا: دست نکش
داد: عدالت
مستغنی: بینیاز
تیمار: پرستاری و دلسوزی
فعل: کار
محال: غیرممکن
ضایع: تباه
قرابت: نزدیکی
خاصه: ویژه
حرمت: احترام
مولع: حریص شدن به چیزی
ننگ: شرمساری
رسته: نجات یافته
معنی شعر ای ایران فارسی پنجم ابتدایی ❤️
معنی شعر ستایش به نام آن که جان را فکرت آموخت فارسی ششم ابتدایی
معنی حکایت همت فارسی یازدهم