معنی درس هشتم عربی هفتم
الَدَّرسُ الثّامِنُ: درس هشتم
«...ضَربْنا لِلنّاسِ في هٰذَا الْقُرآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» اَلرّوم: ۵۸
ما در این قرآن برای مردم از هر گونه مثال زدیم.
فيِ الْحُدودِ: در مرزها
اَلجَدَّة: أَلو. اَلسَّلامُ عَلَيكَ یا عَزيزي.
مادربزرگ: الو. سلام بر تو ای عزیزم.
مُحسِن: عَلَيْكِ السَّلامُ. مَنْ أَنتِ؟
محسن: سلام بر تو. شما چه کسی هستید؟
اَلجَدَّة: کَيْفَ ما عَرَفْتَ جَدَّتَكَ؟!
مادربزرگ: چطور نشناختی مادربزرگت را؟!
مُحسِن: عَفْواً؛ ما عَرَفْتُ صَوتَكِ. کَيفَ حالُكِ؟
محسن: ببخشید؛ صدایت را نشناختم. حالت چطور است؟
اَلجَدَّة: أَنَا بِخَيرٍ وَ کَيْفَ حالُکُم؟
مادربزرگ: من خوب هستم و حال شما چطور است؟
مُحسِن: کُلُّنا بِخَيْرٍ.
محسن: همه ما خوب هستیم.
اَلجَدَّة: أَیْنَ أَنتُمُ الْأنَ؟
مادربزرگ: شما کجا هستید الان؟
مُحسِن: وَصَلْنا إلیٰ مَدینةِ مِهْران فِي الْحُدودِ.
محسن: به شهر مهران در مرز رسیدیم.
اَلجَدَّة: أَیْنَ الْوالِدُ وَ الْوالِدَةُ؟
مادربزرگ: پدر و مادرت کجا هستند؟
مُحسِن: هُما جالِسانِ عَلَی الْکُرْسيِّ.
محسن: آنها روی صندلی نشستهاند.
اَلجَدَّة: هَلْ هُما بِخَيْرٍ؟
مادربزرگ: آیا حال آنها خوب است؟
مُحسِن: نَعَمْ؛ اَلْحَمْدُ لِلّهِ.
محسن: بله؛ خدا را شکر.
اَلجَدَّة : کَیفَ الْجَوُّ هُناكَ؟
مادربزرگ: هوا چطور است؟
مُحسِن: اَلْجَوُّ باردٌ قلیلاً.
محسن: هوا کمی سرد است.
اَلجَدَّة: ماذا لَبِسْتَ یا عَزیزي؟
مادربزرگ: چه پوشیدی عزیزم؟
ماذا لَبِسَ أَبوكَ؟
پدرت چه پوشیده است؟
و ماذا لَبِسَتْ أُمُّكَ؟
و مادرت چه پوشیده است؟
مُحسِن: لَبِسْنا مَلابِسَ مُناسِبَةً.
محسن: لباسهای مناسب پوشیدهایم.
اَلجَدَّة: حَفِظَکُمُ اللّهُ! مَعَ السَّلامَةِ.
مادربزرگ: خدا شما را حفظ کند. به سلامت.
مُحسِن: شُکْراً جَزيلاً. إلَی اللِّقاءِ.
محسن: خیلی متشکرم. به امید دیدار.
فعل ماضی(۳)
نَحنُ کَتَبْنا واجِباتِنا.
ما تکالیفمان را نوشتیم.
نَحنُ جَلَسْنا فِي الْمَکتَبَةِ.
ما در کتابخانه نشستیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی حکایت سفر فارسی نهم
مطلبی دیگر از این انتشارات
جواب شعرگردانی صفحه ۷۶ نگارش دوازدهم
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی درس هفت خان رستم فارسی ششم ابتدایی