معنی درس پنجم عربی هفتم

معنی درس پنجم عربی هفتم
معنی درس پنجم عربی هفتم

اَلدَّرسُ الْخامِسُ: درس پنجم

أَیْنَ ذَهَبْتِ؟

ذَهَبْتُ إلَی السّوقِ.

فِي السّوقِ: در بازار

-أَیْنَ ذَهَبْتِ یا أُمَّ حَميدٍ؟

کجا رفتی ای مادر حمید؟

-ذَهَبْتُ إلیٰ سوقِ النَّجَفِ.

به بازار نجف رفتم.

-هَلِ اشْتَرَيْتِ شَيئاً؟

آیا چیزی خریدی؟

-نَعَمْ؛ اِشْتَرَيْتُ مَلابِسَ نِسائيَّةً.

بله؛ لباس‌های زنانه خریدم.

-أَ ذَهَبْتِ وَحْدَكِ؟

آیا تو به تنهایی رفتی؟

-لا؛ ذَهَبْتُ مَعَ صَديقاتي.

نه؛ با دوستانم رفتم.

-کَيفَ کانَتْ قیمَةُ الْمَلابِسِ؛ رَخيصَةً أَمْ غاليَةً؟

قیمت لباس‌ها چگونه بود؛ ارزان یا گران؟

-مِثلَ إیران؛ لا فَرقَ؛ لٰکِنِ اشْتَرَيْتُ.

مثل ایران؛ فرقی نیست؛ اما خریدم.

-فَلِماذَا اشْتَرَیْتِ؟

پس برای چه خریدی؟

-اِشْتَرَيْتُ لِلْهَديَّةِ.

برای هدیه خریدم.

-ماذَا اشْتَرَیْتِ؟

چه چیزی خریدی؟

-فُسْتاناً وَ عَباءَةً.

پیراهن زنانه و چادر.

-مَلابِسُ جَمیلةٌ! في أَمانِ اللّهِ.

لباس‌های زیبایی است! در امان خدا.

-شُکْراً جَزيلاً؛ مَعَ السَّلامَةِ.

بسیار متشکرم؛ به سلامت.

-أَیْنَ ذَهَبْتَ یا أَبا حميدٍ؟

کجا رفتی پدر حمید؟

-ذَهَبْتُ إلیٰ سوقِ النَّجفِ.

به بازار نجف رفتم.

-هَلِ اشْتَرَيتَ شَيْئاً؟

آیا چیزی خریدی؟

-نَعَمْ؛ اِشْتَرَيْتُ مَلابِسَ رِجاليَّةً.

بله؛ لباس‌های مردانه خریدم.

-أَ ذَهَبْتَ وَحْدَكَ؟

آیا به تنهایی رفتی؟

-لا؛ ذَهَبْتُ مَعَ أَصْدِقائي.

نه؛ با دوستانم رفتم.

-کَيْفَ کانَتْ قیمَةُ الْمَلابِسِ؛ رَخيصَةً أَمْ غاليَةً؟

قیمت لباس‌ها چگونه بود؛ ارزان یا گران؟

-مِثلَ إیران؛ لا فَرقَ؛ لٰکِنِ اشْتَرَيْتُ.

مثل ایران؛ فرقی نیست؛ اما خریدم.

-فَلِماذَا اشتَرَیْتَ؟

پس برای چه خریدی؟

-اِشْتَرَیْتُ لِلْهَديَّةِ.

برای هدیه خریدم.

-ماذَا اشْتَرَیْتَ؟

چه چیزی خریدی؟

-قَميصاً و سِْروالاً.

پیراهن مردانه و شلوار.

-مَلابِسُ جَمیلةٌ! في أَمانِ اللّهِ.

لباس‌های زیبایی است! در امان خدا.

-شُکْراً جَزيلاً؛ مَعَ السَّلامَةِ.

بسیار متشکرم؛ به سلامت.

فعل ماضی (۱)

ماذا أَکَلْتِ؟

چه چیزی خوردی؟

أَکَلْتُ تُفّاحَةً.

سیب خوردم.

ماذا قَرَأْتَ؟

چه چیزی خواندی؟

قَرَأْتُ أَشْعاراً.

شعر خواندم.

بدانیم

أَنا کَتَبْتُ رِسالَةً لِصَديقي.

من نامه‌ای به دوستم نوشتم.

أَنا رَفَعْتُ عَلَمَ إیران.

من پرچم ایران را بالا بردم.

أَنتَ أَخَذْتَ کِتاباً مُفیداً.

تو کتاب مفیدی برداشتی.

أَنتِ قَرَأْتِ کِتاباً عِلْمیّاً.

تو کتاب علمی خواندی.